چرخش راهبردی آمریکا در آینه دیپلماسی قدرت‌محور با سند امنیت ملی ۲۰۲۵/ معماری یک هژمونی خیالی برای جهانی که تغییر کرده است

|
۱۴۰۴/۰۹/۱۵
|
۱۳:۰۴:۵۶
| کد خبر: ۲۲۸۸۰۲۰
چرخش راهبردی آمریکا در آینه دیپلماسی قدرت‌محور با سند امنیت ملی ۲۰۲۵/ معماری یک هژمونی خیالی برای جهانی که تغییر کرده است
برنا - گروه بین‌الملل: انتشار سند امنیت ملی ۲۰۲۵ دولت دونالد ترامپ را می‌توان به‌عنوان لحظه‌ای تعیین‌کننده در بازخوانی مسیر جدید سیاست خارجی آمریکا ارزیابی کرد. مسیری که در آن، جهان نه به‌عنوان شبکه‌ای از منافع متقابل و قواعد چندجانبه، بلکه به‌مثابه «میدان تقابل قدرت‌ها» بازنمایی می‌شود.

امجد عبدی- دبیر تحریریه: سند ۳۳صفحه‌ای که به عنوان سند امنیت ملی ۲۰۲۵ دولت دونالد ترامپ از آن یاد می‌شود، به‌رغم حجم نسبتاً محدود، حامل تغییرات عمیقی در نگرش کاخ سفید به نظم بین‌المللی، جایگاه آمریکا و چگونگی تعامل با رقبا، متحدان و مناطق بحرانی است. مهم‌تر اینکه متن سند از ابتدا تا انتها تحت‌تأثیر یک ذهنیت ثابت قرار دارد و این ذهینت چیزی نیست جز دیپلماسی قدرت‌محور و یکجانبه‌گرای دونالد ترامپ.

این سند، نه‌تنها نقشه راه آینده سیاست خارجی دولت مستقر در آمریکا را نشان می‌دهد، بلکه بازتاب بازگشت گفتمانی است که تصور می‌کند نظم جهانی می‌تواند بر پایه اراده یک قدرت واحد بازسازی شود. این نگاه، در تضاد کامل با ادبیات همکاری‌محور، نهادبنیاد و مبتنی بر چندقطبی‌شدن جهان است که بخش مهمی از نظریه‌های متأخر روابط بین‌الملل بر آن تأکید دارند، اما ترامپ برخلاف این جریان غالب، جهان را همچنان در چارچوب الگوی جنگ سرد تفسیر می‌کند و معتقد است بازیگران بزرگ، رقابت صفر–صفر، تهدید، بازدارندگی عمودی و یک هژمون حق دارد قواعد بازی را تعیین کند.

بازگشت آمریکا به منطق انحصار ژئوپلیتیک

یکی از اصلی‌ترین محور‌های سند ۲۰۲۵، چرخش تمرکز راهبردی آمریکا به نیمکره غربی است. سند به‌صراحت اعلام می‌کند که «امنیت مرزی مهم‌ترین مؤلفه امنیت ملی» است و بر اساس همین گزاره، راهبردی جدید برای کنترل کامل محیط پیرامونی آمریکا ارائه می‌شود. در اینجا، آنچه اهمیت دارد تنها مهاجرت یا کنترل مرز‌ها نیست، بلکه بنیانی رسانه‌ای–استراتژیک است که تلاش می‌کند مفهوم «حیاط خلوت» را پس از دهه‌ها دوباره احیا کند.

در نگاه ترامپ، حضور چین در زیرساخت‌های آمریکای لاتین، نفوذ فناوری‌های آسیایی در جریان اقتصاد منطقه و حتی مالکیت خارجی بر بنادر یا زیرساخت‌های حیاتی، نه صرفاً چالش اقتصادی، بلکه تهدید مستقیم امنیت ملی آمریکا است. سند این حساسیت را با معرفی «متمم ترامپ» به دکترین مونرو برجسته می‌کند؛ متممی که هدف آن تثبیت موقعیت آمریکا به‌عنوان قدرت برتر و بلامنازع نیمکره غربی است.

این بازگشت، در سطح رسانه‌ای نیز معنایی مهم دارد و چنین نشان می‌دهد که ترامپ تلاش می‌کند امنیت داخلی را با امنیت خارجی پیوند بزند و هر بحران منطقه‌ای را به تهدیدی برای مرز‌های آمریکا تبدیل کند. این همان الگویی است که سیاست خارجی را به ابزاری برای مدیریت افکار عمومی داخلی تبدیل می‌کند، الگویی که فهم آن بدون تحلیل زبان و روایت‌های ترامپ ممکن نیست.

حذف تدریجی خاورمیانه از اولویت‌های آمریکا/ روایت‌سازی یک «منطقه مهار‌شده»

مهم‌ترین چرخش استراتژیک سند ۲۰۲۵، کاهش چشمگیر نقش خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا است. سند تصریح می‌کند که «روز‌هایی که خاورمیانه بر برنامه‌ریزی بلندمدت سیاست خارجی آمریکا غالب بود، به پایان رسیده است». این گزاره در واقع بخشی از یک روایت بزرگ‌تر است، روایتی که تلاش دارد خاورمیانه را از «منطقه بحران‌زا» به «منطقه مدیریت‌شده» تبدیل کند.

در این ادبیات، آمریکا دیگر نمی‌خواهد هزینه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی جنگ‌های طولانی‌مدت یا پروژه‌های ملت‌سازی را بپردازد. ترامپ در سند، سیاست‌مداران پیشین آمریکا را به «گرفتار کردن کشور در جنگ‌های بی‌ثمر» متهم می‌کند و تأکید دارد که ایالات متحده از این پس «بدون ورود به جنگ‌های بلندمدت» باید تهدید‌های خاورمیانه را مدیریت کند. این همان نقطه‌ای است که دیپلماسی ترامپی از دیپلماسی سنتی واشنگتن جدا می‌شود.

در این چارچوب، سه نکته برجسته است. اولین نکته ادعای کاهش قدرت منطقه‌ای ایران است که سند سه بار ایران را «مهم‌ترین عامل بی‌ثباتی» معرفی می‌کند و مدعی می‌شود که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، ایران «به‌شدت تضعیف شده است». این گزاره، بخشی از یک روایت رسانه‌ای است که تلاش می‌کند دستاورد‌های سیاست فشار ترامپ را برجسته کند؛ روایتی که بیش از آنکه بر تحلیل میدانی استوار باشد، بر ضرورت نمایش قدرت شخصی و ذهنی رئیس‌جمهور آمریکا استوار است.

دومین نکته مرتبط با تأکید بر امنیت اسرائیل به‌عنوان اولویت غیرقابل مذاکره است. سند نه‌تنها امنیت اسرائیل را در رأس منافع آمریکا قرار می‌دهد، بلکه ادعا می‌کند که درگیری رژیم صهونیستی–ایران و رژیم صهیونیستی–فلسطین «به مراحل نزدیک به حل و فصل رسیده است». این ادعا، بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت سیاسی باشد، ادامه همان روایت‌سازی سیاسی است که ترامپ در دوره قبل درباره «معامله قرن» دنبال می‌کرد.

کاهش انگیزه تاریخی آمریکا برای حضور در خاورمیانه نیز سومین نکته است که سند توضیح می‌دهد با افزایش تولید انرژی آمریکا و تنوع زنجیره‌های تأمین، «ضرورت ژئوپلیتیک» حضور آمریکا در خلیج فارس کاهش یافته است. این تحول در سطح ساختاری به معنای تغییر پارادایم حضور نظامی است که دهه‌ها اساس سیاست خارجی آمریکا را شکل داده بود.

در مجموع، سند تلاش دارد این پیام را القا کند که خاورمیانه دیگر «تهدید فوری» نیست و آمریکا می‌تواند آن را از دور کنترل کند و تنها در موارد حیاتی مانند امنیت انرژی و امنیت رژیم صهیونیستی، دخالت کند.

اروپا و بازنمایی گفتمان «زوال تمدنی»

یکی از صریح‌ترین بخش‌های سند، حمله مستقیم به اروپا است. سند اروپا را «در حال زوال تمدنی» معرفی می‌کند، عبارتی که از نظر رسانه‌ای و سیاسی، حامل معنایی بسیار عمیق است و پیام سلب جایگاه اخلاقی و راهبردی اروپا در نظم غرب‌محور را به همراه دارد.

ترامپ اروپا را همواره شریک ضعیف، مصرف‌کننده امنیت و وابسته به آمریکا معرفی می‌کند، اما سند ۲۰۲۵ این نگاه را رسمی و راهبردی کرده است. این بازنمایی دو هدف دارد: ۱. کاهش جایگاه اروپا در معادلات تصمیم‌گیری آمریکا ۲. تثبیت برتری آمریکا در معماری امنیت غرب.

در ذهن ترامپ، اروپا شریکی نیست که بتواند در نظم جهانی نقش واقعی بازی کند، بلکه بخشی از شبکه‌ای است که باید تحت فشار قرار گیرد تا رفتار خود را با خواسته‌های واشنگتن تنظیم کند. این نگاه، ادامه همان سیاست‌های گذشته تهدید به کاهش سهم آمریکا در ناتو، فشار برای افزایش هزینه‌های نظامی اروپا و بی‌اعتنایی به نهاد‌های چندجانبه است.

سیاست خارجی به‌مثابه نمایش قدرت شخصی

برای فهم کامل سند امنیت ملی ۲۰۲۵، باید به ذهنیت ترامپ بازگشت، ذهنیتی که سیاست خارجی را نه محصول فرآیند‌های کارشناسی، بلکه امتداد اراده شخصی می‌بیند. در این چارچوب نهاد‌های دیپلماتیک جایگاه درجه دوم دارند، تصمیم‌گیری بر پایه هیجان، تاکتیک‌های لحظه‌ای و اراده فردی است، پیش‌بینی‌ناپذیری نه تاکتیک، بلکه ساختار رفتار است و زبان تهدید جایگزین زبان تعامل می‌شود.

این ویژگی‌ها در سند نیز کاملاً مشهود است. متن سند از ابتدا تا انتها بر قدرت سخت، فشار و تحمیل اراده استوار است و تقریباً هیچ اشاره‌ای به دیپلماسی نرم، همکاری‌های نهادی یا سازوکار‌های چندجانبه ندارد. این همان نقطه‌ای است که پاور دیپلماسی ترامپی را از دیپلماسی کلاسیک آمریکا جدا می‌کند.

ترامپ باور دارد که بازسازی هژمونی آمریکا تنها از مسیر تهدید و نمایش قدرت امکان‌پذیر است. اما این تصور، عملاً با ساختار جدید قدرت جهانی ناسازگار است. در جهانی که چین، اروپا، اقتصاد‌های نوظهور و شبکه‌های بین‌المللی قدرت نقش‌های تعیین‌کننده دارند، بازگشت به منطق یک‌قطبی‌سازی نه امکان‌پذیر است و نه پایدار.

شکاف، بی‌ثباتی و تضعیف سرمایه نمادین آمریکا

سند امنیت ملی ترامپ، هرچند با زبان قدرت نوشته شده، اما پیامد‌های آن در عمل می‌تواند تضعیف‌کننده همین قدرت باشد. تجربه دوره اول او نشان داد که یکجانبه‌گرایی و رفتار‌های غیرقابل‌پیش‌بینی موجب افزایش شکاف میان آمریکا و متحدان سنتی، تحکیم موقعیت رقبای آمریکا، تضعیف نهاد‌های بین‌المللی، بی‌ثباتی در زنجیره‌های تأمین جهانی و فرسایش سرمایه نمادین آمریکا به‌عنوان رهبر نظم جهانی می‌شود.

در این چارچوب، سند امنیت ملی ۲۰۲۵ بیش از آنکه یک راهبرد آینده‌محور باشد، بازتاب تلاش ترامپ برای بازسازی جهانی است که دیگر وجود ندارد، جهانی که در آن آمریکا می‌توانست با تکیه بر قدرت نظامی و اقتصادی، اراده خود را بر مناطق مختلف تحمیل کند، اما واقعیت امروز چیزی دیگر است و نظم جهانی وارد دوران تکثر قدرت شده و هیچ بازیگری حتی آمریکا، نمی‌تواند جهان را با منطق سلسله‌مراتبی و عمودی اداره کند.

سندی برای مدیریت گذشته، نه آینده

سند امنیت ملی ۲۰۲۵ ترامپ، تلاشی است برای تثبیت این روایت که آمریکا می‌تواند با بازگشت به دیپلماسی قدرت‌محور، تهدید به تحریم و نمایش قدرت نظامی، دوباره موقعیت مسلط خود را احیا کند، اما این روایت، برخلاف ظاهر قاطع خود، بر بنیان‌هایی متزلزل استوار است.

جهان امروز با شبکه‌ای از وابستگی‌ها، قدرت‌های جدید و معادلات پیچیده اداره می‌شود، دقیقا همان جهانی که با منطق ترامپ سازگار نیست. این سند بیش از آنکه برنامه‌ای برای آینده باشد، بیانیه‌ای رسانه‌ای است برای اثبات این ادعا که ترامپ می‌تواند جهان را به نظم گذشته بازگرداند. اما این تلاش، همان‌طور که تجربه پیشین نشان داد، بیش از هر چیز به افزایش بی‌ثباتی، تشدید شکاف‌ها و تضعیف موقعیت جهانی آمریکا منجر خواهد شد.

ترامپ جهانی را می‌خواهد اداره کند که دیگر وجود نداردو سند امنیت ملی او، سندی است درباره ناهماهنگی عمیق میان ذهنیت او و واقعیت‌های امروز جهان.

انتهای پیام/

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت