داستان بی‌گناهی برای قتل دختری بدون جسد

|
۱۳۹۴/۰۹/۱۷
|
۱۵:۵۶:۱۷
| کد خبر: ۳۴۷۷۵۱
داستان بی‌گناهی برای قتل دختری بدون جسد
پسری که 7 روز مانده بود به روز تولد 18 سالگی‌اش، دختر مورد علاقه خود را کشته است و با داستانسرایی ادعای بی‌گناهی می‌کند. پس از گذشت 2 سال هنوز جسد این دختر پیدا نشده است.

به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از شوک، 12 اسفندماه سال 92 دختر 18 ساله‌ای به نام «غزاله» به طرز مرموزی گم شد و هیچ‌کس تصور نمی‌کرد پسری آشنا اعتراف عجیبی به قتل وی کند.
پدر  دختر که آشفته بود، گفت: روز گذشته دخترم برای رفتن به مطب یک پزشک از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.
پسری به نام آرمان که در زمان این حادثه 7 روز با تولد 18 سالگی‌اش فاصله داشت پس از اقدام‌های مخابراتی دستگیر شد و به رابطه دوستی با غزاله اعتراف کرد. آرمان در بازجویی‌ها گفت: در سفری به آنتالیای ترکیه با غزاله آشنا شدم و از آن به بعد با هم رابطه دوستی داشتیم. در تهران هر از گاهی نیز با هم بیرون قرار ملاقات می‌گذاشتیم، به وی خیلی علاقه‌مند شده بودم و تصمیم گرفتم با وجود اینکه کوچک‌تر بودم با غزاله ازدواج کنم اما این اواخر غزاله می‌گفت قصد ازدواج ندارد و می‌خواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
وقتی این حرف‌ها را شنیدم خیلی ناراحت شدم و می‌خواستم با او از نزدیک صحبت کنم. از آنجا که پدر و مادرم هر دو پزشک هستند آن روز به مطب‌هایشان رفته بودند و من وقتی دیدم که کسی در خانه نیست از فرصت استفاده کرده و غزاله را به خانه دعوت کردم.
وقتی به خانه‌مان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم بین ما مشاجره لفظی درگرفت و وی را هل دادم، سرش به جایی خورد سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به وی زدم.
وقتی دیدم نفس نمی‌کشد، سریع به انباری خانه‌مان رفتم و یک چمدان برداشتم، جسد غزاله را داخل آن جاسازی کردم سپس به سطل زباله خیابان میرداماد انداختم،  بعد به خانه آمدم و قطرات خونی را که در خانه بود پاک کردم و فردای آن روز موضوع را با دوستم فربد در میان گذاشتم. آرمان پس از اینکه با کیفرخواست مواجه شد در نخستین جلسه محاکمه ادعا کرد که بی‌گناه بوده و گفت: غزاله وقتی از پله‌های خانه‌مان پایین رفت، همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم ناگهان صدای جیغ وی را شنیدم وقتی در را باز کردم دیدم وی از پله‌ها سقوط کرده است.
هر چه صدایش زدم جوابی نشنیدم و با زحمت وی را بالا بردم. از ترس پدر و مادرم وی را داخل چمدان جاسازی کردم و به بیرون انتقال دادم تا کسی متوجه نشود.

نظریه پزشکی قانونی
از سویی داستانسرایی‌های متفاوت آرمان و از سوی دیگر سن وی در زمان قتل که 7 روز به 18 سالگی‌اش مانده بود تیم قضایی را بر آن داشت تا طبق ماده قانونی حمایت از مجرمان 18 ساله، آرمان را در اختیار کمیسیون پزشکی قانونی قرار دهند تا مشخص شود وی در زمان جنایت رشد عقلی داشته است و این کمیسیون روز 27 آبان ماه 93 جلسه‌ای تشکیل داد و با حضور آرمان و پدر و مادرش به بررسی‌های کارشناسانه دست زده و اعلام کردند اختلال روانی که قوه تشخیص و تمییز از وی سلب کند در زمان جنایت و در معاینه فعلی به دست نیامده است.
بدین ترتیب صبح دیروز آرمان برای چندمین بار در حالی که نماینده دادستان خواستار اشد مجازات و پدر و مادر غزاله تقاضای قصاص نفس وی را داشتند در برابر قاضی عبداللهی و 2 قاضی مستشار در شعبه 4 دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و در آخرین دفاع گفت: قاتل نیستم و غزاله هنگامی که از خانه‌مان بیرون رفت از پله‌ها سقوط کرد!
وقتی دیدم نفس نمی‌کشد وی را داخل خانه بردم و از ترس پدر و مادرم جسدش را لای پلاستیک و سپس داخل چمدان جاسازی کردم و داخل سطل آشغال انداختم.
بنابر این گزارش، قضات پس از شور، حکم قضایی را صادر خواهند کرد.

نظر شما