به گزارش سرویس ورزشی برنا، اگر چند سال پیش به ما می گفتند روزی ایران جزو قدرتهای اول جهان خواهد شد؛ هیچ کدام باور نمی کردیم. تصور اینکه تیم پنجم، ششم آسیا که با هند برای رسیدن به چهارمی این قاره می جنگید روزی برای چهارمی لیگ جهانی به مصاف ایتالیا برود محال بود. اما این اتفاق افتاد و این فوق رویا، برآورده شد. ایران در سال 2014 چهارمی لیگ جهانی و ششمی جهان را به نام خود ثبت کرد و البته برای اولین بار طلای بازی های آسیایی را برای کشورمان به ارمغان آورد.بدون شک همه بازیکنان و کادر فنی ایران در این موفقیت های بدست آمده تاثیر زیادی داشتند ولی نقش کاپیتان تیم در رنگ گرفتن این آرزو بیش تر از بقیه جلب نظر می کرد.
کاپیتانی که قبل از 30 سالگی طوری رفتار می کند که گویی 10 سال است که کاپیتان تیم ملی است. طوری رفتار می کند که انگار نه انگار که هنوز تعداد حضورش در لیگ جهانی به 3 هم نرسیده است. اعتماد به نفسی دارد که قوت قلب عجیبی نه به هم تیمی هایش بلکه به 80 میلیون ایرانی می دهد و در مقابل، دل ملتی را به لرزه می اندازد. لقب بهترین و فوق ستاره قشنگ در قواره این کاپیتان دوست داشتنی است.
معروف در سال 93 فوق العاده بود. چه داخل زمین و چه خارج آن. با بقیه فرق داشت. اعتماد به نفسش، غرور دوست داشتنی اش، اخم های شیکش متمایز بود. جا خالی هایش، پاس های بریده و هوشمندانه اش بهترین مدافعان روی تور جهان را گیج می کرد. او در خارج از زمین والیبال هم خوش درخشید. وی که از سال 92 به صف یاوران ایرانی سازمان ملل متحد در راه مبارزه با فقر و گرسنگی پیوسته بود؛ در سال 93 هم به این وظیفه انسان دوستانه عمل کرد.
شماره 4 تیم ملی ایران موفق شد عنوان بهترین پاسور لیگ جهانی را از آن خود کند و توانایی هایش را در عرصه جهانی هم به همگان ثابت کند.قرار گرفتن در تیم رویایی سال 2014 جهان، به همه نشان داد؛ پاسور 189 سانتی متری نیم فصل اول شهرداری ارومیه بدون شک بهترین پاسور حال حاضر جهان است.
سال ها بود والیبال ما لژیونر نداشت. بعد از بهنام محمودی که در سال 2006 برای پروجا بازی می کرد؛ والیبال ما نماینده ای در سطح اول جهان نداشت. تا اینکه 7 دی ماه 93 خبری روی سایت زنیت کازان روسیه مبنی بر جذب سعید معروف به گوش رسید. بله! میر سعید دل غربی ها را هم ربوده بود
کاپیتان ارومیه ای و 29 ساله تیم ملی ایران با 1 میلیون یورو، هفتمین بازیکن گرانقیمت اروپا نام گرفت و به دیار تزار ها رفت.حالا با رفتن معروف راه بسیار خوبی برای دیگر بازیکنان ایرانی باز شده تا بتوانند به لیگ های معتبر اروپایی بروند و خود را به والیبال جهان بیش از پیش بشناسانند.او این روزها در روسیه خوش می درخشد و رسانه های این کشور حسابی از حضور او در کشورشان ذوق زده هستند. یک بار گزارشگر بازی زنیت بعد از یک جای خالی معروف گفت: این شما و این هم بهترین پاسور جهان.
معروف توانسته افتخارات زیادی را در زندگی ورزشی اش بدست بیاورد اما خودش بزرگترین افتخار زندگی اش را در چیز دیگری می بیند: «بزرگترین افتخار زندگی ام این است که مادرم کنارم است. همیشه با مادرم تلفنی صحبت می کنم. صدای او به من انرژی خاصی می دهد، برای همین هر طور شده چند ثانیه ای با او حرف می زنم تا از لحاظ روحی شارژ شوم.»
باید خوشحال باشیم که معروف حرف پدرش را گوش نکرد و به جای ادامه تحصیل به ورزش پرداخت و حالا به جای گرفتن حق ما در انرژی هسته ای در حال گرفتن حق ما در والیبال جهان است.
مهم نیست میرسعید را مسی والیبال، بچه زرنگ والیبال و یا هر چیز دیگری بخوانیم. مهم این است که باید از داشتن معروف در تیم ملی ایران لذت ببریم و به خود ببالیم که همچین فوق ستاره ای در کشورمان حضور دارد. سند سال 93 بدون شک به نام میر سعید معروف بنچاق شده است.