ایستگاه تاکسی شاید جایی باشد که کمتر دربارهاش فکر میکنیم. نیازهای یک پایانه مسافربری چیست؟ حرف دل یک راننده تاکسی چه میتواند باشد؟
به گزارش گروه جوان و جامعه برنا، اینجا میدان آزادی، پایانه مسافربری تاکسیهای کرج است. به میان رانندگان تاکسی این پایانه می روم تا از مشکلاتشان برایم بگویند. آنقدر دلشان پر است که نمیدانند از کجا شروع کنند. رئیس خط رشته حرف را به دست میگیرد و میگوید: «ایستگاه ما ابتدای خیابان جناح به سمت صادقیه بود، ایستگاهی که ما 20 سال زحمت کشیدیم تا راه بیافتد اما 3 سال پیش با دادن وعده و وعیدهایی از ما گرفته شد و حالا تبدیل به دوربرگردان شده است و محل تاکسیهای شخصی! تاکسیهایی که مسافرها را به جای ما به مقصد میرسانند. حق اعتراض نداریم و تنها جوابی که در مقابل شکایتهایمان میشنویم عبارت «همینه که هست» است.»
راننده دیگری حرفهای رئیس خط را قطع میکند و میگوید: «شکایات پیگیری نشده و میدانیم که نمیشوند، اصلا ما را تحویل نمیگیرند که بخواهند صدایمان را بشنوند. راننده تاکسی اصلا به حساب نمیآید. تاکسیرانی به شهرداری ارجاع می دهد و شهرداری به تاکسیرانی.»
حرف که به شهرداری و شکایت میکشد، همه با هم شروع به حرف زدن میکنند. در میان همهمه صدای رئیس بلندتر و رساتر از سایرین است: «تغییر مکان پایانه باعث شده است مسافرهای خود را از دست دهیم یک طرف و مشکلات این پایانه جدید که بعد از 3 سال هنوز هم در حد وعده باقی مانده است یک طرف دیگر؛ نه جایی برای نشستن داریم، نه سایبانی نه حتی سرویس بهداشتی! در حالی که اینجا پایانه مرکز است.»
یکی دیگر از رانندهها ادامه میدهد: «مشکل دیگر ما مسافرکشهای شخصی است که پا در کفش ما میکنند در حالی که راهنمایی و رانندگی هم از آن ها حمایت می کند و به دلیل وجود آنها، ما مسافر نداریم.
مشکل این رانندگان آن قدر زیاد است که خودشان هم نمیدانند از کدام بگویند، اما فریاد مشترکشان همه یک چیز است: «یکی به داد ما برسد. رانندگان شخصی مسافرهای ما را پس دهید.».