به گزار ش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، روابط عمومی دفتر محمود احمدی نژاد با صدور بیانیه ای به جای پاسخگویی به اشتباه بزرگ دولت وی در خرید اوراق قرضه آمریکایی به فرافکنی و تخریب دولت یازدهم پرداخت و مدعی شد پولی را که دولت او به آمریکایی ها هدیه داده را باید دیپلمات های دولت روحانی بازپس بگیرند.
دفتر احمدی نژاد در بند اول بیانیه ای که هیچ نشانی از عذرخواهی بابت اشتباه بزرگ دولت نهم در آن نیست نوشته است: "دولتمردان غاصب آمریکایی به یک بهانه دروغین که به سال ۱۳۶۲ مربوط می شود ، در سال جاری و در دوره حاکمیت دولت فعلی ، دو میلیارد دلار از منابع مالی ایران را غارت کرده اند. معلوم نیست چرا و با چه انگیزه های پیدا و پنهانی ، این اقدام ظالمانه آمریکا را به دولتهای نهم و دهم مرتبط می کنند؟"
روابط عمومی دفتر احمدی نژاد یا به کل از اخبار دور است و یا مثل هشت سال دوران ریاست جمهوری وی، خود را به ندیدن و نشنیدن زده که اگر کمترین مطالعه ای در اخبار داشت متوجه می شد هیچ کس منکر سرقت بزرگ اموال ایران نشده است در عین حال مردم می پرسند سهم کسانی که مدعی هستند خوی غارتگرانه دولت آمریکا را می شناسند در این غارت اموال ملی چقدر است؟! بهتر نبود دفتر احمدی نژاد توضیح می داد چه انگیزه ای باعث شد دولت وی که می دانست از سال 62 دولت آمریکا به دنبال بهانه ای برای بلوکه کردن و توقیف پول ایران است در سال 86 این مقدار پول را در بورس آمریکا سرمایه گذاری کند و با وجودی که می دانست آمریکایی ها هر لحظه احتمال دارد این پول را توقیف کند از خروج آن علیرغم هشدارهای مسوولان ذیربط خودداری کرد؟!
در بند دوم بیانیه دفتر محمود احمدی نژاد آمده است: " مدعی شده اند که مدیران بانک مرکزی در دوره های قبل بی احتیاطی کرده اند و نباید به مقررات ، ضوابط و قوانین بین المللی حاکم بر مناسبات بانکی در جهان اعتماد می کردند و این اعتماد باعث تصرف اموال ملت درسال جاری شده است.باید گفت که اولا دولت آمریکا در نتیجه برخورد عالمانه و عزتمدار دولتهای نهم و دهم جرات نزدیک شدن و دست اندازی به منابع ملت ایران را نداشت، بنابراین سئوال این است که آیا غارت صورت گرفته ، ناشی از ضعیف نشان دادن ملت ایران در عرصه بین المللی و در نتیجه تجری دولتمردان آمریکایی طی سالیان اخیر نیست؟"
ظاهرا برای دولت احمدی نژاد مناسبات بانکی جهان در سیستم بانکی دولت آمریکا خلاصه می شود به همین دلیل هم است که پول "ملت ایران" را دو دستی تقدیم سیستم غارتگر آمریکا کرده اند ضمن اینکه کاش برخورد عالمانه و عزتمندانه دولت های نهم و دهم را هم به درستی تشریح می کردند تا مردم بدانند منظور از چنین برخوردی نوشتن نامه های بی پاسخ به رییس جمهوری آمریکا و تلاش های ریز و درشت برای گرفتن حداقل یک تبریک خشک و خالی خطاب به رییس دولت های نهم و دهم بود.
کاش بیشتر توضیح می دادند که در نتیجه این برخورد عالمانه و عزتمندانه بود که قطعنامه های پی در پی علیه ایران صادر شد و زنجیر تحریم به پای ملت ایران حلقه زد تا بعد از گذشت هزار روز از پایان دولت احمدی نژاد مردم ایران همچنان اثرات آن تحریم و بی تدبیری های مدیریتی دولت احمدی نژاد را سر سفره خود حس کنند.
دفتر احمدی نژاد در ادامه این بند نارضایتی خود از برجام را علنی کرده و نوشته:" ثانیا دولتمردان فعلی طی چند روز اخیر و بارها از غیرقابل اعتماد بودن مدیران آمریکایی و حتی بی اعتمادی به مقررات بین المللی سخن به میان آورده اند، بنابراین سئوال این است که مدیران ارشد امروز کشور چرا به صرف اقوال شفاهی وزیر امور خارجه آمریکا ، انواع و اقسام وعده های اقتصادی و امثال آن را به ملت ایران می دهند؟ چگونه است که هر نوع تحرک و پیشرفت داخلی را منوط به توافق با طرف آمریکایی معرفی کرده و امور کشور را با گره زدن به وعده های آمریکایی، معطل نگاه داشته اند؟"
ظاهرا هنوز احمدی نژاد و دفترش تفاوت "اقوال شفاهی" و "قطعنامه سازمان ملل" را نمی داند که اگر می دانست حتما به این فکر می کرد که در سازمان ملل همه آن قطعنامه هایی که در اثر هنرنمایی احمدی نژاد و دولتش به صورت کتبی صادر شده بود در دولت روحانی لغو و قطعنامه جدیدی در تایید رفتارهای ایران صادر و به عنوان سند سازمان ملل ثبت شد. ضمن اینکه بر خلاف دولت احمدی نژاد که به اقوال رییس جمهوری وقت آمریکا اعتماد کرد و دو میلیارد دلار پول نفت ملت ایران را سر سفره آمریکایی ها برد، دیپلمات های دولت یازدهم در هیچ مذاکره، سخنرانی و بیانیه ای به آمریکا اعتماد نکردند. البته از دولتی که با ایجاد دفتر موازی با وزارت امورخارجه در نهاد ریاست جمهوری قدرت دیپلماسی کشور را از بین برد و با خانه نشین کردن دیپلمات های برجسته، پیشنهاد تامین بودجه آژانس بین المللی انرژی اتمی را داد چنین گاف هایی چندان بعید نیست.
نکته بعدی اینکه، شاید احمدی نژاد فراموش کرده باشد ولی مردم فراموش نمی کنند دولتی که او تحویل روحانی داد صاحب تورم 31 درصدی و گرانی افسار گیسخته بود، بنگاه های اقتصادی خصوصی ورشکسته و تعطیل شده بودند و اقتصاد ایران به واسطه تصمیمات لحظه ای در شرف نابودی قرار داشت اما دولت یازدهم در شرایط تحریم تورم را مهار و به 11.3 درصد رساند، رکود را از بین برد و ثبات را به اقتصاد ایران بازگرداند تا نشان دهد امور کشور را به مذاکرات هسته ای گره نزده و تدبیر اداره امور را دارد.
بند سوم بیانیه دفتر احمدی نژاد جالب ترین بخش آن است. در این بند آمده: غارت دو میلیارد دلار از منابع مالی ایران، دقیقا در زمان حضور وزیر امورخارجه در آمریکا و ملاقاتهای خصوصی و محرمانه طولانی و مکرر ایشان با همتای آمریکایی او روی داده است. آیا این حادثه هیچ رابطه ای با ملاقات و موضوعات مطروحه در این مذاکرات ندارد؟ آیا این امر ادامه سناریوی تحقیر دولت و ملت ایران نیست؟"
دفتر احمدی نژاد بعد از گذشت هزار روز از آغاز دولت روحانی و تغییر روش مذاکرات هسته ای هنوز نمی داند محمد جواد ظریف و جان کری فقط در خصوص بحث هسته ای و تحریم های حول محور آن با هم مذاکره می کنند و این دو میلیارد دلار نه تنها هیچ ربطی به موضوع مذاکرات دو وزیر امور خارجه ندارد بلکه در اثر شاهکار استراتژیک دولت احمدی نژاد در قالب بحث تروریسم که طبق بند اول این بیانیه با بهانه ای در سال 62 به راه افتاده بود توقیف شده و طبعا از طرف حاکمیت، ظریف اجازه مذاکره در این رابطه را نداشته است. نکته طنز این ماجرا اما ربط دادن دیدار هسته ای ظریف و کری به توقیف دو میلیارد دلار است، اگرچه احمدی نژاد متخصص ربط دادن مسائل بی ربط به یکدیگر است اما فکر نمی کردیم این توانمندی را دفتر وی هم داشته باشد! در باب تحقیر ملت ایران هم همین بس که فقر، فساد، افزایش جرم و جنایت و تبعیض ، علیرغم درآمد بالای کشور در دوران احمدی نژاد، تحقیر ملت ایران است نه مذاکره از موضع قدرت، بریدن دومیلیارد دلار پول نفت از سر سفره ملت ایران و بردن آن سر سفره آمریکایی ها در دولت احمدی نژاد تحقیر ملت است نه رفع تحریم ها و بازگرداندن پول هایی که در اثر تحریم های هسته ای بلوکه شده بودند. دفتر احمدی نژاد بهتر است به مردم بگوید با وجودیکه دولت دهم تا سال 89 می توانسته این پول را از آمریکا خارج کند اینکار را انجام نداد تا در سال 91( یک سال قبل از دولت روحانی) دو میلیارد دلار ایران توسط دادگاه آمریکایی بلوکه شود.
بند چهارم بیانیه به صورت مستقیم به زیر سوال بردن برجام می پردازد و می نویسد: "اگر ادعای اینان که می گویند نباید به اقوال دولتمردان آمریکایی و حتی مقررات و قوانین بین المللی اعتماد کرد، راست باشد ، چگونه است که با قول و قرارهای مبهم و نیم بند و بدون تضمین وزیر خارجه و رئیس جمهور آمریکا ، حقوق هسته ای ایران و تاسیسات آن به ارزش تقریبی سی میلیارد دلار ، از رده خارج ، برخی نابود و بخشی نیز معطل گذاشته شده است؟"
این بند تکرار همان حرف هایی که در پس از تصویب برجام حامیان احمدی نژاد در رسانه ها منتشر کرده اند، البته از کسانی که قطعنامه ها را کاغذ پاره می دانستند انتظاری نیست فرق اقوال و قطعنامه را بدانند ولی همین اندازه که بدانند که طرف ایران در مذاکرات شش کشور بودند نه یک کشور و دولت یازدهم هم بر خلاف دولت احمدی نژاد تصمیم ندارد در بورس آمریکا سرمایه گذاری کند کافیست!
بند پنجم از جنس همان سخنانی است که احمدی نژاد در عیان می گفت و در خفا خلاف آن عمل می کرد، در این بند آمده:" دولتمردان کنونی طی سه سال اخیر بر ضرورت زدون بی اعتمادی ها و اعتماد کردن به برخی گفته ها یا نامه های دولتمردان آمریکایی تاکید داشته اند تا آنجا که حتی تصریحات بخش های مهمی از حاکمیت آمریکا مبنی بر بی پشتوانه بودن و ناپایداری توافقات و وعده های داده شده نیز نادیده انگاشته شده و دولتمردان ایران بر رویه خود مبنی بر اعتماد به قولهای آمریکایی پافشاری کرده اند، سئوال این است که این رفتار و مشی و منش دولتمردان کنونی آیا متاثر از نا آگاهی نسبت به ماهیت سلطه طلبانه سردمداران دولت آمریکاست یا آنکه شاهد انجام بازی حساب شده ای در یک سناریوی از پیش تعیین شده هستیم؟"
دولت احمدی نژاد که مدعی است بهتر و بیشتر از همه به ماهیت سلطه طلبانه آمریکا آگاه است فقط به همین یک سوال پاسخ دهد که با وجود این علم چطور شد تصمیم گرفت اوراق قرضه آمریکای سلطه طلب را خریداری کند؟ در مورد بازی حساب شده هم دقیقا این سوال مطرح است که آیا دولت احمدی نژاد از خوی سلطه طلبانه آمریکا بی اطلاع بود یا در سناریویی از پیش تعیین شده اوراق قرضه آمریکایی را خریداری کرد؟! همچنین توضیح دهند علیرغم ممنوعیت حضور در دادگاه های آمریکایی که توسط شورایعالی امنیت ملی تصویب و ابلاغ شده بود آیا بازی حساب شده ای در گرفتن وکیل، حضور در دادگاه آمریکایی و به رسمیت شناختن سیستم قضایی آمریکا وجود داشت؟
بند پایانی را هم بخوانید:" با شعار اعتماد به دولتمردان آمریکایی و تاکید خارج از عرف براقوال و توافقات آنان و در نتیجه تضعیف موضع ملت ایران در عرصه بین المللی طی سه سال گذشته ، قیمت ثروت با ارزش ملت ایران یعنی نفت از حدود ۱۰۵ دلار به حدود ۳۵ دلار کاهش یافته است و اگر همین روند ادامه یابد، روزانه تقریبا ۱۵۰ میلیون دلار (حدود ۵۰۰ میلیارد تومان) و سالانه تقریبا ۵۵ میلیارد دلار (۱۹۰ هزار میلیارد تومان) از جیب ملت ایران به جیب عمدتا طرفهای مذاکره یا متحدین آنها سرازیر می شود."
چقدر خوب است که بالاخره دفتر احمدی نژاد اعتراف می کند که به اندازه همه سال های پس از انقلاب از درآمد نفتی برخوردار بوده و از اینکه متوجه شده اند نفت ثروت باارزش ملت ایران است خوشحالیم، فقط کاش قبل از استنطاق توضیح می دادند چطور شد این ثروت باارزش را بدون هیچ ضمانتی در اختیار امثال بابک زنجانی ها قرار دادند و به تاراج فرستادند تا امروز قوای مجریه، قضاییه و مقننه کشور برای بازپس گرفتن پول نفت مردم به تکاپو بیافتند؟! بعد از این مورد توضیح دهند با وجود چنین درآمدی چرا در عرض چند ساعت قیمت دلار در بازار ایران از 900 تومان به 4 هزار تومان و قیمت سکه از 300 هزار تومان به 1.5 میلیون تومان رسید؟! چه شد با آن درآمد افسانه ای، تورم، لحظه ای بالا رفت و کار را به جایی رساند که رییس پلیس وقت کشور از تلویزیون خواست در فیلم هایش مرغ و گوشت نشان ندهد تا باعث نشود کسانی که توانایی خرید ندارند دست به جرم و جنایت بزنند؟
نکته ای که اما در این بیانیه به چشم آمد تایید گاف بزرگ دولت احمدی نژاد بود. در حالیکه رسانه های حامی وی در چند روز گذشته تلاش می کردند موضوع خرید اوراق قرضه آمریکایی را به دولت اصلاحات ربط دهند، حالا با این بیانیه که از موضع خشم هم صادر شده اثبات می شود این اشتباه بزرگ در دوران زمامداری محمود احمدی نژاد رخ داده است که اگر غیر از این بود دفتر احمدی نژاد به جای صغری، کبری چیدن موضوع اصلی را تکذیب می کرد.