استاد حوزه:

جاذبه مکتب وهابیت، دلارهای نفتی است

|
۱۳۹۴/۱۰/۰۹
|
۱۰:۰۸:۵۱
| کد خبر: ۳۵۵۱۳۰
جاذبه مکتب وهابیت، دلارهای نفتی است
امروزه، جاذبه مکتب وهابیت، همان دلارهای نفتی شده است و علمای وهابی و سلفی نیز در تمام دنیا از طریق شبکه های مجازی، اسلام انحرافی خود را تبلیغ می‌کنند؛ در حالی که اگر اسلام اینگونه بود دیگر نیازی به بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود و همان ابوسفیانها کافی بودند.

به گزارش خبرگزاری برنا از قم، آیت الله علوی بروجردی از اساتید حوزه در جمع طلاب و فضلا با اشاره به  سالروز  ولادت باسعادت وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام  گفت:  به تعبیر خطیب توانا مرحوم فلسفی: این ایام ولادت رئیس دین و رئیس مذهب است. رئیس دین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و رئیس مذهب امام صادق علیه السلام است که این تعبیر، بسیار زیبا و جالب توجه است.

ظهور پیامبر اکرم در میان بی‌فرهنگ‌ترین مردم

  پیغمبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله در میان مردمی ظهور کردند که قدر و قیمتی نداشتند؛ یعنی زندگی این مردم در آن دوران، به گونه‌ای بود که نه صداقت و نه امنیت و اطمینان در آنها وجود داشت. کسب و کار اصلی آنها، عمدتاً غارت کردن مردم و کاروان­ها بود، به طوری که به سایر قبایل حمله می کردند و گاو و گوسفند آنان را به سرقت می‌بردند و زن و بچه آنها را هم اسیر می کردند. وحشی گری آنها به گونه ای بود که اینان در میان جوامع آن روزگار، اصلا به حساب نمی‌آمدند و ارزش شبه جزیره در آن دوران، بیشتر به خاطر منطقه یمن بود؛ در منابع تاریخی آمده است: عده ای در شبه جزیره عربستان، علیه ساسانیان قیام کردند، این موضوع برای حکومت ساسانیان ایران آنقدر اهمیت نداشت که به سرکوبی آنها بپردازد. حکومت ساسانی معتقد بود که این عده ای که در آنجا زندگی می کنند نه انسانهای مفیدی هستند و نه ثروت با ارزشی دارند. تعبیرشان اینگونه بود که خاکش روان و آبش راکت است. فلذا، پادشاه ساسانی در مقابل شورش آنها بر این عقیده بود که خود آنها اینقدر یکدیگر را سرکوب بکنند تا از بین بروند.

این مردمان قبل از ظهور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به قدری منحط بودند که سوسمار و موش صحرایی می خوردند و گاه تا هفتاد سال بر سر شکار سوسمار و موش صحرایی با یکدیگر جنگ می کردند. این ارزش و قیمتشان بود.

   هویت یافتن مردم شبه جزیره با ظهور اسلام

 اما در میان همین مردم، پیغمبر صلی الله علیه و آله ظهور کرد و وقتی ایشان ندای قولوا «لا اله الا الله» را بلند کرد، و آنها نیز به این ندا، لبیک گفتند، کم کم ارزششان به جایی رسید که ابرقدرت‌های آن دوران، را یعنی مثل همین حکومت ساسانی و حتی حکومت روم را توانستند ساقط کنند؛ در حالی که بیش سی سال از ظهور پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله نگذشته بود و این یک واقعیت است.

 آن مردم خونخوارِ گذشته، اینک مظهر تقوا و ایثار شده بودند تا جایی در جنگهایی که برای اسلام داشتند با تشنگی شهید می شدند تا این آب به دست تشنه دیگری برسد و او سیراب شود؛ یعنی این مردم به جایی رسیدند که حتی در حال مرگ نیز، یک جرعه آب را برای فداکاری نخوردند؛ چرا که برادر مسلمانشان تشنه بود و این هنر تربیتی پیغمبر صلی الله علیه و آله بود که ‌از نظر فردی، این مردم را پرورش داد و از نظر اجتماع، نیز جامعه ای را تشکیل داد که بر همه ابرقدرتهای زمانه سلطه پیدا کردند و در حرکت عالم تاثیر گذر بودند تا جایی که بعدا همین تمدن اسلامی بود که رنسانس و تمدن امروز غرب را شکل داد؛ چرا که در اروپای قبل از رنسانس، مراکز علمی در نجوم، در طب و در صنعت وجود نداشت، بلکه پیشرفتهای علمی در شرق و به خصوص در ایران بود؛ ولی جنگهای صلیبی باعث شد در بین آنها نیز بیداری به وجود بیاید تا جایی که بعد از رنسانس، آنها همه چیز را از ما گرفتند و بردند و ما تبدیل به کسانی شدیم که فقط اسم مان مسلمان است؛ اما آن هویت اسلامی خودمان را فراموش کردیم؛ چرا که ما امروز می‌بینیم که آنها مرجع علمی هستند و ما استفاده کننده دستاوردهای آنها هستیم؛ در گذشته، مدارس ما به گونه ای بود که آنها از اروپا می‌آمدند و در اینجا درس می‌خواندند و علم از اینجا نشات می گرفت و این اثر حرکت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بود که با آموزه های متعالی اسلام، چنین حرکتی را ایجاد کرد و چنین مردمی را تربیت کرد و چنین اجتماع باشکوه و با عظمتی را تشکیل داد.

  خیانت دشمنان به حرکت پیامبر اکرم

 متاسفانه، در طول این1400 سال، دست‌های خائن بعد از پیغمبر، انحراف ایجاد کردند و در نتیجه آن حرکت، به ضعف منتهی شد. در دوران بنی امیه، بسیاری از ظالمان حاکم شدند در حالی که خود پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی‌خواستند که اینها بر کارها تسلط داشته باشند؛ و حتی مذمت بنی امیه در همین کتب عامه نیز به وفور وجود دارد؛ به ویژه این قضیه معروف است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خواب دیده بودند که بنی امیه به عنوان بوزینه، از منبرشان بالا رفته بودند و ایشان آنها را لعنت می‌کند؛ و حتی این تعبیر نیز از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که اگر بالای این منبر کسی را از بنی امیه دیدید آنها را زنده نگذارید؛ اما به هر حال، آنها تاخت و تاز کردند و مجددا جاهلیت قبل از پیغمبر صلی الله علیه و آله را زنده کردند.

اصلاح انحرافات جامعه در دوران امام صادق

 تا اینکه در دوران امام صادق علیه السلام، ایشان با توجه به ضعف بنی امیه حوزه علمیه را شکل دادند، تا آن انحرافاتی که در عقیده و ایدوئولوژی ایجاد شده بود را اصلاح و ترمیم کنند و این ترمیم نیز ایجاد شد، ولی انتشار معارف اصیل اسلامی فقط در بین افراد معدودی باقی ماند؛ چرا که دوام قدرتهای حاکمه، با رواج خرافات و انحراف بود نه با اصالتها و ارزشهای واقعی.

از این رو، بنی عباسیان مانند منصور و سفاح بر میراث بنی امیه حرکت کردند، و حتی درب خانه امام صادق علیه السلام را بستند و حتی امام صادق علیه السلام و سایر ائمه را هم به شهادت رساندند و نگذاشتند که ائمه اطهار علیهم السلام پرچمدار بصیرت افزایی و نقد انحرافات پدید آمده و اصلاح آنها باشند.

   تجدید حرکت جاهلیت در دروان کنون

امروز هم دولت هایی که بر دنیای اسلام حکومت می‌کنند خواستار همین کجی ها و انحرافات هستند و همین امر به نفعشان است؛ چرا که اگر آن اصالت‌ها باشد، به حاکمان ظالم، اجازه نمی‌دهد تا هر حاکم زورگویی و هر  بی منطقی بر جوامع اسلامی مسلط باشد و خود مسلمانان در قالب فرقه‌هایی مثل داعش و امثال آنان همدیگر را می‌کشند. البته، درد ما فقط از کشتن نیست؛ چرا که شیعه هیچ وقت با کشتن از بین نرفته است، بلکه شهادت میراث ما است. در گذشته، سلاطین ترکیه عثمانی، چهار بار شیعه را قتل عام کردند ولی امروزه حتی یک بار از قتل عام شیعه در آن زمانها نام نمی‌برد؛ بلکه درد ما این است که چرا بعد از 1400 سال، افرادی مثل داعش و جیش النصره و حکومت سعودی مجددا، همان انحرافات و جاهلیت های قبل از اسلام را ترویج می‌کنند و تلاش می‌کنند که این انحراف را پیش ببرند.

 یک نویسنده فرانسوی کتابی به نام عذر تقصیر به پیشگاه پیغمبر و قرآن، دارد که در آنجا از طرف کشیشهای مسیحی از پیغمبر صلی الله علیه و آله عذرخواهی میکند که چون مردم مسلمان، اسلام را درست به ما نشناختند، ما نسبت به ایشان اتهامات ناروایی را زدیم؛ در حالی که واقعا این ما مسلمانان هستیم که باید عذر تقصیر به پیشگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله و قرآن داشته باشیم نه آن کشیش مسیحی؛ چرا که ما کوتاهی کردیم بلکه ما انحرافاتی را که ایجاد کردیم، و جاذبه را از این مکتب گرفتیم؛ به طوری امروزه، جاذبه مکتب وهابیت، همان دلارهای نفتی شده است و علمای وهابی و سلفی نیز در تمام دنیا از طریق این شبکه های مجازی، اسلام انحرافی خود را تبلیغ می‌کنند؛ در حالی که اگر اسلام اینگونه بود دیگر نیازی به بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود و همان ابوسفیانها کافی بودند و البته، خود اینها هم الان مذهب همان ابوسفیانها و معاویه ها را ترویج می کنند.

 به هر حال ما هنوز در جامعه اسلامی امید بیداری داریم؛ اما نه بیداریی که نسخه آن را فرنگی‌ها برای ما بنویسند و مهندسی کنند؛ بلکه این بیداری باید از دل مردم مسلمان بیرون بیاید. ما هنوز امید داریم که این اسلام به اصالت های خود برگردد و گذشته پر افتخار خودش را بازیابد. ما هنوز امید داریم که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حاکم واقعی همه مسلمانان باشد به ویژه در این شرایطی که بیش از هر زمان، به مکتب او نیاز داریم.

نظر شما