به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا ، من کودک بودم و او کهنسال، اما ظرفیت احساسیمان تفاوتی باهم نداشت، گاهی به نقشهای روی قالی خیره میشدیم و رؤیا میبافتیم.
از سرخی گلهای ریزودرشت تا آبی رودهای نخیاش سفر میکردیم.
دنیای متفاوت نقش و نگار تاروپود بههمپیوستهاش باعث میشد تا بیندیشیم که چگونه ریسههای رنگی اینگونه منظم کنار هم قرارگرفته و تبدیل به لوح قصهمان شده است؛ و کسی که آن را بافته هنگام بافتن به چه فکر میکرده آیا خالق این اثر هم مثل ما در این نگارستان غرق میشده؟
سالها گذشت، مادربزرگ دنیای خاکی را وداع گفت و کولهبار از جهان مادی به دیار ابدی بربست.
من ماندم با قصهها و افکاری که همیشه همراهم بود، گرچه بهمرورزمان کمرنگ شد اما هرگز از یادم نرفت چراکه هر وقت که نگاهم به نقشهای فرش خیره میماند آن سیروسفرهای خیالی در ذهنم زنده میشد. بعد از سالها نمونهای از قالیچهها را در خانه دوستم دیدم و آدرس بافندهاش را جویا شدم. کنجکاوی و خاطرات زمینهای شد که به خانه یکی از آفرینندههای قالیچههای خوشرنگ و لعاب و بینظیر بروم. زنی که علیرغم ظرافت و همراه ایفای نقشهای همسری و مادری، بینظیرترین قالیچههای جهان را نقش میزند.
او با گره بر پیکر بیروح نخها جان میبخشد و با من گفتوگو میکند:
((من اهل روستای دیدوخ راز و جرگلانم، در طایفه ما بیشتر دختران همراه مادرانشان قالی میبافند، من هم از 14 سالگی قالی میبافم، اکنون 33 سالهام و سه فرزند دارم، قالیبافی عشق است، علاقه است گویی باجان من عجین شده، بارها مشقتهای زیاد و کمبود مالی باعث شده تصمیم بگیرم که این کار را کنار بگذارم اما نشده، نتوانستهام.))
عایشه میگوید: هر کیلو نخ ابریشم را 230 هزار تومان میخرم، البته این نرخ نخهایی است که رنگشده و آماده است اما اگر همین نخ را از دلالان بخرم 30 تا 40 هزار تومان برایم گرانتر تمام میشود.
_او دار قالی را چند سالی است که با پول وام خریده و هنوز اقساطش را پرداخت میکند_
عایشه در رابطه با زمان بافت قالی میگوید: اگر کسی همراهم باشد و کمک کند 6 ماهه تمام میشود اما اگر تنها باشم 1 سال و نیم تا 2 سال طول میکشد.
در میان گفتوگو خاطرهای به ذهنش میرسد و با لبخند شروع به تعریف میکند: به یاد دارم که زمستانی سرد بود، فرزند دومم را باردار بودم و هنوز خودم متوجه نشده بودم، همراه مادرم در حال بافتن قالیچهای بودیم که کار بافتش به نیمه رسیده بود، ناگهان حالم بد شد و مادرم فهمید که باردارم، بعدازآن از ادامه کار من ممانعت کرد اما به خاطر علاقهام و به خاطر نیاز مالی بعد تولد فرزندم در همان حال به کارکردن ادامه دادم.
از او پرسیدم قیمت این قالیچهها چقدر است؟ یعنی شما به خریدار چقدر میفروشید؟
او گفت: خریدار که نه! ما به دلالان میفروشیم آنها واسطه بین ما و خریدار هستند هر قالیچه را 6 میلیون بهصورت اقساطی از ما میخرند در ابتدا 2 میلیون نقد میپردازند و مابقی را برای 7 ماه بعد چک میدهند اما خودشان باقیمتی بالاتر و بهصورت نقدی میفروشند.
او افزون بر این بحث میگوید: چند وقت پیش شنیدم که قالیچه مرا به 12 میلیون تومان فروختهاند خیلی ناراحتم، زحمت بیشتر را من میکشم و سودش را دیگری میبرد، این امر باعث شده احساس کنم نادیده گرفته میشوم چراکه من جوانیام را در تاروپود قالیچهها به یادگار گذاشتهام...
پس از خروج از خانه عایشه تصمیم گرفتم پاسخ بخش دولتی را دراینباره جویا شوم.
نخستین چیزی که بعد از شنیدن قالیبافی در خانه به ذهن میرسد صنایعدستی است اما سویدانلویی رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان خراسان شمالی میگوید: چند سال قبل به خاطر اهمیت اقتصادی فرش این بخش از حیطه صنایعدستی خارج و به سازمان صنعت، معدن و تجارت محول شد.
رئیس بخش فرش سازمان صنعت، معدن و تجارت استان در رابطه با اهدای تسهیلات جهت بهبود روال کار این بانوان اظهار میکند: اعطای وام به بافندهها انجام میشود اما آنها به خاطر برخی عقاید از آن استقبال نمیکنند.
ساناز عباس پور میگوید: در بخش فرش اعطای وام و ایجاد کارگاه متمرکز انجام میشود لیکن درصورتیکه استقبال به عمل بیاید؛ اما تاکنون اینگونه نبوده است.
عباس پور میافزاید: زمانی بود که فرش جرگلان ازنظر مرغوبیت زبانزد بود اما در حال حاضر به خاطر ناهماهنگی بخش خصوصی برخی بافندهها در قبال دریافت مواد غذایی فرش خود را معاوضه میکنند و این موضوع باعث شده به مرغوبیت توجه نشود و فقط به اتمام کار بیندیشند و درنهایت قالیچهها بعد از چند بار پا خوردن نمای خود را از دست بدهند.
وی در ارتباط با صدور پروانه کار بیان میکند: سال گذشته 600 نفر در کل استان خراسان شمالی تشکیل پرونده دادند و برای 30 نفر پروانه صادر کردیم.
** طمع یا دلیل قانعکننده
با خود میگفتم شاید برای گران فروختن دلیلی قانعکننده وجود داشته باشد و بهتر است که یکطرفه به قاضی نروم، بعد از مراجعه به چند فرشفروشی که قالیچههای ترکمنی را هم میفروختند ابتدا سؤالاتی بهعنوان خریدار پرسیدم و اطلاعاتی به دست آوردم؛ سپس خود را بهعنوان خبرنگار معرفی کردم و شاهد تغییر برخورد و حرفهای این فروشندهها قبل و بعدازاین معرفی شدم که درنهایت نتیجه حاکی از این بود که بعضی از این افراد تنها به خاطر سود شخصی قالیچهها را به قیمت پایین خریداری کرده و باقیمت گزاف میفروشند.
** سخن تولیدکننده
یکی از تولیدکنندگان بعد از طرح سؤال لبخندی زد و گفت: من خود یک تولیدکنندهام و میگویم که ما مقصریم! ما به خاطر بحث مالی مواد اولیه نامرغوب به بافنده میدهیم و در قبال دادن مواد غذایی فرش را معاوضه میکنیم.
البته باید بگویم بافنده هم مقصر است، درست است که به خاطر مسائل مالی مجبور هستند اما این حقیقت وجود دارد که به ظلم پذیر ظلم میشود نه کسی که زیر بار حرف زور نمیرود.
این تولیدکننده میگوید: تلاشهای بسیاری برای هماهنگی بین خود و همکارانم کردهام اما اثربخش نبوده است.
وی میافزاید: تا زمانی که به فرشهای دستباف بهعنوان کالا و کار نگاه شود تا هنر هرگز این نمونههای بینظیر بهعنوان نماد والای خراسان شمالی شناخته نمیشوند و ازلحاظ کیفیت و جایگاه به سطحی که باید نمیرسند.
با توجه به اینکه بافندهها زن هستند مهردخت قپرانلو مدیرکل امور بانوان استانداری در پی سؤال ما مبنی بر اینکه آیا از این قشر حمایت میشود یا خیر بیان کرد: استانداری نهادی نظارتی است نه اجرایی، ما فقط در صورت طرح شکایت پیگیری مینماییم.
بانوان بافنده این مهرههای اصلی و پنهان چرخه قالیبافی باید درست هدایت شوند تا انگیزه کافی برای دقت و هنر بیشتر در بافتن و ارائه اثر را داشته باشند.
بخش دولتی و بخش خصوصی اگر همت گمارند و هماهنگی لازم را جهت پیشرفت این کار ایجاد کنند، با برخورد با سوءاستفاده گران و توجه به قالیبافی بهعنوان اثر هنری که در دنیا به نحوی نماینده و معرف ایران اسلامی است، میتواند درزمینهٔ صنعت و صنایعدستی در کنار دیگر کالاها حرفی محکمتر برای گفتن داشته باشد.