به گزارش سرویس ورزشی برنا، سؤالی که از دیرباز ذهن پژوهشگران را به خود مشغول ساخته است، این است که چه کسی مسئول رفتار اخلاقی و غیراخلاقی در ورزش است؟ بر اساس نظر دی سنسی و روزنبرگ همۀ افراد درگیر در ورزش به نوعی مسئول هستند و تفکیک مسئولیت های آنان امری دشوار محسوب میشود. به تعبیر بردمیر همواره بخش هایی از واقعیت های اخلاقی از دید افراد پنهان می ماند. ظرافت های نظر فوق، زمانی آشکار می شود که افراد- برای مثال ورزشکاران- طبق انتظار، تلاش می کنند خود را از هر گونه برچسب غیراخلاقی تبرئه نموده و چهره ای اخلاقی از خود نشان دهند؛ اما در مقابل، با توجه به نگرش ها و تجربیات خود، سایر افراد درگیر در ورزش مانند سایر ورزشکاران، مربیان و... را به باد انتقاد گرفته و بهعنوان مسئول بی اخلاقی ها معرفی می کنند. در نهایت، مجموعه برداشت های ذینفعان از یکدیگر است که می تواند درک صحیحی از وضعیت اخلاقی در یک جامعه ارائه نماید. هدف از این نوشتار، ارایه توضیحی مختصر دربارۀ ذینفعان درگیر در ورزش حرفه ای نظیر ورزشکاران، مربیان، داوران، مدیران، خبرنگاران و هواداران ورزشی است.
مدیران ورزشی
اساساً ورزش حرفهای باید با مدیر حرفهای همراه باشد تا بتواند در فضایی آرام و قابلقبول، اهداف خود را دنبال کند. در همین راستا، مسئول بودن یک مدیر در محیط ورزشی و پاسخگویی مناسب او در برابر رفتارهای شخصی و حرفهای، نیازمند اندیشیدن او دربارۀ دیدگاه های اخلاقی و درک آنهاست. راس معتقد است که مسئولیت بر وظیفه ای کلی دلالت دارد که فرد به علت وجود آن مسئول است و در مقابل آن باید پاسخگو باشد. به اعتقاد دال، سازمان ها، هنگامی از نظر اجتماعی مهم به شمار می آیند که تصمیم های آنان موجه و در خدمت اهداف مردمی و اجتماعی باشند. شجاعت مهمترین ویژگی مدیران حرفه ای برای پیاده سازی اهداف مربوط به توسعۀ اخلاقی و برخورد با ناهنجاری های اخلاقی در محیط های ورزشی است. برخورد با متقلبان، گروه های سودجوی اقتصادی، ایجاد و تضمین فرصت ها جهت دسترسی یکسان به ورزش، تصمیم گیری و فرصت دهی به ذینفعان بر اساس شایستگی ها و توانایی ها، از جمله عواملی هستند که شجاعت مدیران برای برخورد با چنین شرایطی را طلب میکنند. شجاعتی که با رفتارها و تصمیم های اشتباه و یا غیراخلاقی مدیر کمرنگ شده و در نهایت وی را به نظاره گری ناتوان در حفظ صیانت ورزش و یا سخنگویی بی عمل با شعارهای اخلاقی تبدیل می کند.
نکتۀ مهم دیگر، موضوعات اخلاقی مطرحشده در تئوری «بالا-پائین» است. بر اساس این تئوری، جو اخلاقی موجود در یک سازمان، نتیجۀ اعمال و رفتارهای مدیران ارشد آن سازمان است. بر همین اساس، مدیران ورزشی میتوانند بهعنوان مسئولان واقعی جو اخلاقی در ورزش محسوب شوند. بر پایۀ مطالعات انجامشده، سلامت فکری و جسمی و روانی مدیر، دارای تأثیرات محسوسی بر کارکردهای اجتماعی و فرهنگی مجموعۀ تحت سرپرستی اوست.
مربیان
برخی شواهد نشان دهندۀ تردید در رفتار اخلاقی برخی مربیان حرفه ای است. به عبارت دیگر، ممکن است آنها نیز برای بهره مندی از منافع موفقیت یا دستیابی به موقعیت های بهتر مالی و حرفه ای، قوانین را نقض کرده و به نحوی نسبت به تهییج ورزشکار و جهت دهی وی در مسیری غیراخلاقی مانند تشویق به استفاده از دوپینگ، تقلب، استفاده از القاب زشت برای تخریب روحیۀ حریفان و... اقدام نمایند. بالاترین هدف یک مربی برقراری ارتباط با ورزشکار است تا بتواند به روش های مثبت، به او کمک کند. این در حالی است که تناقض های اخلاقی موجود در ورزش روز به روز بیشتر و پیچیده تر شده و مربیان را با دشواری های بسیاری مواجه ساخته است. برای مثال، برخی از مربیان به دلیل فشارهای وارده از سمت مدیریت باشگاه مبنی بر کسب پیروزی به هر قیمت، از رفتار یا اخلاق نادرست بازیکنان کلیدی چشم پوشی کرده و بهراحتی از کنار آن عبور می کنند.
نکتۀ دیگر، نگرش مبتنی بر پرورش شخصیت ورزشکار از طریق فعالیتهای رقابتی است که به زعم جلدسن سرمنشأ اشتباهاتی اساسی برای بسیاری از مربیان محسوب میشود. با این حال، از نظر برخی صاحبنظران، مربیان مهمترین کسانی هستند که میتوانند در کنار آموزش مهارت ها، نسبت به معرفی و ترویج ارزش ها اقدام کنند.
خبرنگاران
در نقش اخلاقی رسانه ها در توسعه و تقویت رفتارهای قالبی و منفی نیز تردید شده است. در واقع رسانه ها به قانونی و طبیعی جلوه دادن برخی بی تفاوتی های اخلاقی، رفتارهای ناشایست و غیرحرفه ای متهم هستند. برخی رسانه ها آگاهانه یا ناآگاهانه معرف و مروّج قهرمانان ورزش حرفه ای بهعنوان الگوهایی اجتماعی برای نوجوانان و جوانان هستند که از نظر اخلاقی دربارۀ آنها تردید وجود داشته ولی جنبه های اقتصادی و تجاری رسانه را تضمین می کند. تمایز «خبر» و «خبر ورزشی» نیز دشواری دیگری است که ذینفعان درگیر در ورزش با آن روبهرو هستند. چه اطلاعاتی از ذینفعان درگیر در ورزش مانند ورزشکاران، مربیان، داوران و... باید خصوصی و چه اطلاعاتی باید عمومی به شمار آید؟ در واقع تشخیص ارزشها و دشواری های مربوط به آن برای کسانی که اخبار ورزشی را نوشته یا در رسانه های دیداری و شنیداری ارائه می کنند، پیچیدگی دیگری است که در این راستا وجود دارد.
بهطور کلی کمپف معتقد است:
رسانه های ورزشی از خشونت و پرخاشگری موجود در ورزش برای خلق هیجان و در نهایت جذب هرچه بیشتر مخاطب استفاده میکنند.
تماشاگران
طرفداران و تماشاچیان ورزشی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر بروز رفتارهای غیراخلاقی ورزشکاران حرفه ای محسوب می شوند. بر این اساس، مشخص ترین رفتار غیراخلاقی مشاهده شده در محیط های ورزشی، فحّاشی و اشارات بدنی و غیراخلاقی تماشاچیان به داور و دیگر مقامات رسمی در مسابقات ورزشی است. علی رغم آنچه گفته شد، همواره از وضعیت اقتصادی و فرهنگی تماشاگران ورزشی و تعارض ارزش های آنان با سایر ذینفعان، بهعنوان عوامل اثرگذار بر عملکرد اخلاقی آنان یاد می شود.
داوران
ورزش حرفه ای ایتالیا، بارزترین مثال از رخنۀ رشوه خواری و فساد اخلاقی داوران حرفه ای در سال های اخیر است. این اتفاق به همراه برخی اشتباهات سهوی و البته پرهزینۀ داوری، به ایجاد نوعی بدبینی عمومی نسبت به عملکرد اخلاقی داوران، منجر شده است. احساسی که حیاتی ترین شاهرگ یک رقابت ورزشی یعنی اصل عدالت و برابری را مورد تردید قرار میدهد. تفاوت معنی دار حقوق و پاداش داوران در مقایسه با ورزشکاران و مربیان و البته محبوبیت و شهرت آنان در مقابل سوءظن و تردید همیشگی طرفداران و ذینفعان نسبت به داوران، عواملی هستند که برخی افراد از آنان برای توجیه اشتباهات داوری استفاده می کنند.
ورزشکاران
معمولاً جهتگیری ورزشکاران حرفه ای به سمت پول است و افراد مجبور هستند مهارتهای خود را برای مسابقه دادن به حراج بگذارند. افرادی که خود را حرفهای قلمداد میکنند به طرف نظام سرمایهداری متمایل میشوند و خدمات خود را در ازای پاداش معاوضه میکنند. آنها از لحاظ تکنیکی به تاجرانی بدل میشوند که میخواهند حرفهای باشند، در عین حال هنوز هم به خطا نکردن اهمیت میدهند؛ اما دیگر اهمیت این موضوع برایشان در درجۀ اول نیست، بلکه به درجۀ دوم تنزل یافته است. شواهد این موضوع زمانی افزایش مییابد که جریمۀ مالی یا کم کردن حقوق ورزشکاران میتواند تا حدی زمینه های کاهش برخی رفتارهای غیراخلاقی در آنان را فراهم سازد. ضمن اینکه برخی از آنان معتقدند استفاده از ادبیات کلامی ناشایست (ناسزا) برای پیروزی در رقابت طبیعی و پذیرفتنی است.
جمع بندی
ورزش، بازتابی از جامعه است و به مانند ویترینی رنگارنگ، همه را به خود جذب می کند و شاید یکی از دلایل جذابیتش برای انسان ها به این خاطر است که به سان آینه، بخشی از «خود» واقعی ما و البته جامعه ای که در آن زندگی می کنیم را بازتاب می دهد. به نظرم فارغ از تلاش برای یافتن مقصر بی اخلاقی ها در ورزش، هر کس برای لحظه ای هم که شده باید به این نکته بیاندیشد که مسئله اخلاق ورزشی از آنچه تصور می شود پیچیده تر است و درک پیچیدگی این کلاف، اولین و مهمترین گام ورود به عرصه اخلاق ورزشی است.
رضا شجیع