گام سخت پایانی در مذاکرات هسته ای؛

لوزان نماد تفوق دیپلماسی بر تهاجم سیاسی

|
۱۳۹۴/۰۱/۱۰
|
۱۴:۵۹:۲۸
| کد خبر: ۲۷۴۴۲۶
لوزان نماد تفوق دیپلماسی بر تهاجم سیاسی
توافق هسته ای بازگشایی دریچه ای تازه در عرصه سیاست خارجی در عرصه جهانی است که می تواند به عنوان یک نماد و سمبل در هزاره جدید مدلی باشد برای فروکاهش تنش ها و تضادهای به ظاهر لاینحل از مسیر دیپلماسی و مذاکره آنهم در جهان بلبشویی که صدای تندروها هر روز در آن بلندتر می شود.

گروه سیاسی خبرگزاری برنا: مدیر پروژه، مربی ورزشی، قهرمان دوی مارتن، پیمانکار، کاندیدای انتخابات، این اسامی و عناوین شاید در وهله اولیه با هم همخوانی و قرابت معناداری نداشته باشند اما یک نقطه ثقل مشترک دارند.

 بنابر یک قاعده جا افتاده و عرفی که مبتنی بر داده های علمی و تحقیقاتی نیز هست،  گام های آخر در یک پروژه سخت ترین مرحله آن است، این را از هر پیمانکار و سازنده ای در عرصه های مختلف صنعتی و تولیدی بپرسید مهرتایید بر آن می زند.  ورزشکاران در آخرین مرحله که همان سخت ترین مرحله نیز هست در فینال مسابقات پنجه در پنجه رقیب می کنند، انرژی و توان آنان تحلیل رفته و گام آخر سخت و طاقت  فرساست و حاصل همه دست رنج ها همانجا خفته است.

یک سیاستمدار پس از سال ها ممارست و مداقه و اهتمام حاصل همه دست رنج های خود را در گردنه سخت رقابت انتخاباتی به بوته آزمایش می گذارد و کوچکترین لغزش و خطایی می تواند همه داشته ها را بر باد دهد.

حال مذاکرات هسته ای دوازده ساله درست به همین گرانیگاه خطیر و پیچ صعب و سخت رسیده است، جایی که یک سر آن پیروزی و نتیجه برد- برد است و یک طرف آن سقوط به ورطه آینده ای مبهم و نامشخص.

هیچ کس از معقولین و مصلحین در جای جای دنیا نیست که آرزوی تحقق توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 را نداشته باشد، نه فقط به خاطر اهمیت خطیر آن برای صلح و ثبات منطقه ای یا تغییر در وضعیت تنش ها و ایجاد زمینه های مثبت برای فعالیت های اقتصادی و هم افزایی ها در عرصه های مختلف، بلکه این توافق هسته ای بازگشایی دریچه ای تازه در عرصه سیاست خارجی در عرصه جهانی است که می تواند به عنوان یک نماد و سمبل در هزاره جدید مدلی باشد برای فروکاهش تنش ها و تضادهای به ظاهر لاینحل از مسیر دیپلماسی و مذاکره آنهم در جهان بلبشویی که صدای تندروها هر روز در آن بلندتر می شود.

مردم ایران بی گمان از تمامی جهانیان با دقت و ممارست بیشتری لحظه به لحظه مذاکرات را رصد می کنند و چه بسا بسیاری از مردم از خواب خوش و تعطیلات خود زده اند و با میل و رغبت دو چندان مذاکرات را پیگیری می کنند، نکته ای که دور از ذهن نیز نمی نمود و طبیعی است آنان که بسیاری از فرآیندهای عمومی و خصوصی زندگی شان به این مذاکرات بسته است با دقت بیش تر سیر تحولات آن را بنگرند.

در این میان البته لحاظ چند نکته لازم و ضروری است:

اول آنکه با همه حساسیت و اهمیت مذاکرات لوزان این مذاکرات در صورت موفقیت و یا شکست پایان کار نبوده و راه طولانی لااقل تا انتهای ماه ژوئن در برابر مذاکره کنندگان است و هم اکنون نباید به نحوی سخن گفت که گویی همه چیز در گرو مذاکرات لوزان است. در بهترین حالت ممکن طرفین در لوزان بر سر اصول کلی و چارچوب های مشخص سیاسی به تفاهم با یکدیگر رسیده و از فردای این تفاهم کار اصلی یعنی تدوین توافق نامه جامع و نهایی بر اساس شاکله مورد تفاهم در لوزان پی گرفته خواهد شد.

دوم آنکه اگر اختلافات در این مرحله « طی دو روز آتی» به طور کامل حل و فصل نشده و بر سر اصول کلی طرفین به تفاهم نیل یابند، نکته آنجاست که دیگر امکان تمدید توافق نامه موقت ژنو ممکن و میسر نبوده و مذاکره کنندگان یا باید تا رسیدن به این مرحله مذاکرات را ادامه داده و آن را به نقطه ثقل مشترک برسانند یا آنکه تدبیری خاص و ویژه تدارک دیده و راهی برای ادامه مذاکرات در فواصل آتی بیابند که آنگاه نحوه تعاملات حقوقی و حفظ روندهای موجود بسیار سخت و مشکل خواهد بود.

سوم آنکه  نکته کلیدی در مذاکرات این دوره آنست که هیچ گاه و در هیچ شرایطی طرفین به این میزان از فهم مشترک و تفاهم بر سر موضوعات کلان اختلافی نرسیده اند و بعید است که ایران و آمریکا با توجه به شرایط داخلی و تحولات منطقه ای اجازه دهند این فرصت خاص و استثنایی به این سادگی از کف برود. ایران تا آنجه که توانسته است و خطوط قرمز و منافع ملی آن اجازه داده اراده سیاسی لازم و انعطاف مطلوب را از خود نشان داده است و طرف غربی نیز همه راه های تهدید و تحدید را آزموده و طرفی نبسته است و این نکته را نیز می داند که طرف ایرانی بیش و پیش از این به اعتماد سازی نخواهد پرداخت، مضاف بر آنکه اوباما نیازمند دستیابی به یک دستاورد دهان پر کن و تبلیغاتی در عرصه رقابت های انتخاباتی آتی است.

چهارم آنکه مخالفین پر و پا قرص و ناآشتی جو با همه توان به میدان آمده و می خواهند تفاهم هسته ای را دچار خدشه و آسیب کنند، از رجز خوانی ها و خط و نشان کشی های سیاسی تا جنگ روانی و رسانه ای بی امان و بی وقفه که نمونه آن را در ارسال اخبار ضد و نقیض به نقل از منابع آگاه شاهد هستیم. مخالفان هر آنچه در چنته داشته اند رو کرده اند اما ادامه مذاکرات و چانه زنی های سخت و فشرده نشان می دهد که در عمل آنان امکان حذف و هدم مذاکرات و رسیدن به توافق هسته ای را ندارند و نهایت قدرت آنان اختلال در روند مذاکرات است، اینجاست که اگر طرف غربی اراده سیاسی لازم و جدی را از خود نشان بدهد، کار تمام شده و اقدامات آنان ابتر خواهد ماند.

در نهایت می توان گفت صحنه مذاکرات لوزان به یک نماد و الگو در عرصه معادلات روابط بین الملل تبدیل شده است جایی که مشخص خواهد شد آیا سیاستمداران و دیپلمات خواهند توانست تندروها و جنگ طلبان و خشونت گرایان را به حاشیه برانند. دستاوردی که فارغ از ایران و خاورمیانه و مذاکرات هسته ای یک تحول نوین و سرنوشت ساز در تاریخ معاصر خواهد بود.

مردم ایران و اکثر جهانیان نیز اکنون به خوبی این نکته را درک و فهم کرده اند که طرف ایرانی با حسن نیت و رویکرد تعاملی به میدان آمده و به رغم تمامی جنجال های رسانه ای و خبری و  پرو پاگاندای  چند دهه ای نه تنها انحرافی در برنامه اتمی خود نداشته بلکه برای زدودن نگرانی ها حاضر به نهایت اعتماد سازی نیز شده است، اکنون این غرب است که باید مشخص کند که به جای استفاده ابزاری از جایگاه های حقوقی در نهادهای بین المللی و بهره گیری از قدرت نظامی و هژمونی سیاسی می خواهد در رویکردی متوازن و متعادل حقوق کشورهای دیگر را به رسمیت بشناسد!. این سئوالی است که بزودی جواب آن را خواهیم یافت. 

نظر شما