یادداشتی برای تئاتر شب آوازهایش را می خواند

|
۱۳۹۴/۰۹/۲۶
|
۱۰:۴۵:۱۵
| کد خبر: ۳۵۰۳۱۴
یادداشتی برای تئاتر شب آوازهایش را می خواند
«شب آوازهایش را می خواند» به کارگردانی رضا گوران دوشنبه ۲۳ آذر به روی صحنه رفت، زنگ آغاز نمایش را آتیلا پسیانی به صدا درآورد.

شب آوازهایش را می خواند

به کارگردانی رضا گوران

ارغوان دهقان

 

«شب آوازهایش را می خواند» به کارگردانی رضا گوران دوشنبه ۲۳ آذر به روی صحنه رفت، زنگ آغاز نمایش را آتیلا پسیانی به صدا درآورد.

گوران برش‌ها و صحنه‌های کوتاه را بیشتر از روایت یک داستان بلند دوست دارد و در این نمایش به نوشته یون فوسه، قسمت اول ماجرا ، که حضور پدر و مادر مرد داستان است را از نمایش حذف کرده و تنها حضور آنها را زبان زن می شنویم که نوع حضور و رفتارشان را روایت می کند.

یون فوسه، نمایشنامه‌نویس و شاعر نروژی، در سال ۱۹۹۶ با نمایشنامه‌ی «کسی می‌آید» موفق به دریافت جایزه‌ی ایبسن می‌شود. در آثارش، اغلب به شخصیت‌هایی برمی­خوریم که در مواجهه با تنهایی خود قرار گرفته اند و با مشکلات خاص این شرایط روبرو هستند. وی با نوشتاری ساده و تقریبا مینی مالیستی، جهش‌های ناگهانی احساسات را نشان می دهد که ناگهان در پی سکونی طولانی رخ می دهد و تغییری شگرف در شرایط ایجاد می کند. در نوشته های وی ، امر تراژیک و امر کمیک به دنبال هم می آیند و گاه در شرایطی با هم دیده می شوند . وی نمایشنامه‌های خود را «تراژی-کُمدی‌های نوعی» می‌داند و اعتقاد دارد که موفقیت یک نمایشنامه منوط به این است که تماشاگران، یا حداقل برخی از آن‌ها، گریه و خنده را به طور همزمان تجربه کنند.

فوسه در آثارش به پوچى و بیهودگى مى پردازد. سیاهى، تردید و تنهایی انسان از موضوعات مورد علاقه وی است. او به روابط بین این شخصیت ها می پردازد، شخصیت هایى که همدیگر را تحلیل میکنند و تنش بین  آنها از همین جا نشئت می گیرد.

در ابتدای نمایش «شب آوازهایش را مى خواند» با فضاسازی اندکی متوجه نا آرامی بین زن و مرد می شویم اما دلیل آن به طور کامل مشخص نیست، مرد دیگری در نقش یک سامورایی همواره در صحنه کنار آنها حضور دارد که تنها مرد داستان او را می بینید، همین امر به همراه رنگ غالب قرمز و مشکی صحنه، تلاطم فضا را مسجل می کند. تنها امر آرامش دهنده و تسکین ماجرا حضور فرزند این دو است، که در انتهای داستان تنها مجرای پیوند آنها می شود.

در ابتدای نمایش، روند داستان چنان کند و کسل کننده ای پیش می رود که از حوصله تماشاچی خارج می شود، اما این خسته کننده­گی باید اتفاق بیفتد تا مخاطب در کرختی و سردی این رابطه حل شود و اتفاقات بعدی و حتی خیانت زن را بپذیرد.

از آن پس داستان تردید و دیوانگی زن آغاز می شود. تردید بین رفتن و ماندن. و اینجا نریشنی که مدام از ابتدای نمایش در گوش مخاطب زمزمه می شود خود را نشان می دهد : « آنجایی که میان مردن و زنده بودن مردد ماندی، بی درنگ مرگ را برگزین»

زن بین ماندن و رفتن دو دل می شود و در نهایت این مرد داستان است که تردید خود را با مرگش پایان می دهد.

نمایش «شب آوازهایش را مى خواند» با بازی باران کوثری، نوید محمدزاده، سعید چنگیزیان، نیلوفر زوارق تا ۲۳ دی ماه هر شب ساعت ۲۰ در سالن استاد سمندریان خانه ایرانشهر به روی صحنه است

نظر شما