چرا حفظ قرآن را انتخاب کردید؟
علاقه شخصی به حفظ آیات و دانستن معنی آن ها باعث شد به این سمت بروم، اما فکر نمی کردم حافظ کل قرآن بشوم. از بچگی جزء 30 را حفظ بودم اما همیشه تصورم این بود که آدم هایی که کل قرآن را حفظ می کنند، توانایی های ویژه دارند، برایم مثل سوپرمن بودند.
مدرسه چقدر در علاقهمند شدن شما به این رشته موثر بود؟
من بعد از انقلاب و سال 59 وارد مدرسه شدم و به طبع بعد از انقلاب در مدارس قرآن اهمیت ویژه ای داشت. از همان ابتدا در مسابقات قرآنی مدارس شرکت می کردم و جوایزی هم دریافت کردم اما همه در زمینه قرائت و تفسیر بود. اصلا فکر نمی کردم که کار حفظ را روزی شروع کنم. وقتی به حجم قرآن نگاه می کردم با خودم می گفتم این مطالب عربی که همه هم شبیه به هم هستند، را چطور حفظ کنم.
از چند سالگی حفظ قرآن را شروع کردید؟
از 25 سالگی با داشتن 3 بچه شروع به حفظ کردم و در طی 10 ماه تمام قرآن را حفظ کردم. قبل از حفظ دانشجوی زبان انگلیسی دانشجوی علامه بودم . در طول دوره لیسانس 2 بچه داشتم که خیلی سخت بود. بچه سومم به دنیا آمده بود که کار حفظ را شروع کردم و زمانی که پسر چهارم 2 ساله شد، دوباره ادامه تحصیل در رشته علوم قرآنی دانشگاه تهران را از سر گرفتم و بلافاصله بعد از اتمام فوق لیسانس دکترای همین دانشگاه قبول شدم.
با وجود چهار بچه، ادامه تحصیل و حفظ قرآن سخت نبود؟
خیلی سخت بود.همسرم اوایل می گفت که این کار با 3 بچه سخت است و به خودت زحمت نده. بیشتر نصف شبها این کار رو انجام میدادم و یواشکی آیات را دوره می کردم. اطرافیان می گفتند چه نیازی به حفظ قرآن است. اما همسرم بعد که اشتیاق من را دید، حمایتم می کرد. میگفت اگر در قرآن به آیه ای رسیدی که جالب بود، برای من هم بگو. حتی بعد که کار تدریس را شروع کردم،گفت که شاگردها را به خانه دعوت کن و من از همه پذیرایی می کنم.
فرزندانتان از اینکه شما حافظ قرآن هستید، چه احساسی دارند؟
من خیلی دوست نداشتم که حفظ قرآن من در خانه پررنگ باشد.بیشتر تلاش می کردم، قرآنی رفتار کنم تا آن ها خودشان علاقمند شوند. مخصوصا چون پسر هم هستند، اما فکر می کنم از اینکه مادرشان حافظ قرآن است، خوشحالند. زمانهایی که دنبال جواب هستند یا مشکلی برایشان پیش آمده، به سراغم میآیند و می پرسند که در قرآن در مورد این موضوع چه چیزی گفته شده. پسران من همیشه می گویند که من نمونه نظم و برنامه ریزی هستم. چون می بینند که من هم زمان به کارخانه و دانشگاه و حفظ و تدریس قرآن می پردازم و برای این کار نیاز به برنامه ریزی است.
اکثر افراد تصور می کنند، افرادی که حافظ قران هستند، تنها به امور مذهبی میپردازند. شما به جز امور مذهبی چه سرگرمیهایی دارید؟
من اصلا قبول ندارم که اگر کسی حافظ قرآن است، فقط باید درگیر امور مذهبی باشد. امور مذهبی فقط نباید محور کار و زندگی آدم باشد. اینکه آدم فقط سرش در قرآن باشد و مدام برای اعضای خانواده از قرآن بگوید، باعث می شود، قرآن ارزش واقعی خود را از دست بدهد. مسلما هیچ مردی دلش نمی خواهد، زنش 24 ساعته قرآن تکرار کند. غرق شدن زیاد از حد در قرآن ممکن است، برای اطرافیان و اعضای خانواده خسته کننده شود. من همیشه به شاگردانم تاکید می کنم، جلوی بچه های کوچک قرآن نخوانند، کودکان بیشتر از آن که به قرآن نیاز داشته باشند، به بازی و قصه نیاز دارند. حفظ قرآن نباید باعث ظلم به دیگران شود. من خودم زمانی که مشغول حفظ قرآن بودم، تمام تلاشم این بود که قرآن حفظ کردنم، لطمهای به همسر و فرزندانم نزد.
تصور بسیاری این است که نهایت کار افرادی مثل شما، حفظ کامل قرآن است. به نظر شما اوج اینکار کجاست؟ شما دوست دارید در نهایت در این زمینه به کجا برسید؟
من با این مخالفم و اوج کار را حفظ قرآن نمی دانم. حفظ قرآن فقط وسیله ای است برای رسیدن به عمل، در واقع حفظ قرآن باید زمینه سازی برای فکر کردن به مفاهیم باشد. ما آیات را حفظ می کنیم که در دو راهیهای زندگی از ان استفاده کنیم و یا به طور مثال در درگیریها و مشاجرات بر اساس آن عمل کنیم. من اوج هدفم این است که قرآنی زندگی کنم، اگر فقط حافظ قران باشم و زندگی قرآنی نداشته باشم هیچ فایده ای ندارد.
تا به حال کسی گفته که شما الگوی او هستید؟
خیلی ها می گویند همیشه حفظ قرآن برایمان مثل یک آرزوی دست نیافتنی بوده است اما بعد از خواندن مصاحبههای شما به این نتیجه رسیدیم که ما هم می توانیم.
در زمینه حفظ جایزه هم دریافت کردید؟
من 15 سال است، تفسیر قرآن می کنم. قرآن برکت های مادی و معنوی بسیاری برایم داشته است. اولین جایزه من زیارت خانه خدا بود که معتقدم این جایزه روزی آسمانی من بود. داستانش هم از این قرار است که جایی به بچههای کوچک قران درس میدادم، رادیو مسابقه ای برای حفظ 3 سوره از قرآن داشت. مادر یکی از شاگردها بدون اینکه به من بگوید، اسم مرا در مسابقه نوشته بود. با اینکه افراد بهتر از من هم خیلی بودند اما به طرز عجیبی برنده شدم. انگار این جایزه از غیب بود.
تا به حال در شرایط سختی قرار داشتید که آیهای از قرآن راه حل مشکلتان باشد؟
همه قسمت های قرآن مثل نور هستند اما آیه ای که همیشه در بدترین حال، مرا امیدوار می کند، آیه ای است که ترجمه اش می گوید: آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ در سخت ترین شرایط که به این آیه فکر می کنم، میبینم که خدا برای من کافی است، از من حمایت می کند و هیچ جایی برای ناامیدی وجود ندارد. خدا و جامعه ای که قرآن به تصویر می کشد خیلی زیباست.من بعد از خواندن قرآن فهمیدم که با دانسته های قبلی خیلی تفاوت داشت. با اینکه خانواده مذهبی داشتم. خدای قرآن با خدای شناخته شده از حرف های این و آن فرق دارد.
قسمتی در قرآن بوده که برای شما تکاندهنده باشد؟
همیشه نکات عبرت آموز اقوام پیشین، دلیل هلاکت شون برای من تکان دهنده است. وقتی می بینم بسیاری از فسادهای مالی و جنسی که سبب هلاکت آن اقوام بوده، در جامعه امروز ما هم وجود دارد، واقعا تکان می خوردم.ما امروز در دنیایی قدم بر می داریم که خیلی لغزنده است. هر لحظه ممکن است، سقوط کنیم، اما قرآن مثل یک دستگیره محکم است که جلوی افتادن ما را می گیرد و مانع سقوط میشود اگر واقعا به آیات فکر و عمل کنیم.