در ابتدا عامر مسافرآستانه درباره نحوه شکل گیری اثر توضیح داد: طرحی در ذهن من بود که آن را با سیاوش پاکراه در میان گذاشتم. بعدها ما رمان «سه گانه دوقلوها» نوشته آگوتا کریستف را خواندیم که یک بخش کوچک از این رمان بر طرح اولیه تاثیر گذاشت و بارها بازنویسی شد تا به متن اکنون «صور اسرافیل» رسیدیم. نگاهی که در کار قبلی ام «پروانگی» داشتم را در این نمایش نیز دارم اما با شکل نمایشی دیگر.
سیاوش پاکراه نویسنده اثر نیز در این باره گفت: این نمایش در راستای ادامه همکاری من با عامر مسافرآستانه بعد از نمایش «پروانگی» بود. ما می خواستیم همان دغدغه های ارتباطات انسانی در فضای جنگ البته جنگ به مفهوم عام آن را مورد روانشناسی قرار دهیم. در آن زمان من متن «دفتر بزرگ» را به زبان اصلی خوانده بودم و عامر هم ترجمه آن را خوانده بود در نتیجه ما شروع به پالایش این متن کردیم. کم کم از داستان اصلی فاصله گرفتیم و فقط دو کاراکتر از این داستان با تغییراتی باقی ماندند و باقی کاراکترها را خودمان به داستان اضافه کردیم.
وی ادامه داد: با این حال گستره و روند داستان کاملا شبیه به کتاب است. در واقع شما با یک کلاژ داستانی روبرو هستید که با کهن الگوها پیوند می خورد و این کهن الگوها به عنوان دستگاه نشانه شناسی اثر خودشان را در ذهن باز می کنند تا بتوانند گستره زمانی بزرگی را در بر بگیرند. ما به واسطه داستان خطی راجع به این بخش ها حرف می زنیم. متن به صورت کارگاهی نوشته شد که البته کارگاهی از نظر من بر اساس اتود زدن بازیگر نیست. یعنی در پیوند بین تصویر و ذهن متن نوشته می شد و من نیز در تعامل با عامر به تکامل رسیدم که این بهترین شیوه ممکن بود.
پاکراه افزود: ما به جای کاراکتر دو قلوها که در کتاب وجود دارد یک پسربچه جایگزین کردیم که تا پایان مشخص نمی شود که یک نفر است یا دو نفر. خط داستانی این نمایش پسربچه ای است که وارد یک شهر شده و باعث بروز تغییراتی می شود. در واقع این یک اقتباس قیاسی است.
عامر مسافرآستانه در ارتباط با انتخاب سالن نمایش گفت: من برای اجرا به یک سالن بلک باکس بزرگ نیاز داشتم که با مدیریت سابق تماشاخانه ایرانشهر هماهنگ کرده بودم و در نوبت بودیم، بعد از تغییر مدیریت پیگیری کردم و بازه زمانی خرداد به ما پیشنهاد شد که ما نیز پذیرفتیم.
مسافر آستانه در پاسخ به این سوال که چرا با وجود موفقیت نمایش «پروانگی» بعد از دو سال اثری جدید را کارگردانی می کند، گفت: من هیچ وقت نمی گویم کارگردان هستم چون در واقع کارگردانی را تجربه می کنم. به نظرم کارگردانی کاری است که باید برای انجام آن دغدغه داشته باشم به همین دلیل انجامش برای من یک پروسه طولانی است.
وی در مورد شیوه اجرایی نمایش اضافه کرد: در این نمایش شیوه اجرایی را می توان به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش در برخورد با بازیگر، که کاملا رئالیستی است اما در برخورد با تماشاگر کمی به سمت مفهومی و کانسپت پیش می رویم. نمایش ما اصلا جنگی نیست و تمرکزمان روی روابط انسانی و تاثیری که جنگ بر آن می گذارد، است. نمی توان اسم این ژانر را جنگی گذاشت.
ایلیا نصرالهی بازیگر کودک این نمایش در ارتباط با کارش گفت: من برای حفظ متن مشکلی نداشتم. هنگام دورخوانی ها آن را حفظ کردم و برای اینکه متن از ذهنم خارج نشود هر شب آن را می خوانم. من اینجا بیشتر از نمایش «فهرست» دیالوگ دارم. در این کار نقش پسری به اسم لوکاس - کلاوس را بازی می کنم که تنها کاراکتری است که در متن اسم دارد. این بچه به شهری می آید که نام ندارد و باعث می شود مردم شهر تغییر کنند. یک نفر کتابفروش در این شهر هست که این بچه با او رابطه بهتری دارد.
کاظم سیاحی یکی از بازیگران نمایش در مورد نقش خود گفت: در این نمایش آدم هایی در موقعیت های خاص وجود دارند و ارتباط بین آنها باعث شکل گیری این نمایش می شود. من احساس کردم با این نقش می توانم تجریه جدیدی داشته باشم چرا که با نقش های دیگرم بسیار متفاوت و ویژگی های آن بسیار سخت و جدید است.
سیاحی در ارتباط با همبازی شدن با بازیگر کودک اضافه کرد: این تجربه بسیار جذاب است. ارتباط گرفتن با یکدیگر بسیار مهم و چالشی بود که بین من و ایلیا وجود داشت و فکر می کنم اکنون این ارتباط دیگر شکل گرفته است.
در ادامه حسن جودکی در مورد هزینه های این کار توضیح داد: ما چیزی به اسم تهیه کننده تئاتر نداریم و مدیر تولید در کارهای نمایشی می تواند یک بازوی اجرایی برای کارگردان باشد که بخشی از دغدغه های پیش تولید تا اجرای یک اثر را از دوش کارگردان بردارد. این نمایش پروژه بسیار سنگین و پر هزینه ای از لحاظ اجرا و دکور است.
«صور اسرافیل» از ۶ خرداد ساعت ۱۹ در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه خواهد رفت.