به گزارش خبرگزاری برنا؛به نقل از روزنامه ایران اعظم حاجی عباسی : مهم است که نمایندگان زنی به مجلس راه پیدا میکنند که مسائل زنان دغدغه شان باشد موفقیت در دستیابی به هدف افزایش حضور زنان در مجلس و دولت به این بستگی دارد که زنان بیش از تعلق پذیری نسبت به جریان سیاسی متبوع شان ، نسبت به حل مسائل زنان جامعه متعهد باشند
آذر منصوری: جمهوری اسلامی ایران در سالهای 75 و 76 با حضور در اتحادیه کشورهای بین المجالس متعهد شد که طی 10 سال تعداد زنان در مجلس را به حدود 25 درصد برساند. هر چند انجام این تعهد با نگاهی که شورای نگهبان نسبت به حضور زنان در انتخابات داشته، مغایرت دارد
ژاله فرامرزیان: تعداد زنانی که با ثبت نام در انتخابات با این حرکت همراهی کردند قابل توجه بود منتها نهاد مرجعی که منطق مدیریت کشور را در دست دارد به این بروز و ظهور که حتی پاسخ منفی هم داد. چنان که شاهد آن بودیم که نسبت رد صلاحیت در زنان از رد صلاحیت مردان بیشتر بود
با وجود اشتراک نظر نسبی اغلب مسئولان و فعالان سیاسی ایران بر تقویت نقش زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و بویژه حضور بیشتر زنان در جایگاه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، آمار مجالس 9 گانه ، از کاهش کمی و کیفی قابل توجه این حضور حکایت دارد. به این ترتیب نه تنها منحنی افزایش تعدادنمایندگان زن که در نقطه اوج خود در مجالس پنجم و ششم به عدد 13 و 14 رسیده بود، در مجالس هفتم، هشتم و نهم افول یافت که حتی عملکرد این جمع قلیل زنان نماینده نیز نتوانست پاسخگوی خواست اکثریت زنان جامعه باشد. بر همین اساس بود که فراخوانی با عنوان «تغییر چهره مردانه مجلس» و ذیل فعالیت گروه هایی چون «زنان برای تصاحب 100 کرسی» و «من کاندیدا میشوم» در فضای مجازی و حقیقی شکل گرفت و البته با موفقیتی نسبی به حضور بیش از هزار و ۲۳۴ زن در میان خیل 12 هزار و 123 نفری ثبت نام کنندگان انتخابات مجلس دهم منتهی شد. افزایشی که نسبت کاندیداتوری زنان را از حدود 4 درصد به بیش از 11 درصد بالا برد. با وجود این ، بخش عمدهای از زنانی که در ثبت نام برای انتخابات مجلس حضور یافته بودند، به دلایل مختلفی از جمله رد صلاحیتها از ادامه رقابت بازماندند. همین وضعیت انگیزه ای شد تا با خانمها «ژاله فرامرزیان»، مدیرکل دفتر تشکیلات و بهبود روشهای وزارت کشور و عضو کمیته انتخابات شورای هماهنگی اصلاحات، «آذر منصوری» فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت اسلامی و « اعظم حاجی عباسی»، فعال سیاسی اصولگرا و دبیر کل جامعه الزینب درباره پیشینه،موانع و ضرورت حضور زنان در نهادهای تصمیم گیر و تصمیمسازی چون مجلس شورای اسلامی گفتوگو کنیم و راهکار پیشنهادی آنها را برای افزایش تعداد نمایندگان زن جویا شویم.
برای ورود به بحث به گمانم بد نیست ارزیابی اجمالی از اثرگذاری زنان ایران در روند تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی جامعه در چهار دهه گذشته داشته باشیم و اینکه آیا این اثر گذاری روند رو به افزایش داشته است یا با موانع و مشکلات مواجه بوده است؟
فرامرزیان: بررسی تأثیر زنان در شکلگیری انقلاب اسلامی و نیز نگاهی به این موضوع در اندیشه و آرا امام خمینی(ره) نشان از آن دارد که منع و تفاوتی در ایفای نقش سیاسی و اجتماعی زنان وجود نداشته است. اما متأسفانه با وجود این پیشینه در روند شکلگیری نظام جمهوری اسلامی سهم اندکی برای زنان دیده شد و نیز حضور زنان در عرصه سیاستگذاری و اجرایی کشور با تأخیر همراه شد. در تشریح دلایل این مسأله برخی اینگونه استدلال میکنند که زنان با وجود همراهی با مردان در به ثمر رساندن انقلاب سوابق اجرایی و مدیریتی چندانی نداشتند. این در حالی است که اغلب مردان انقلابی که مسئولیتها را بر عهده گرفتند نیز از چنان سابقه سیاسی و اجرایی برخوردار نبودند. دلیل دیگر کم رنگ بودن حضور زنان در عرصه سیاستگذاری و تصمیمسازی را به ناگزیر باید در رویکرد اعتقادی بخشی از چهرههای مذهبی جستوجو کرد که این رویه را پسندیده تر میدانستند. این در حالی است که امروز به دلیل گسترش جریان اطلاعرسانی و ارتباطات ما با تفاوت نسلی مواجه هستیم؛ تفاوتی که سبب شده است زنان امروز محدودیت در حضور سیاسی و اجتماعی خود را نپذیرند.
این همه در حالی است که از دست دادن سرمایه اجتماعی زنان، کاهش قابلیت تعمیم پذیری مصوبات به دلیل غلبه تفکر یکدست جنسیتی و در نتیجه هدر رفتن منابع اجتماعی و اقتصادی از جمله آسیب هایی بوده است که به دلیل استفاده نکردن از ظرفیت حضور زنان در نهادهای تصمیمگیری و تصمیمسازی عارض شده است. ما تاکنون نظام مدیریت صحیحی در تقسیم تصمیمات و وظایف با رویکرد جنسیتی طراحی نکرده ایم. اما مسلم است، در هر نقطهای به این نتیجه برسیم که مسألهای، مسأله اصلی کشور است در آن نقطه ناگزیریم در روندها و رویکردهای خودمان تجدید نظر و از زیان بیشتر جلوگیری کنیم. تلاش امروز ما برای حضور بیشتر زنان در عرصه تصمیمگیری برای جلوگیری از همین ضرر و زیان است. مدیران نظام امروز باید به فکر پر کردن شکاف نسلی و شکاف جنسیتی باشند. اینکه زنان فعال در عرصههای سیاسی و اجتماعی اصرار بر کاهش این شکاف از طریق مدلهای پیشنهادی چون مدل دموکراتیک یا مدل مداخله گرانه یا از طریق اعمال تبعیض مثبت جنسیتی دارند، ناشی از نگرانی هایی است که درباره تأثیرات مخرب شکاف جنسیتی بر ساختارهای اجتماعی وجود دارد.
منصوری: از زمانی که جنبشهای جدید اجتماعی در ایران شکل گرفت، زنان در همه بزنگاههای خطیر این جنبشها حضور داشتند. بخصوص در جنبش مشروطه که زنان با رویکرد متأثر از فضای بینالمللی پیگیر احقاق حق رأی خود شدند و این خواست در نهایت در بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی به ثمر رسید. پس از آن در مقطع انقلاب اسلامی سال 57 شاهد حضور جدی زنان در به ثمر رسیدن انقلاب هستیم. امام(ره) به عنوان رهبری انقلاب در بدو پیروزی تصریح کردند که زنان باید در مقدرات اصلی مملکت دخالت داشته باشند. اما آنچه در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده است، بیانگر شکاف بسیار عمیق در دسترسی زنان به فرصتهای برابر در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. آخرین شاهد این مدعا نیز گزارشی است که در سال 2015 از سوی مجمع جهانی اقتصاد منتشر شد و بر اساس آن رتبه شکاف جنسیتی ایران در میان 145 کشور جهان حائز رتبه 141 است و این در حالی است که دولت یازدهم از زمان روی کار آمدن تعداد قابل توجهی از زنان را به عنوان فرماندار، بخشدار و در مدیریتهای میانی به کار گرفت. با این وجود شکاف جنسیتی همچنان وجود دارد و تلاشهای انجام گرفته هنوز به میزان تلاشی که در کشورهای دیگر انجام شده، نبوده است. ما با فقدان یک راهبرد مشخص و روشن برای ایجاد فرصتهای برابر برای زنان ایران مواجهیم تا از نگاه شجاعانهای که امام نسبت به مسأله زنان داشتند استفاده کنیم. این موضوع در برنامههای توسعه پنج ساله هم بهخوبی دیده نشد یا اگر دیده شد تا پیش از حضور رکنی با عنوان معاونت زنان در ریاست جمهوری متولی برای اجرایی شدن نداشت. این در حالی بود که در مقاطعی هم این نگاه بر رویکردهای حاکم در کشور غلبه پیدا کرد که اساساً حضور زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و مدیریتی چه ضرورتی دارد؟ اما با این وجود زنان در بطن جامعه حرکت رو به جلو داشتند. حرکتی که نمود آشکارش را میتوان در حضور زنان در دانشگاهها دنبال کرد. بیش از یک دهه است که ظرفیت بالقوهای از زنان متخصص بهوجود آمده است و باید امکانی فراهم شود تا نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر از این ظرفیت بهره بیشتری داشته باشند.
حاجی عباسی: نه تنها در حوزه سیاست که در حوزه اقتصاد هم اگر از ظرفیت زنان استفاده بیشتری شود میتواند به سالم تر شدن فضای اقتصادی بینجامد. زنان ما همواره از ابتدای نهضت اسلامی دوشادوش مردان و حتی پیش رو تر از مردان در تقسیم مصائب، فداکاریها و ایثارگریها حضور داشتند. اما متأسفانه در کرسیهای تصمیمگیری و تصمیمسازی سهم شان بسیار اندک بوده است و ما باید به سمتی برویم که این فاصله پر شود.
بنابر این به نظر میرسد در این فرضیه که زنان باید در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی حضوری پررنگتر داشته باشند، اختلافی نیست. اما در عمل اگر تعداد نمایندگان زن در مجلس را به عنوان شاخص در نظر بگیریم، شاهد فراز و فرود معناداری هستیم. حتی به نقطهای رسیده ایم که اغلب خانمها معتقدند همین تعداد کم نمایندگان زن باقی مانده در مجلس هم خواستهای زنان جامعه را نمایندگی نمیکنند. همچنین برخی از زنانی که برای مجلس دهم تأیید صلاحیت شدهاند تأکید میکنند که سهم خواهی جنسیتی ندارند و نمیخواهند خودشان را به لیستهای انتخاباتی تحمیل کنند. چرا جامعه زنان فارغ از گرایشهای سیاسی مختلف نتوانسته است در این باره به یک ایده اجرایی واحد برسد؟
فرامرزیان: زیبایی خلقت در تنوع و تکثر است و نفی تکثر اساساً به نفی خلقت بر میگردد. اما در هر حال«خاستگاه » جان کلام بحث است. باید ببینیم چه خاستگاه تفکری حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را علی السویه میبیند. بالاخره مجموعه مدیریتی شکل گرفته در نظام جمهوری اسلامی بیشتر مردانه بوده است. این مجموعه هم با رویکرد تفکری خودشان چندان عرصه را برای حضور زنان فراهم نکردند. اما مسأله دیگر این است که اکثریت زنان هم با همین رویکرد فکری و صبغه تاریخی رشد کرده بودند و به آن میزان که باید سهمی برای حضور خود طلب نکردند. همچنین ما در برخی ادوار مجلس متأسفانه شاهد حضور زنانی بوده ایم که چندان اثر گذار نبودند. در حالی که اگر زنان مؤثر و فعال در مجلس حضور پیدا کنند قطعاً پاسخ جامعه در دور بعدی انتخابات رأی بالاتر به کاندیداهای زن خواهد بود. بنابر این چند مسأله روی هم تنیده شده است. نه امکان ورود وجود داشته است، نه تقاضای وسیع و نه اثرگذاری چشمگیر؛ این است که عملاً جریان فزاینده به جریان عقب گردی تبدیل شده است. وضعیتی که سبب شد بخشی از زنان مداخله برای حل این معضل را ضروری بدانند. حرکتی که در قدم اول انصافاً نتیجه خوبی داشت. تعداد زنانی که با ثبت نام در انتخابات با این حرکت همراهی کردند قابل توجه بود و البته بر خلاف تصور تنوع و تکثر فکری خوبی هم در این همراهی وجود داشت. چنان که شاهد آن بودیم که نسبت رد صلاحیت در زنان از رد صلاحیت مردان بیشتر بود. اما این روند باید به ترتیبی ترمیم شود. احزاب و گروهها باید این اتفاق را در فهرستهای خود به نحوی جبران کنند و تا حد مقدور تعداد بیشتری از زنان را در فهرستهای پیشنهادی شان قرار دهند. ما باید تبعیض جنسیتی مثبت را به عنوان یک مؤلفه ضروری بپذیریم. اگر جریانهای مختلف سیاسی با این نگاه به ضرورت حضور زنان در نهادهای تصمیم ساز ورود پیدا نکنند این آسیب جدی تر خواهد شد. زنانی که امروز به رغم ریسک بالای فعالیت سیاسی، خود را برای ورود به گود انتخابات کاندیدا کردند، ممکن است در آینده رویکرد شکنندهای نسبت به انتخابات داشته باشند این آسیبی است که باید از بروز آن به هر نحو پیشگیری کنیم.
منصوری: اینکه اغلب کشورهای دنیا به این مسأله ورود پیدا کردهاند و کشورهایی مانند آلمان و فنلاند و سوئد توانستهاند بهخوبی شکافهای جنسیتی را ترمیم کنند نشان میدهد که آنها اولاً صورت مسأله را پذیرفتهاند و بعد پذیرفتهاند که باید بر اساس یک راهبرد مشخص و پیش برنده عمل کنند.
این صورت مسأله در جامعه ما هم پذیرفته شده است؟
منصوری: ما با جامعهای مواجه هستیم که باورها، ارزشها و نتیجتاً رفتارهایش مولود یک مقطع زمانی خاص نیست. در پیشینه تاریخی اغلب جوامع ساختار قدرت یک ساختار مردانه بوده است. آنچه باور امروز را ساخته پیشینه فرهنگی به قدمت هزاران سال است و تغییر این باور به سیاست و برنامه ریزی مشخص نیاز دارد. باورهای ما را آموزه هایمان میسازد. اما آموزههای ما تاکنون نگفتهاند که زن باید در مجلس حضور داشته باشد بلکه گفتهاند، آن زن در آشپزخانه است و آن مرد با اسب در باران میآید. تغییر این آموزهها هم سخت است. این مشکلی است که ما درباره نهادی به نام حزب هم با آن مواجهیم زیرا چیزی به نام آموزههای حزبی در آموزش رسمی مان نداریم. کشورهای دیگر صورت مسأله را پذیرفتند یا مانند افغانستان و پاکستان مسأله را از طریق ساختار قدرت حل کردند و یا از ظرفیت احزابشان برای پر کردن شکاف جنسیتی استفاده کردند. البته الآن هم 50 درصد مجالس دنیا در اختیار زنان نیست. آنچه بعد از دو دهه تلاش به دست آمده این است که میانگین سهم زنان از پارلمانهای دنیا به 20 درصد رسیده است. اما ساختار احزاب در کشور ما ساختار مردانهای است. شاید در یکی دو سال اخیر که بحث زنان جدی تر شده به این نتیجه رسیدهاند که باید یک رکنی را در بدنه تشکیلاتی خودشان ببینند که این رکن بحث مشارکت سیاسی زنان را دنبال کند.
اما در کنار این احزاب ما با احزاب و تشکلهای خاص زنان هم مواجهیم. عملکرد این تشکلها در کادرسازی و فراهم کردن زمینه حضور پررنگ تر زنان در نهادهای تأثیر گذار سیاسی تا چه حد قابل دفاع بوده است؟
منصوری: یکی از دلایلی که سبب شده در ایران احزاب زنانه شکل بگیرد همین است که احزاب سیاسی در سیطره مردان است. زنان به این نتیجه رسیدهاند که برای محکم کردن جای پای خودشان در عرصه سیاست باید خودشان دست به کار شوند. البته باید مراقب بود؛ تا کار در یک حزب زنانه باعث فاصله گرفتن از واقعیات عرصه سیاست نشود. در کشورهایی که موفق به ترمیم شکاف جنسیتی شدند نقش اصلی را نهادهای مدنی ایفا کردند. منهای افغانستان و پاکستان که به دلیل تعهدهای بینالمللی مجبور به سهمیهبندی جنسیتی پارلمانهای خود شدند؛ در کشورهای دیگر جنبشهای اجتماعی در تغییر نگاه مؤثر بودند. در جامعه ما یک اشکال این است که ضرورت این تغییر نگاه در درون جامعه پذیرفته نشده است.و در قدم بعدی آن نهادهایی که به عنوان جامعه مدنی باید ایفای نقش کنند هنوز مسأله زنان مسألهشان نیست و با وجود اینکه جنبش زنان ایران حرکت رو به جلویی دارد، این حرکت هنوز منجر به تغییر رویکرد نشده است. این است که وقتی بخش قابل توجهی از زنان ایران با احساس مسئولیت نسبت به کشور و جامعه شان در انتخابات ثبت نام میکنند با چنین واکنش محدود کنندهای مواجه میشوند.
حاجی عباسی: احزاب زنان با وجود اینکه دسترسی برابری به منابع قدرت و ثروت نداشتهاند، عملکرد خوبی داشتهاند. قیاس موفقیتهای احزاب زنانه و مردانه با یکدیگر ممکن نیست. اما با توجه به مجموع شرایط، تشکلهای سیاسی زنان خوب کارکردهاند. هرچند کافی نبوده است. کما اینکه اگر به ادوار گذشته مجلس نگاه کنیم جامعه زینب بیشترین تعداد نمایندگان زن را به مجلس فرستاده است و حتی خانم مرضیه وحید دستجردی به عنوان نخستین زنی که در دولت به وزارت انتخاب شد، از اعضای جامعه زینب هستند. در این دوره از انتخابات مجلس هم در مجموع 6 عضو از اعضای جامعةالزینب ثبت نام کردند که 5 کاندیدای ثبت نام کرده جامعه از تهران صلاحیت شان تأیید شده و یک نفر که از تبریز ثبت نام کرده بود هنوز صلاحیتش احراز نشده است.
همه تلاش ما در جامعه زینب این بوده است که بتوانیم مهره هایی تربیت کنیم که دغدغه مسائل زنان داشته باشند. خواسته ما نه تنها افزایش تعداد زنان است، بلکه معتقدیم کیفیت این حضور اهمیت بیشتری دارد. به لحاظ کیفی مهم است که نمایندگان زنی به مجلس راه پیدا میکنند که مسائل زنان دغدغه شان باشد. به شخصه قائل به این هستم که زنان از همه جریانهای مختلف سیاسی باید بر سر مسائل خودشان با یکدیگر متحد شوند. موفقیت در دستیابی به هدف افزایش حضور زنان در مجلس و دولت به این بستگی دارد که زنان بیش از تعلق پذیری نسبت به جریان سیاسی متبوع شان و نسبت به حل مسائل زنان جامعه متعهد باشند. البته با رعایت این اصل کلی که نمایندگان مجلس و مسئولان اجرایی، زن یا مرد، منافع و مصالح کلی همه اقشار جامعه و کشور را بر همه دیگر امور
مقدم میدارند.
منصوری: اتفاقاً از میان احزاب و تشکلهایی که بعد از انقلاب اسلامی در حوزه زنان شکل گرفتند،تشکل هایی که بحث زنان را در کنار مسائل دیگر مورد توجه قرار دادند، موفق تر بودند. آسیبی که ممکن است در کمین این احزاب باشد این است که به جزیرهای تبدیل شوند که زنان در آن دور هم جمع شوند و از دیگر مسائلی که منجر به حضور آنها در مقدرات مملکت میشود جا بمانند. با این همه در مجموع شکلگیری احزاب زنانه در ایران کار اصیلی است که باید مورد حمایت قرارگیرد. این بخشی از دوران گذار در ایران است. تا وقتی که همه احزاب در سیاست گذاری شان بخش قابل توجهی را به موضوع مشارکت سیاسی زنان و حضور آنها در مراجع قدرت و نهادهای تصمیمگیری اختصاص دهند. در مجموع تشکلهای زنان توانستهاند نقش خودشان را بخوبی ایفا کنند. در همین انتخابات مجموع کاری که توسط فعالین زنان احزاب صورت گرفت، توانست منجر به خیزش در ثبت نام شود و این بسیار امیدوار کننده است.
فرامرزیان: درباره کارکرد احزاب و تشکلهای زنان باید به این نکته هم توجه کرد که از کوزه همان برون تراود که در اوست. شما وقتی در جامعهای به سر میبرید که این جامعه ظرفیت مناسب برای فعالیت زنان را ندارد، نمیتوانید از احزاب هم انتظاری فراتر از ظرفیت جامعه داشته باشید. امری که مغایر و متفاوت با بسترهای موجود جامعه باشد حتماً یا تشریفاتی است یا در تداوم حرکتش دچار مشکل میشود. اما حسن شکلگیری احزاب زنانه این بوده است که زنان توانستهاند از نظر دسترسی به اطلاعات و کسب تجربه در درون این احزاب تمرین کنند. در واقع این تشکلها کارکردشان کادرسازی است. ما در تشکلهای زنان به تقویت مضاعف خودمان میپردازیم تا در دیگر احزاب همپای مردان اثر گذاری داشته باشیم.
در ماههای گذشته فراخوان هایی با هدف افزایش حضور زنان در مجلس شورای اسلامی شکل گرفت. حاصل این اقدام هم چنان که اشاره کردید افزایش نسبت ثبت نام زنان از 4 درصد به 4/11 درصد کل ثبت نام کنندگان بود. فعالان سیاسی زن برنامه شان برای پیگیری آن هدف اولیه با وجود آنچه اتفاق افتاده است، چیست؟
فرامرزیان: با وجود تمام انتقاداتی که میتوان به رد صلاحیتها داشت، اتفاق ارزشمندی که افتاده این است که چهرههای جدید و افرادی که به خود جرأت دادهاند و وارد این عرصه شدهاند،فرصت بروز و ظهور یافتهاند. به ناچار این فرصت برای ما فراهم شده است که به استقبال گردش نخبگان سیاسی کشور برویم. قطعاً برنامهای که باید پیگیری شود، مبتنی است بر ایجاد حس عمومی برای حضور گسترده زنان در پای صندوقهای رأی و نیز انتخاب زنان و مردانی که پاسخگوی خواستهای عموم جامعه و پیگیر مطالبات به حق زنان باشند. این دو اتفاق میتواند علی رغم تمام مشکلاتی که وجود دارد، آن برنامهای را که به دنبال آن بودیم و افزایش حداقل 30 درصدی زنان در مجلس بود به همراه داشته باشد. البته این اتفاق منوط به همراهی خانمهایی است که نگاه حداقلی به این حرکت جنسیتی داشته باشند. ممکن است حتی در این انتخابات به صد در صد هدف تعریف شده دست پیدا نکنیم اما تحقق بخش قابل توجهی از این هدف میتواند به افزایش تعداد زنان در مجالس آینده منتهی شود. افزایشی که طبعاً منجر به تنوع گرایشها و پاسخگویی به خواست طیف گسترده تری از مردم خواهد بود. همچنین لازم است به زنانی که ریسک ورود به این رقابت سیاسی را پذیرفتند پالس مثبتی از طرف جامعه نشان داده شود. باید کمک کنیم این حرکت که گام اول در حوزه زنان بوده به موفقیت نسبی دست یابد تا زنان به پشتوانه آحاد مردم با اطمینان و اعتماد به نفس بیشتر گامهای بعدی را بردارند.
منصوری: زمانی که طرح سهمیهبندی 30 درصدی را مطرح کردیم به این معنا نبود که مجلس شورای اسلامی حتماً باید دارای 30 درصد نماینده خانم داشته باشد. بلکه این 30 درصد به عنوان معیاری مطرح شد که در تجربه موفق کشورهای دیگر در نظر گرفته شده بود. جمهوری اسلامی ایران در سالهای 75 و 76 با حضور در اتحادیه کشورهای بین المجالس متعهد شد که طی 10 سال تعداد زنان در مجلس را به حدود 25 درصد برساند. هر چند انجام این تعهد با نگاهی که برخی نهادهای ناظر نسبت به حضور زنان در انتخابات داشته، مغایرت دارد اگر پذیرفتهایم که به عنوان یک ضرورت باید سهم زنان در مجلس افزایش یابد، باید ساز و کارهای آن را نیز بپذیریم. یکی از سازو کارهای آن اتفاق بزرگی بود که در مرحله ثبت نام با حضور گسترده زنان اتفاق افتاد. نه فقط زنانی که منتسب به احزاب بودند بلکه به نظر میرسد یک خیزش در جامعه شکل گرفت و این خیزش میتواند مقدمهای برای گامهای بعدی باشد. اتفاق خوبی که افتاد، این بود که مطالبات زنان و حضور آنها در مجالس، از طرف همه جریانهای سیاسی پذیرفته شد. اینکه دبیران کل احزاب تعیین سهم 30 درصدی را پذیرفتند نشانگر همین اتفاق خوبی است که شکل گرفته است. آنها پذیرفتهاند که طرح مطالبات زنان و حضور بیشتر زنان در فهرستهای انتخاباتی باعث رأیآوری بیشتر آن فهرست هاست. حتی در حوزههای تک نماینده، احتمال رأیآوری زنان و پذیرش آنان از سوی مردم بیشتر شده است. علی رغم رد صلاحیت طیف گستردهای از زنان به نظر میرسد جامعه ایران برای رأی به زنان تمایل بیشتری دارد. چنانچه در انتخابات شورای شهر زنان حدود 50 درصد کرسیها را به خود اختصاص دادند. هرچند این نسبت حتماً در مورد مجلس متفاوت خواهد بود اما به نظر میرسد، در این دوره از انتخابات با افزایش حضور زنان در صف صندوقهای رأی و نیز بر کرسیهای مجلس مواجه خواهیم بود. عالم سیاست صفر و صدی نیست. گام به گام است و همه این اتفاقات بخشی از مرحله گذاری است که باید طی کنیم. در هر حال خیزشی که در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری اتفاق افتاد، نباید متوقف شود و قاعدتاً باید ادامه داشته باشد. با توجه به موج تغییرخواهی که شکل گرفته، این مطالبه میتواند به تغییر قانون انتخابات وصل شود تا برای زنان سهمیه اختصاص داده شود. قانونی که یکبار رفت و رأی نیاورد و این ظرفیت میتواند منجر به رأیآوری آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام شود.
حاجی عباسی: نکتهای که باید در این بحث مورد توجه قرار داد این است که قدرت با فساد اقتصادی رابطه تنگاتنگی دارد. این در حالی است که زنان امتحانشان را در این مقوله بخوبی پس دادهاند. میتوان گفت نوعاً سیاست مداران زن در کشورما متعهدتر واخلاقی ترند. اما در مورد رد صلاحیتها با توجه به اینکه یک تعداد از رد صلاحیتها به خاطر عدم التزام به اسلام انجام شده است، خواهان این موضوع هستیم که شاخص هایی را تعیین کنند که بنا براین شاخصها اگر افراد میبینند که در این مجموعه قرار میگیرند، اصلاً ثبت نام نکنند. چون واقعاً دچار یک سردرگمی هستیم و نمیدانیم که اگر چه شاخصها و معیارهایی باشد، نشان دهنده عدم التزام به اسلام است و با یک عنوان کلی این هزینه سیاسی را به نظام تحمیل نکنیم. با تعیین مصادیق، افراد برای دورههای بعد اگر خودشان را در این چارچوب میبینند اقدام به ثبت نام کنند تا هم آبروی افراد حفظ شود و هم اینکه هزینههای سیاسی نظام کاهش بیابد.
حاجی عباسی: البته این موضوع مختص اصلاح طلبان هم نیست بلکه اعتدالیها و حتی اصولگرایان را نیز شامل شده است. خانم طالقانی هم از مراجع خواستهاند که مصادیق عدم التزام به اسلام را تعیین کنند تا هزینه کمتری به پای نظام گذاشته شود.
تا اینجا در مورد انتخاب شوندگان زن صحبت شد ولی آنچه مسلم است نیمی از جامعه که به زنان اختصاص دارد، در جایگاه انتخاب کننده قرار دارد. به عنوان زنان نخبهای که فعالیت سیاسی کرده اید، توصیه تان به زنان انتخاب کننده برای اینکه سرمایه ارزشمند آراء شان را چگونه هزینه کنند، چیست؟
فرامرزیان: یکی از مهم ترین مسائلی که میبایست زنان به آن توجه داشته باشند، این است که رویکرد برنامهای به انتخابشان داشته باشند. ببینند چه چیزهایی نیاز دارند و به دنبال چه مسائلی هستند و برنامهای که افراد میدهند تا چهاندازه این نیازها را پاسخ میدهد. این یک فرصت طلایی است که باید زنان ایرانی از آن استفاده کنند. اگر نمیتوانند تعداد قابل توجهی از زنان را به مجلس بفرستند حداقل میتوانند کسانی را به مجلس بفرستند که مسائل زنان را به درستی ببینند یا پاسخگو باشند و رویکردهای درستی در این حوزه داشته باشند. همچنین زنان میتوانند عامل اصلی اثرگذاری بر آرای دیگر اعضای خانواده باشند. اگر این اثر گذاری و نگاه برنامهای به انتخاب نمایندگان به صورت یک رویه اتفاق بیفتد، جامعه ناگزیر خواهد بود که زنان و مسائل شان را جدی تر ببیند و پاسخگو تر باشد.
فارغ از بحث زنان با چه شاخص هایی مجلس دهم را مطلوب ارزیابی میکنید؟
منصوری: به نظر میرسد در یکی دو مجلس اخیر اتفاقی که افتاده این است که برخی از نمایندگان شان مجلس را به حد دعواهای جناحی و مسائل شخصی پایین آوردند. حال آنکه نقش نمایندگان در قانون گذاری و نظارت بر سایر قوا پیگیری مطالبات ملی و کلان کشور است. همچنین لازم است که نمایندگان مجلس خود را متعهد به اسناد بالادستی بدانند و از ظرفیتهای مجلس برای اجرایی شدن این اسناد از جمله سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران بهره بگیرند. منتها متأسفانه برخی از نمایندگان در چهار سال اخیر، طوری رفتارکردند که گویا بیشتر توجهاتشان نسبت به مطالبات منطقهای بوده است. تلاش همه ما اعم از مردان و زنان جامعه باید شکلگیری مجلسی در رأس امور باشد. این است که نباید فرصت صندوق رأی را از دست بدهیم. در سخت ترین شرایط کشورهایی به موفقیت رسیدهاند که در آنها مردم از ظرفیتهای بالقوه ساختار حقیقی و حقوقی خودشان استفاده کردهاند. انتخاب مردم در برخی از کشورها بین خوب و خوب تر، در برخی دیگر بین خوب و بد و در برخی دیگر بین بد و بدتر شکل میگیرد. اینطور نیست که در هرجا انتخابات بوده است، مردم مخیر به انتخاب بین خوب و خوب تر بودهاند. گاهی یک ائتلاف شکل گرفته است تا تهدیدی علیه کشور شکل نگیرد یا خدای ناکرده فرد ناصالحی بر مسند قدرت قرار نگیرد. این صندوق رأی و این انتخابات، تجلی اصل جمهوریت نظام است و به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود. به هیچ وجه نباید قدرت انتخاب خود را به دیگری واگذار کنیم. این تنها جایی است که سندش به نام ما نوشته شده است. برگه رأی سندی است که به صندوق ریخته میشود و اگر ما رأی ندهیم این سند را به دیدگاههای دیگر واگذار کرده ایم. بنابراین مشارکت حداکثری باید در بین زنان و مردان مورد توجه قرار گیرد و اینکه ما در انتخابات سال 92 مشارکت حداکثری را تجربه کردیم و مطالبات حداقلی داشتیم. در این انتخابات هم همین رویکرد قاعدتاً باید مبنا قرار گیرد.
اما در مورد زنان، در جاهایی که ظرفیت برای حضور زنان باقی نمانده، باید از کسانی که به عنوان کاندیداهای نهایی مطرح میشوند و در معرض انتخاب مردم قرار میگیرند، پرسید که برنامه تان در مجلس برای چالش هایی که زنان با آن مواجه هستند چیست. تا چه حد این مطالبات را میشناسید و تا چهاندازه برای پاسخگویی به این مطالبات برنامه دارید. هم افراد و هم جریانات سیاسی باید پاسخگوی این پرسشها باشند. نه تنها برنامه نامزدها باید مشخص شود، بلکه باید کارنامه آنها مورد بررسی قرار گیرد. اینکه اگر در دورههای گذشته نماینده مجلس بودهاند، چه کار کردهاند. نمایندگان زنی که به مجلس راه پیدا میکنند، باید به این نکته توجه داشته باشند که علاوه بر نمایندگی حوزه انتخابیه شان نماینده زنان هم هستند و باید به این مسئولیت شان هم بپردازند. همچنین مطالبه حداقلی ما از مجلس دهم این است که به دور از افراط و تندروی باشد. مجلسی که یار دولت در اجرای برجام باشد و قدر تلاش هایی که دولت برای عبور دادن کشور از این گذرگاه سخت را بداند. مجلسی که در قبال عملکرد خودش و نیز در قبال مطالبات مردم پاسخگو باشد. جامعه برای این تغییر و تشکیل چنین مجلسی آماده است و تلاشی هم که صورت میگیرد در همین ارتباط است.
حاجی عباسی: ما امیدوار هستیم که در مجلس آینده شجاعت جایگزین تعلق پذیری شود. تخصص و تجربه جای مدرک گرایی را بگیرد. عنصر تعهد و وجدان کاری جایگزین منافع شخصی شود و اخلاق مداری چنان در اولویت نمایندگان مجلس قرار گیرد که دیگر شاهد بد اخلاقیها نباشیم. مرور اولویتهای مسائل زنان در دیدگاه رهبر معظم انقلاب نشان میدهد که اولین مخاطب ایشان در تحقق این اولویتها مجلس بوده است.