با آموزگاران علم و ورزش در روز معلم

جلالی: مربیگری و معلمی بسیار به هم نزدیک است

|
۱۳۹۴/۰۲/۱۰
|
۰۶:۱۲:۲۸
| کد خبر: ۲۸۱۳۰۵
جلالی: مربیگری و معلمی بسیار به هم نزدیک است
سرمربی تیم فوتبال سایپا گفت: من هم در طول سی سال خدمتم خاطرات خوبی از این روز دارم.

به گزارش سرویس ورزشی برنا، مجید جلالی یا آقا معلم فوتبال ایران یکی از سالم ترین افراد ورزش ما است. وی سال 88 بعد از 30 سال معلمی، بازنشسته شد. مربی بادانش کشورمان در آستانه روز معلم درباره این روز و دوران دبیری خود صحبت کرد که خواندنش خالی از لطف نیست:

جلالی ابتدا درباره این روز بزرگ صحبت کرد: به هر حال روزی است که به نام معلمان گذاشته شده تا در این روز از آنها قدردانی بیشتری  شود و فعالیت آنها در یک روز سال بیشتر به نظر بیاید. من هم در طول سی سال خدمتم خاطرات خوبی از این روز دارم که بهترین آن به یاد آوردن دانش آموزان قدیم و از همه مهم تر دیدن موفقیت های آن ها در عرصه های مختلف است.

وی درباره دلیل ورودش به مربیگری و اینکه آیا این دو حرفه با هم رابطه دارند یا خیر توضیح داد: من قبل از اینکه معلم شوم، مربیگری را هم خیلی دوست داشتم. چون شاخهای هم که در آن تدریس میکردم به حرفه مربیگری بسیار نزدیک بود، این بود که به مربیگری نیز پرداختم. معلم ورزش بودن و مربی فوتبال بودن از هم جدا نیست. این دو حرفه خیلی به هم نزدیک است و مشخصههای شبیه به هم زیاد دارد.

سرمربی سایپا تفوات و شباهت های معلمی و مربیگری را بیان کرد: تفاوتش در این است که وقتی شما مربی هستی حرفهای کار میکنی. در کارها با عقاید حرفهای جلو میروی و برای تمام مسائل برنامهریزی داری. در مقابل معلمی یک کار تربیتی است و اصلا حرفهای نیست.  در کل آموزش بخش معلمی را در بر میگیرد و پرورش بخش مربیگری را. شباهتهای فراوانی بین این دو رشته وجود دارد که با کمی دقت در آن متوجه آنها خواهید شد.

فاتح یک دوره لیگ برتر فوتبال کشورمان در مورد ویژگی های یک معلم ایده آل بیان کرد: یک معلم باید مشخصههایی داشته باشد که بتواند سازندگی را به خوبی انجام دهد. همانطور که گفتم معلم باید کار تربیتی انجام دهد، پس باید علاوه بر علم کافی، شاخصههای اخلاقی موردنظر را هم داشته باشد.

جلالی در ادامه یک خاطه خوب هم از دوران تدریسش گفت: یکی از شیرینترین خاطراتم که هیچ وقت از یادم نمیرود، وقتی بود که تازه وارد آموزش و پرورش شده بودم. در سال 57 و 58 بود که در مدرسهای در جاده ساوه مشغول فعالیت بودم. آن زمان شاگردی داشتم که معلول بود. من به این شاگرد سخت میگرفتم که تو هم باید همراه سایر بچههای کلاس ورزش کنی و پا به پای آنها پیش بیایی. شاگرد در هفتههای اول امتناع میکرد. میگفت از انجام این کار خجالت میکشد. بعد از این، اولیای این شاگرد راخواستیم و جلسهای با حضور خود او برگزار کردیم. من به او گفتم بیا برای یک بار هم که شده این کار را امتحان کن، اگر بد بود از جلسه بعد، اصلا سر کلاس من نیا. بعد از این با کلی اصرار قبول کرد که با بچههای کلاس ورزش کند. زنگ ورزش شد و هنگام تیمبندی بود. من یادم هست هنگام تیمبندی خودم در آن تیمی رفتم که این شاگرد در آن بود. بعد شروع به بازی کردیم و پشت سر هم برنده شدیم و بیشتر زمان کلاس را در زمین بودیم. با این حرکت همین شاگرد تا پایان سال یکی از علاقهمندانی شده بود که زنگ ورزش را از سایر کلاسها بیشتر دوست داشت و هر هفته لحظهشماری میکرد تا این کلاس فرا برسد. واقعا این یکی از بهترین خاطرههای من در طول مدت تدریسم است که هیچوقت از یادم نخواهد رفت.

او در انتها این روز بزرگ را به تمام معلمان این سرزمین تبریک گفت و خاطرنشان کرد: من هم به نوبه خودم این روز را به تمام معلمان عزیز تبریک میگویم و امیدوارم در کارهایشان بیش از پیش موفق و سربلند باشند.

نظر شما