به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، روزنامه لوفیگارو فرانسه در مقاله ای به قلم "ایزابل لاسر"، نوشته است که" مسئله فلسطین تقریبا از رادار ( مرکز توجه بودن ) همه کشورهای عربی خارج شده و به پرونده ای دست چندم از بعد اهمیت در زمینه مسایل استراتژیک تبدیل شده است. این در حالی است که این موضوع برای مدتها از مهمترین موضوعات دیپلماسی کشورهای عربی بود".
این مقاله می افزاید :
از مصر گرفته تا بغداد و امان اندیشه غالب این بود که صلح خاورمیانه به حل مناقشه فلسطین و اسرائیل متصل است. آرمان فلسطینی به عنوان بیرق اتحادیه عربی بالای سر می رفت.
ولی آرمان فلسطین مدتها است از مطالبات بیرون آمده است .مدتها است این موضوع حتی از رادار ( مرکز توجه ) کشورهای عربی نیز بیرون آمده و به دلیل پرونده های دیگر ، از ردیف پرونده های استراتژیک به سمت بیرون جارو شده است ( به درجه چندم اهمیت تبدیل شده است ).
کامی گراند ( Camille Grand ) مدیر بنیاد تحقیقات استراتژیک ( FRS ) در این باره می گوید :
" آرمان فلسطینی دیگر مادر همه درگیری های دیپلماتیک نیست. از زمان بهار عربی به این طرف اولویت ها برعکس شده اند و لذا پرونده فلسطینی نیز از درجه اهمیت اش کاسته شده است ".
این پرونده در فاصله ای دور حتی از جنگ در سوریه و عراق و حتی جنگی که در لیبی در جریان است و یا پرونده مهاجرت های غیر قانونی به اروپا قرار گرفته است.
اختلاف بین اردوگاه های فلسطینی(بین حماس و مقامات دولت خودگردان) بخش دیگری از این موضوع است. بعد از سال ها تلاش برای حل مناقشه و بی نتیجه ماندن آن، جامعه بین المللی نیز به نوعی خستگی در این خصوص رسیده است.
به گفته یک دیپلمات، جامعه بین المللی نیز دیگر از اهرمی برای فشار آوردن در این زمینه برخوردار نیست و همین باعث شده است که جامعه بین الملل نیز از سوی" افراطیون دو جناح به گروگان گرفته شود ".
تلاش های سال 2013 و 2014 جان کری وزیر امورخارجه آمریکا برای تحریک بخشی به روند صلح خاورمیانه هیچ نتیجه ای نداد.
از آن زمان روابط آمریکا و اسراییل نیز به دلیل اختلاف نظر و به تفاهم نرسیدن باراک اوباما و نتانیاهو از یک سو و حمایتی که آمریکا از روند توافق هسته ای با ایران به عمل می آورد و تل آویو مخالف آن بود، بر این روند اثر گذاشت.
واشنگتن آشکارا ناتوانی خود در این زمینه را می پذیرد و"جو بایدن" معاون اوباما این برداشت را دارد که" اعتماد بین دو طرف شکسته شده است"و تحت تاثیر"ادامه شهرک سازی از سوی اسراییلی ها"و ابتکار شوم فلسطینی ها"مبنی بر اینکه به دستگاه عدالت بین المللی مراجعه خواهند کرد" بر وخامت موضوع افزوده است.
وضع به گونه ای شده است که بحران های منطقه ای بوجود می آیند و توسعه می یابند، بی آنکه توجهی به مناقشه اسرائیل و فلسطین داشته باشند.
"کامی گراند"، در این خصوص می گوید:
"این برداشت هم بوجود آمده است که بدون حل مناقشه فلسطین هم می تواند در دیگر پرونده های بجران پیشرفت کرد".
"آیا در موضوع مناقشه فلسطین و اسرائیل بزرگ نمایی شده است ؟".
کامی گراند می افزاید :
"این برداشت که حل مناقشه مزبور یک پیش شرط قبلی و اجتناب ناپذیر برای ثبات در منطقه باشد قطعا اشتباه یا ضعیف بوده است. امروزه دیگر کسی این فرض را تکرار نمی کند".
موضوع فلسطین در واقع برای سال های متمادی از سوی کشورهای عربی به عنوان"ستر عورت"[2]کشورهای عربی مورد استفاده قرار می گرفت".
فردریک آنسل در این خصوص می گوید:
"شما هیچ نمونه از درگیری را پیدا نمی کنید که علت اصلی آن موضوع فلسطینی باشد".
نویسنده مقاله می افزاید :
اگرچه آرمان فلسطین در جهان عرب با بی تفاوتی مواجه است ولی با این حال به گفته یک دیپلمات فرانسوی(که نمی خواهد نامش برده شود)، همچنان یک"موضوع ماتریسی" منطقه باقی مانده است. درست است که تراکم این موضوع کاهش یافته ولی باز هم ما شاهد خشونت های انفجار آمیزی در دل این مناقشه مواجه هستیم که روی جوامع غربی اثر می گذارد".
این دیپلمات فرانسوی تردید دارد که"شاهد روزی باشیم که داعش از مناقشه مزبور دست بردارد".
در این میان و درست زمانی که جامعه بین المللی در باره بن بستی که مناقشه اسرائیل و فلسطینی به یقین رسیده است، فرانسه به نوبه خود روندی را آغاز کرده است هدف فعال تر کردن روند صلح بین این دو را از طریق برگزاری کنفرانسی دنبال می کند.
به گفته دیپلمات فوق الاشاره،" آمریکایی ها دیگر به تنهایی نمی تواند باعث تحرک امور در این زمینه باشد. باید دیگر دولت های دارای حسن نیت نیز وارد این روند شوند".
با این وضع، به نظر می رسد که"این مسیر طولانی باشد".
گزارش : همایش آکادمی کاتولیک بایرن( مونیخ ) با موضوعِ " دولت اسلامی": ساختار و راهبرد و اهداف یک سازمان تروریستی
در این همایش رئیس آکادمی، فلوریان شولِر در صحبت های مقدماتی همایش که حدود پانصد نفر در آن شرکت کرده بودند در بارۀ داعش گفت این تشکیلاتِ تروریستی خطرناک ترین نیروی مخرب فعلیِ دنیاست. وی افزود در مناطقی که داعش در سوریه و شمال عراق در اختیار دارد مقررات شریعتِ اسلام با قرائت وهابی را به شکل وحشیانه ای اجرا می کند. دراین فاصله نیز گروه های تروریستی دیگری همچون بوکو حرام در نیجریه و نیز گروه هایی در آسیا به داعش پیوسته اند.
شولر افزود گرچه همواره دربارۀ خشونت ها ، قتل عام ها و نابودی میراث فرهنگی به دست داعش گزارش می شده اما همچنان خطر ناشی از آنها دست کم گرفته می شود زیرا آنان جهاد خود را نبردِنهایی با " کافران" درهمۀ دنیا می بینند. رئیس آکادمی گفت اما حوادث پاریس و بروکسل که با هماهنگی دقیق و تعداد قربانی بالا صورت گرفت، نشان داد داعش تا چه میزان قدرت ضربه وآنهم فراسوی مرزهای سرزمینی خود پیدا کرده است. شولِر افزود این حوادث نشان می دهند درآینده باید انتظار چه چیزی را داشت.وی در پایان اظهارات خود گفت وحشت آور است که مردان و زنان جوان مسلمان که در اروپا بزرگ شده اند به صورت فزاینده به داعش علاقه نشان می دهند. اینان حتی حاضر می شوند پا به جنگ بگذارند بدون اینکه تصور واقعی داشته باشند که در نزد داعش، چه درانتظار آنهاست.
سخنران اول پروفسور هِرفرید مونکلِر استاد علوم سیاسی در دانشگاه هومبُولت برلین بود که زیر عنوان ساختار و راهبردِ " دولت اسلامی" در سوریه و شمال عراق به صحبت پرداخت.
وی گفت ریشه های این شبکۀ تروریستی به جنگ عراقِ آمریکایی ها باز می گردد. اگرچه آمریکا داعش را ایجاد نکرده اما برخی از سیاست های این کشور به این روند کمک کرده است از جمله اینکه آمریکا بسیاری از افراطی ها را در زندان های بغداد کنارهم نگاه داشته بود که این امر باعث ایجاد همبستگی بین آنها شده بود.
مونکلِر توضیح داد این تشکیلات ابتدا به عنوان شاخۀ القاعده در عراق مشهور بوده که بعد از اختلاف با القاعده از جمله به دلیل ضدیت افراطی با شیعه، نام " دولت اسلامی در عراق" برخود گذاشته و در سال ۲۰۱۱ که دیگر ابوبکر البغدادی رهبری سازمان را برعهده گرفته و اسد در سوریه تضعیف شده بوده نیروهای خود را به سوریه برده و درجنگ علیه دولت این کشور مشارکت نموده است. در سوریه این تشیکلات به تدریج از نو سازماندهی و به هدف خود که تشکیل دولت بود نزدیک گشت. البغدادی در سال ۲۰۱۳ " دولت اسلامی در عراق و شام" را اعلام و از النصره که تا آن زمان به عنوان " القاعده در سوریه" نوعی رهبری داشت جدا گشت.
البغدادی با حمله به موصل در سال ۲۰۱۴ " خلافت اسلامی" اعلام و خود را خلیفه خواند و در این فاصله به صورت کامل از القاعده جدا شده است.
مونکلر افزود داعش را می توان درتقابل با جامعۀ غربی فهمید. جامعۀ غربی و نیز آلمان در دوران پسا قهرمان زندگی می کند یعنی اینکه جامعه به دنبال قهرمان نیست و قربانی انسانی را نمی پذیرد. ازطرف دیگر غربیان به زندگی خوب عادت کرده اند و در نمی یابند چگونه ممکن است جوانی حاضر شود جان خود و دیگران را در راه رسیدن به هدف هایش به خطر بیندازد و بگیرد.
در بخش بعدی صحبت هایش دربارۀ شباهت ها و تفاوت های داعش و القاعده اظهار داشت که در شیوۀ عمل و ساختار مالی و همچنین هدف با یکدیگر متفاوتند. تنها عاملی که این دو را به هم پیوند می دهد همانا ریشۀ مشترک و نفرت به غرب و در نتیجه زندگی غربی است.
القاعده به راهبرد " دشمن ِ دور پایبند است" و می کوشد با آمریکا به عنوان ریشۀ همۀ مشکلات در خاورمیانه مقابله کند. القاعده سعی دارد اعمال تروریستی خود را متوجه غیرنظامیان کند تا مردم را بترساند و ثبات سیاسی و اقتصادی کشور مربوط را از بین ببرد. برای این کار از اهداف نمادین مانند حمله به مراکز تجاری و پنتاگون، مانند یازده سپتامبر سود می جوید که بسیار سازمان یافته نیز بوده است. این در حالی است که اَعمال تروریستی داعش نسبتا به سادگی انجام می شود.
در خصوص جذب نیرو ، القاعده منطقه ای عمل می کند ( مثلاً افغانستان ، مصر، هند ، عراق و سوریه و...) درحالیکه داعش بین المللی است. راه تأمین مالی القاعده تا پنجاه درصد قاچاق مواد مخدر و جرائم کوچک و اعانه است درحالیکه داعش با فروش نفت ، زورگیری ، غارت و دریافت پول از برخی از افراد کسب درآمد می کند.
شعاع عمل القاعده بین المللی و دولت اسلامی، دست کم تا چندی پیش سوریه و عراق بوده است. هدف خشونت القاعده مردم و نظامیان و هدف داعش مردم و شبه نظامیان دیگر و دیگر اندیشان و نظامیان است. یک اختلاف عمدۀ بین داعش و القاعده شیعه ستیزی خارج از حد دولت اسلامی است.
هدف اعلام شدۀ القاعده بیرون راندن کافران از سرزمین های اسلامی و جلوگیری از نفوذ غرب درجهان اسلام و تشکیل دولت اسلامی در تمامی کشورهای اسلامی است درحالیکه داعش تصور سوریۀ بزرگ را دارد.
به تعبیر مونکلر داعش با اینکه می دانست اگر دولت و در نتیجه قلمرو ایجاد کند و بعد به ادارۀ آن بپردازد خود را آسیب پذیر می کند، به منظور ایجاد جذابیت برای جوانان دست به این کار زده ولی به سرزمین وابسته نیست و می تواند خود را تغییر داده و در جامعه جذب شده و تشیکل شبکه بدهد. از این جهت شکست نظامی داعش که احتمالاً امسال و یا سال آینده اتفاق خواهد افتاد پایان کار داعش نیست و باید منتظر بود که داعش شبکه شود.
وی همچنین به طرح این موضوع پرداخت که برخی می پرسند چرا آمریکا با جدیت لازم علیه داعش وارد عمل نمی شود. سخنران گفت از نظر آمریکا ،داعش به نوعی به دام افتاده و به خود مشغول گشته است. از طرفی با جذابیتی که ایجاد کرده جوانان را از دیگر جاها به خود جذب می کند و این فرصتی می دهد که به آنها حمله شود.
وی همچنین این نظریه را رد کرد که برخی می گویند چرا نگذاشتیم داعش به حال خودش بماند وکشور تشکیل دهد. چرا که با تشکیل دولت ( ایجاد تشکیلاتی به سبک کشورهای مدرن مانند نهادهای مالی و آموزشی و نظامی و قضایی به ویژه استفاده هوشمندانه از وسال ارتباط جمعی) و قلمرو، ناچار به مصالحه با دیگران و پذیرش نوعی نظم تن خواهد داد. به تعبیر مونکلر همانگونه که حوادث تروریستی در اروپا و سایر جاها نشان داده اعضای داعش به سرزمین خود بسنده نمی کنند و وارد دیگر جاها می شوند. از اینرو به نظر مونکلر مقابله با داعش دراصل صحیح است.
به باور مونکلر دخالت روسیه در سوریه همه چیز را عوض کرد و آتش بسی را ایجاد نمود که البته شامل داعش نمی شود. مونکلر گفت این آتش بس آغاز مذاکرات را برای یک روند سیاسی ممکن ساخته است.
سخنران دوم : پژوهشگر اسلامی خانم حمیدۀ محققی بود که از سال ۲۰۱۲ در مرکز علوم فرهنگی و الهیات تطبیقی دانشگاه پادِربُورن دستیار علمی است.
وی با اعلام به اینکه در زمانۀ ناامنی زندگی می کنیم و در مردم غرب، ترس از اسلام ایجاد شده گفت نباید اجازه داد ترس راهنمای عمل ما بشود. محققی گفت نظر سنجی ها نشان می دهد یک سوم مردم آلمان تصویر خوبی از اسلام ندارند درحالیکه ۶۰ درصد خواستار تساوی همۀ ادیان هستند اما ۶۲ درصد اسلام را خشن می دانند.
محققی افزود مسلمانانِ مخالف خشونت نیز از خود می پرسند چگونه است که کسانی آدم می کشند و قرآن نشان می دهند؟
وی در ادامه به توضیح لغوی واژۀ جهاد پرداخت وآن را تلاش، تا جایی که امکان دارد معنا کرد. محققی افزود با اضافه کردن " در راه خدا" این مفهوم اهمیت مذهبی می یابد. اما ترجمۀ مرسوم در آلمانی یعنی " جنگ مقدس"، نه با معنای لغوی این مفهوم و نه با معنای آن در سنت اسلامی تطابق ندارد.
محققی به مانیفست زنان داعش که خود ترجمه کرده پرداخت. این مانیفست جزوه ای تبلیغاتی برای جذب زنان به داعش و استفاده از آنان برای اهداف این سازمان تروریستی است.
دراین جزوه، جامعه ای مطرح می شود که در آن عدالت اجتماعی و نظم حاکم است و فرامین مذهبی به شدت اجرا می گردد و صلح حاکم است. همچنین آزادی و زندگی مستقل، اختراع غرب معرفی می شود که به آشفتگی اجتماع و زوال اخلاقی منجر می گردد.
محققی درپاسخ به این پرسش که چرا زنان جذب داعش می شوند گفت پاسخ دقیق به این سؤال با بررسی اظهارات زنانی که بازگشته اند میسر است که این امکان وجود ندارد. وی اذعان کرد برای جوامع غربی نامفهوم است که چگونه زنان جوان که در آزادی زندگی می کنند تصمیم می گیرند وارد یک زندگی شوند که در آن باید تسلیم مردان باشند.
وی به عنوان انگیزه های احتمالی، میل به ماجراجویی و توهم زندگی بدون دشواری و وجود تکالیف زیاد در جوامع غربی و تعصب مذهبی را نام برد که با ساده کردن همه چیز، انسان ها را زیر تأثیر می گیرد.
وی در مورد مقابله با داعش گفت باید به بررسی علل پرداخت بدون اینکه فقط از یک زاویه به مشکل نگاه کنیم.
محققی همچنین خواستار افزایش دانش مذهبی مسلمانان به عنوان یک راهکار درکنار سایر راهکارها شدو افزود: تعصب مذهبی در تاریخ، نظر خیلی از انسان ها را به خود جلب کرده و باید با ایمان جلوی سوءاستفاده از ایمان را گرفت. باید به ریشه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی پرداخت و مشکلات ناشی از تعصب مذهبی و افراط گرایی را نمی توان فقط از نظر مذهبی حل کرد.
سخنران هچنین اظهار داشت که یک اسلام وجود ندارد زیرا اسلام درهر جامعه ای که بوده تا حدودی رنگٍِ آداب و سنن آن جامعه را به خودگرفته است. همچنین باید برخی از اظهارات را در مورد زنان در بستر تاریخی دید وآن را برای همۀ زمان ها معتبر ندانست. بسیاری از احادیثی که زن را ضعیف العقل نشان می دهد ساختگی است.
محققی درپایان گفت مسلمانان به انداز کافی از اینگونه اَعمال خشونت بار ابراز انزجار می کنند ولی رسانه ها توجه چندانی به اینگونه موضع ندارند از جمله به نامۀ حدود ۱۴۰ عالم مسلمان به البغدادی در محکوم کردن کارهای داعش بی توجهی می شود.
-شکست دولتهای ائتلاف آمریکائی و پیروزی محور روسیه- ایران- سوریه:
تلاش محور آمریکا- ناتو- ترکیه و عربستان برای ضربه زدن به عملیات روسیه (در سوریه) سناریوئی از پیش طراحی شده جهت ارسال سلاح برای مخالفین میانه رو دولت سوریه بوده است. تامین سخاوتمندانه پول و سلاح برای مخالفین دولت سوریه توسط دولتهای خلیج فارس داستانی دیگر از سریال توطئه علیه سوریه است. این سریال از سال 2011 با تشکیل مخالفین دولت سوریه از دوحه تا ریاض و استانبول و پاریس و لندن و واشنگتن آغاز شد. آمریکا خواست از این فرصت برای خلاص شدن از بشار اسد که مانعی بر سر طرح خاورمیانه جدید بود بهره برداری نماید. مخالفین دولت سوریه از اوامر بیگانگان از دوحه تا ریاض و استانبول با راهنمائی و اشراف شیطان بزرگ آمریکا اطاعت می نمودند و دستگاه اطلاعاتی آمریکا با همکاری اردن و ترکیه و کشورهای خلیج فارس برای ایجاد گروههای مسلح به عنوان نمایندگان قانونی مردم سوریه همکاری نمودند. اتحادیه عرب نیز از آغاز وارد توطئه علیه سوریه گردید. گروههای متعدد مخالف دولت سوریه مورد حمایت مالی و نظامی و تجهیزاتی این کشورها قرار گرفتند. اردن نیز با هدایت آمریکا برای این گروههای مسلح در پایتخت خود مراکز آموزشی با نظارت افسران بریتانیائی، فرانسوی و کشورهای خلیج فارس ایجاد نمود. ترکیه نیز مرزهای خود را بر روی آنها باز کرد و تحت نظارت ناتو به آنها امکانات تجهیزاتی و آموزشی ارائه داد. این گروههای مسلح با مساعدت کشورهای یاد شده تحت عنوان ائتلاف ملی سوریه ظرف مدت 3 سال به سازمان « داعش » که نسخه ای از تروریسم خونریز و وحشی است تبدیل گردیدند و سوریه را به نابودی کشاندند. این داستان و روندی کامل از « مخالفین میانه رو» بر اساس قاموس آمریکائی است که از انشعابات آن نخست جبهه النصره تابع القاعده و پس از آن داعش از مشتقات القاعده بوجود آمدند. بنابراین آیا این جریانها که از دل آنها القاعده و داعش بیرون آمدند، مخالفین معتدل هستند؟ آمریکائی ها خود اعتراف کردند که جنگجویان سوری حداقل یک چهارم سلاح و تجهیزاتی که آمریکا در اختیار آنها قرار داده بود را به جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه تحویل داده اند. گزارش شبکه العالم در آگوست 2015 به نقل از سایت « وین مادسن http://www.waynemadsenreport.com/ » صفحه جدیدی از نقش آمریکا و متحدان منطقه ای او در حمایت از داعش در قالب برنامه آموزش مخالفین میانه رو سوریه کشف می نماید. امریکا در حمایت و آموزش افرادی نقش داشته که بعدا به رهبران داعش تبدیل شده اند. از جمله گیلمرود حلیموف رهبر سابق واحد مبارزه با تروریسم در تاجیکستان که بعدا به یکی از رهبران مهم گروه های تروریستی در سوریه تبدیل گردید. حلیموف به دست بلاک ووتر و دستگاه اطلاعاتی آمریکا آموزش دیده و خواستار اجرای عملیات تروریستی در داخل روسیه و علیه نیروهای این کشور در تاجیکستان شده بود که این موضوع پرونده جدیدی از روابط آمریکا و اسرائیل با داعش را باز می کند. برنامه آمریکا در حمایت از داعش و گروههای تروریستی در راستای اجرای طرح سایس پیکوی جدید بوده است. آمریکا روسیه را متهم نمود که بجای داعش نیروهای میانه رو را در سوریه مورد هدف قرار داده است. آمریکا از این اتهام این اهداف را دنبال کرده است: 1- نخست اینکه فشار بر همپیمانان تروریست خود را کاهش دهد. 2- روسیه را به خاطر ضربات مهلکی که به داعش وارد نموده تحت فشار قرار دهد. 3- سوم شکست ائتلاف آمریکائی در مقابله با تروریسم است. با گذشت زمان تغییر معادلات باعث تناقض در سیاستهای ائتلاف غربی در خصوص سوریه شد و موضع آنها از پافشاری برای کناره گیری اسد به گفتگو و مذاکره با وی تغییر یافت . اکنون فرانسه و آمریکا بقای اسد در قدرت را با هدف مقابله با داعش توجیه می نمایند و نیز ابقاء وی تا رسیدن به مرحله انتقال سیاسی را لازم می دانند و این به این معنی است که اسد تا زمانی نامعلوم در قدرت باقی خواهد ماند. واضح است که این یک ضربه به محور ترکیه- عربستان- قطر در مواجه با اسد و از سوی دیگر تقویت موضع ائتلاف پوتین – تهران بوده است. هرچه بقاء اسد در قدرت طولانی تر شود قدرت ایران و روسیه جهت حضور نظامی آنها در سوریه برای حمایت از اسد افزایش خواهد یافت. لذا آیا پوتین بر دشمن خود اوباما در زمینه های سیاسی دیپلماتیک و نظامی پیروز نشد؟ آیا به مرحله نهائی و پیروزی آشکار نزدیک نمی شویم؟