به گزارش سرویس ورزشی برنا، شاید که باید برای پایان دادن به این حسرت، از المپیک بخواهیم فوتبال را حذف کند! زمزمه هایی نیز در این خصوص وجود دارد. این رخداد دست کم حسرت حضورمان در المپیک را از این مدت زمان بیشتر نخواهد کرد.
این بار حذف تیم ملی امید از انتخاب اشتباه فدراسیون فوتبال شروع شد. فدراسیون فوتبال هدایت تیم امید را به محمد خاکپور سپرد. مربی ای که در فوتبال ایران سابقه سرمربیگری اش به حضور کوتاه مدت در استیل آذین محدود می شد که این حضور هم با ناکامی همراه بود. محمد خاکپور در تیم فولاد هم به همراه محمد مایلی کهن حضور ناموفقی داشت به طوری که در پایان تیم به لیگ یک سقوط کرد.
اینکه محمد خاکپور انتخاب حبیب کاشانی بوده یا کمیته فنی باید گفت در هر صورت این انتخاب به حساب فدراسیون فوتبال نوشته شد! احتمالا علی کفاشیان و دیگر تصمیم گیرندگان از خود نپرسیدند که آیا محمد خاکپور تجربه بین المللی برای هدایت تیم امید به المپیک دارد یا نه؟ همین پرسش و رسیدن به پاسخ آن قطعا به انتخاب بهتری منجر می شد؟
وزارت ورزش یاور تیم امید
وزارت ورزش و جوانان مثل همیشه یاور تیم امید بود و کمک شایانی به این تیم کرد تا امیدها و آینده سازان ایران المپیکی شوند اما دستاورد این تیم به رغم همه تلاش ها و همه خواست ها حذف بود!
بر اساس ادعای فدراسیون فوتبال و تایید وزارت ورزش و جوانان بیش از 5 میلیارد تومان برای تیم امید هزینه شد که بخشی از این پول را وزارت ورزش و جوانان متحمل شد.
اگر بخواهیم قضاوت منصفانه ای داشته باشیم این بار تیم امید به نسبت گذشته بهترین تدارک را داشت. تیم چندین اردوی اروپایی داشت و بازی های تدارکاتی متعددی انجام داد و انصافا باشگاه ها هم همکاری خوبی با تیم امید داشتند. حتی تیم راه آهن که مهرداد و میلاد محمدی جزء مهره های تاثیرگذارش بودند بارها و بارها اجازه داد این بازیکنان در تمرینات تیم امید حاضر شوند و هفته های متمادی آنها را در فاصله یکی دو روز مانده به بازی در چارچوب لیگ برتر تحویل می گرفت و دم برنمی آورد.
خیلی از اردوهای تدارکاتی که برای تیم امید در نظر گرفته شد حتی برای تیم ملی هم طراحی و تعریف نشد. خصوصا اردویی که در هلند با بهترین امکانات برای امیدها تدارک دیده شد!
مدیریت پیمانکاری!
یکی از اشتباهات فدراسیون فوتبال در اداره تیم امید واگذاری پیمانکاری مدیریت تیم امید به حبیب کاشانی بود.
چنین مدیریتی در فوتبال حرفه ای و کشورهای توسعه یافته منسوخ است! همه تصمیمات باید در فدراسیون فوتبال و در کمیته فنی گرفته می شد. در فوتبال برای موفقیت باید سیستم گرا بود نه فرد محور و قائم به فرد بودن همواره مشکلاتی را به همراه داشته است.
حبیب کاشانی هر که را دوست داشت در تیم امید به او پست داد و طبیعی بود که مبنای تصمیم گیری اش شخصی باشد در حالی اگر همه تصمیمات تیم امید در کمیته فنی گرفته می شد نتیجه بهتری را به همراه می داشت.
قرار نبوده هر که برای تیم امید پول می آورد همه تصمیمات برای تیم امید بگیرد. یک مثال ساده و واضح. کسی که سهام بیمارستانی را می خرد این اجازه را پیدا نمی کند که وارد اتاق عمل شود و جراحی کند. جراحی با پزشک است اما در فوتبال ما هر که پول می آورد حق تصمیم گیری را برای خود قائل است! این خیلی راحت هم توجیه می شود.
یک علامت سوال بزرگ
همیشه یک علامت سوال بزرگ در تیم ملی امید وجود داشته است. چرا سردار آزمون و علیرضا جهانبخش برای تیم امید به میدان نیامدند؟
موضوعی که برای محمد مایلی کهن هم ایجاد سوال کرده بود. در حالی که این دو بازیکن در مرحله مقدماتی در اردوی تیم امید حاضر شدند در مرحله نهایی اذعان کردند اجازه باشگاه های خود را برای حضور در ترکیب ایران ندارند؟
سوال این جاست مگر مسابقات مقدماتی المپیک در آسیا زیر نظر کنفدراسون فوتبال آسیا و فیفا برگزار نمی شد؟ مگر نه اینکه ملی پوشان می توانند برای تیم های ملی خود در مسابقاتی که در تقویم فیفا گنجانده شده است، به میدان بیایند؟
طبیعتا اگر این دو بازیکن در مرحله نهایی همراه تیم ملی بودند شرایط کمی بهتر می شد. البته برخی از انتخاب های بد هم آزار دهنده بود. خط زدن احمد نوراللهی یکی از این اتفاقات بد بود. بازیکنی که این فصل در ترکیب تیم پرسولیس ارایه گر بازی های خوبی بود و بی شک با این روند در آینده نزدیک به یکی از مهره های ثابت تیم ملی تبدیل خواهد شد.
در خیلی از پست ها می توانستیم از بازیکنان بهتری استفاده کنیم. به طور مثال در دفاع راست دانیال ماهینی مهره ای به مراتب از علی عبدا... زاده بود. یا در دفاع میانی می شد به مهره های بهتری رسید و از روزبه چشمی در پست تخصصی اش استفاده کرد.
حس تقابل یک اشتباه بزرگ بود
حس تقابلی که بین تیم امید و تیم ملی از سوی بزرگ تر های تیم امید به وجود آمده بود کار را خراب کرد و سبب بازی احساسی از سوی ملی پوشان شده بود. میزان دوندگی ملی پوشان در اکثر بازی های دور نهایی خیلی خوب بود وتعداد پاس های رد و بدل شده هم قابل دفاع بود اما در بیشتر صحنه ها تصمیماتی که گرفته می شد احساسی بود. گویی تیم امید جنگ بین مربیان سنتی و مدرن، تقابل بین مربی ایرانی و مربی خارجی و... بود و همین مسئله منجر به فوتبالی از سوی ملی پوشان شد که احساس چاشنی اش بود.
به باور خیلی از منتقدین این تیم امید یکی از بهترین های تاریخ فوتبال ایران بود اما مجموع اقدامات صورت گرفته به گونه ای ثمر بخش نبود که رای به صعود دهد. در این بین نمی شود یک نفر خاص را مقصر قلمداد کرد. همان طور که در موفقیت همه عوامل دخیل هستند در ناکامی هم همه تیم مقصرند. در ردیف اول هم باید نام فدراسیون فوتبال را نوشت.