وقتی تئاتر به شهر برمیگردد؛ لالهزار، تهران و بازخوانی یک هویت
تبسم کشاورز_ به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ هفتمین جشنواره تئاتر «شهر» بعد از وقفهای هشتساله، این روزها در تهران جریان دارد؛ جشنوارهای که از ۲۸ آذر آغاز شده و تا ۳ دی ۱۴۰۴ ادامه دارد و تلاش میکند دوباره نسبت تئاتر و شهر را به یاد بیاورد. شعاری که برای این دوره انتخاب شده «تهران؛ بازخوانی یک هویت اصیل» از همان ابتدا وعده میدهد با جشنوارهای صرفا نمایشی طرف نیستیم بلکه با رویدادی مواجهیم که میخواهد خیابان، سالن، خاطره و هویت شهری را به صحنه بیاورد.
جشنوارهای که در دهه ۹۰ جای خود را میان هنرمندان حرفهای باز کرده بود و حالا بعد از چند سال غیبت، دوباره برگزار میشود؛ بازگشتی که هم با انتظار همراه است و هم با تردید.
افتتاحیه؛ کلنگی که همزمان نماد است و سوال
آیین افتتاحیه هفتمین جشنواره تئاتر «شهر» پنجشنبه ۲۷ آذر، همزمان با مراسم کلنگزنی احداث سالن تئاتر در کوشک باغ هنر برگزار میشود. این همزمانی بهخودیخود معنایی دوگانه دارد؛ از یکسو وعده توسعه فضاهای نمایشی و از سوی دیگر یادآور کمبود مزمن سالن و زیرساخت در تئاتر تهران.
امین اشرفی، دبیر جشنواره در این مراسم از اجرای بیش از ۲۰۰ نمایش در نقاط مختلف شهر تهران در بخشهای کودک، نوجوان و بزرگسال میگوید؛ عددی که در نگاه اول چشمگیر است و گستردگی جشنواره را نشان میدهد.
محمدباقر اعلمی، رئیس سازمان فرهنگیـهنری شهرداری تهران هم تاکید میکند توسعه مجموعههای نمایشی در دوره جدید مدیریتی در دستور کار قرار گرفته است. حرفها امیدوارکنندهاند اما تئاتر، بیش از هر چیز نیازمند تداوم است؛ چیزی که باید دید آیا این وعدهها به بعد از اختتامیه هم میرسند یا نه.

شهرِ پراکنده؛ جشنوارهای در چندین نقطه
یکی از ویژگیهای پررنگ این دوره، گستردگی جغرافیایی اجراهاست؛ از تماشاخانه ایرانشهر و خانه هنرمندان گرفته تا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فرهنگسراهایی چون اندیشه و خاوران. جشنواره عملاا در چند نقطه تهران در حال تنفس است. این پراکندگی، از یکسو نشانه تلاش برای ارتباط با لایههای مختلف مخاطب است و از سوی دیگر کار را برای رصد میزان استقبال دشوار میکند.
سوال مهمی که در گفتوگوهای میدانی هم تکرار میشود این است: هر روز چند درصد از این سالنها واقعا پر میشوند؟ آیا گستردگی اجراها به افزایش مخاطب منجر شده یا صرفا به توزیع پراکنده همان جمع محدود؟
بلیت رایگان؛ فرصت یا آسیب؟
یکی از نکات بسیار مهم و بحثبرانگیز جشنواره، رایگان بودن بلیتهاست. مخاطب میتواند از طریق سایت تیوال بهراحتی بلیت تهیه کند؛ امکانی که برای بسیاری بهویژه دانشجویان و هنرجویان تئاتر جذاب و تعیینکننده است.
اما در گفتوگو با تماشاگران روی دیگر این سکه هم دیده میشود. برخی میگویند بلیتها خیلی زود «پر» و غیرقابل خرید میشوند اما هنگام اجرا سالنها نیمهخالی است. این پرسش جدی مطرح میشود که آیا بخشی از مخاطبان صرفا بلیت را رزرو میکنند و نمیآیند؟ یا سازوکار سایت بهگونهای است که دسترسی را محدود نشان میدهد؟ در هر دو حالت، نتیجه یکی است: صندلیهای خالی، حتی برای نمایشهایی با حضور چهرههای شناختهشدهای چون اسماعیل خلج و اصغر سمسارزاده.
مخاطب کودک؛ صبحهایی شلوغ
در بخش کودک و نوجوان، فضا متفاوت است. از ساعت ۱۰ صبح، مدارس بهصورت گروهی در کانون پرورش فکری حضور دارند و سالنها پرتر است. این بخش، دستکم در روزهای نخست، پرمخاطبتر و منظمتر به نظر میرسد. شاید، چون ارتباط با مدارس ساختارمندتر است و مخاطب از پیش تعریف شده.
این تفاوت، بار دیگر اهمیت برنامهریزی و اطلاعرسانی هدفمند را نشان میدهد؛ چیزی که در بخش بزرگسال هنوز جای کار دارد.
جوانگرایی و تنوع اجراها
تنوع گونههای اجرایی و حضور گروههای جوان، از نقاط قوت این دوره است. جشنواره تلاش کرده فقط به اجرای صحنهای کلاسیک بسنده نکند و به دیگرگونههای اجرایی هم میدان بدهد. پرفورمنس «منهای تهران» با طراحی و اجرای بهمن عباسپور، نمونهای شاخص از این رویکرد است؛ اجرایی تعاملی و چهار ساعته در لابی تماشاخانه ایرانشهر که مخاطب میتواند آزادانه وارد آن شود و هر زمان که بخواهد، بماند یا برود.
در مانیفست این اجرا «منهای» بزرگی پشت نام تهران قرار میگیرد؛ حذفها، زخمها و فاصلههایی که شهر را از آن پایتخت رویایی دور کردهاند. این اجرا بیش از آنکه روایت کند، تجربه میسازد و بهنوعی با شعار جشنواره همخوان است.

تهرانِ روی کاغذ و قاب عکس
بخش عکس و پوستر جشنواره هم تلاش میکند این وقفه هشتساله را پر کند. نمایشگاهی با ۴۳ عکس از ۲۰ هنرمند در گالری تابستان خانه هنرمندان، آثاری از سال ۱۳۹۶ تا امروز را کنار هم قرار داده است. عکسها عمدتا به نمایشهای فرم شهری و مضامین مرتبط با شهر میپردازند.

داوری این بخش را چهرههایی چون حمید جبلی، تهمینه منزوی و شکوفه هاشمیان بر عهده دارند و در بخش پوستر نیز نامهایی آشنا حضور دارند. این بخش برای بسیاری از مخاطبان، یکی از جدیترین و منسجمترین قسمتهای جشنواره است.

تورهای تئاتری؛ قدمزدن در حافظه شهر
همزمان با جشنواره، تورهای گردشگری ـ فرهنگی با محور تاریخ تئاتر تهران برگزار میشود؛ از تئاترشهر و پهنه رودکی گرفته تا سنگلج، دارالفنون و خیابان لالهزار. این تورها که به نام بزرگان تئاتر ایران مزین شدهاند، فرصتیاند برای دیدن شهر از زاویهای کمتر دیدهشده.
برای برخی شرکتکنندگان این تورها حتی جذابتر از اجراهاست؛ نوعی یادآوری اینکه تئاتر تهران فقط روی صحنه زنده نیست بلکه در معماری، خیابان و خاطره هم حضور دارد.
تماشاگران چه میگویند؟
در گفتوگوهای میدانی پس از اجراها، طیف متنوعی از مخاطبان دیده میشود. چهار جوان، دو دختر و دو پسر، میگویند هنرجوی تئاترند و بهدلیل حضور دوستانشان در گروههای نمایشی آمدهاند. آنها تاکید میکنند اگر در این فضا نبودند، احتمالا از جشنواره مطلع نمیشدند.
مرد جوانی که از علاقهمندان جدی سینما و تئاتر است، میگوید به خاطر دیدن اصغر سمسارزاده آمده و این فضا را فرصتی میداند برای دیدن نزدیکتر بازیگران.
دو زن مسنتر، یکی با سابقه بازیگری تئاتر، صریحتر حرف میزنند: مردم عادی خبر ندارند چون تبلیغی در رسانههای عمومی نیست. اگر اطلاعرسانی درست بود، سالنها خالی نمیماند.
دختر جوانی که منتظر دوستش است تا نمایش سیروس همتی را ببیند، میگوید خودش موفق به گرفتن بلیت نشده و از طریق استوری چند بازیگر از جشنواره باخبر شده است؛ جملهای که باز هم نقش شبکههای غیررسمی اطلاعرسانی را پررنگ میکند.
تهران و شعار جشنواره؛ چقدر نزدیک؟
پرداختن به تهران و هویت شهری، محور اصلی جشنواره است اما در گپوگفت با دانشجویان و هنرجویان تئاتر، این نکته مطرح میشود که آثار بخش صحنهای بیشتر به شعار جشنواره نزدیکاند و برخی دیگر از اجراها ارتباط کمتری با این مضمون دارند.
این فاصله، شاید طبیعی باشد؛ وقتی جشنوارهای با چنین گستردگی برگزار میشود، همسطح بودن همه آثار با یک شعار کار سادهای نیست.
جشنوارهای که باید ادامه پیدا کند
هفتمین جشنواره تئاتر «شهر» در حال برگزاری است؛ نه بینقص، نه کماهمیت. نقاط قوتی چون تنوع اجراها، جوانگرایی، توجه به شهر و رایگان بودن بلیتها دارد و در کنار آن با چالشهایی مثل اطلاعرسانی محدود، صندلیهای خالی و ابهام در تداوم روبهروست.
این جشنواره بیش از هر چیز، نیازمند استمرار است؛ اینکه بعد از اختتامیه دوباره به محاق نرود. شهر اگر قرار است روی صحنه بماند به جشنوارهای نیاز دارد که فقط یک اتفاق مقطعی نباشد بلکه بخشی از تقویم فرهنگی تهران شود.
انتهای پیام/




