گزارشی درباره فاز تازه تخریب دولت حسن روحانی؛

تندرو‌ها سناریوی شباهت‎سازی «فریدون- مشایی» را کلید زدند

|
۱۳۹۵/۰۴/۱۴
|
۱۰:۲۴:۲۰
| کد خبر: ۴۲۶۵۸۶
تندرو‌ها سناریوی شباهت‎سازی «فریدون- مشایی» را کلید زدند
یکی از سیاستمداران پر رمز و راز تاریخ پس از انقلاب اسفندیار رحیم مشایی یار غار محمود احمدی‌نژاد و رییس دفتر رییس جمهور در دولت دهم بود. کسی که با اظهارات شبهه برانگیز و رفتار سوال برانگیز خود یکی از مردان همواره حاشیه ساز در هشت سال دولت احمدی‌نژاد بود.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، رویداد 24 نوشت: مشایی با اظهارات مبهم مذهبی و افکار التقاطی خیلی زود به بزرگ‌ترین نقطه ضعف دولت احمدی‌نژاد تبدیل شد؛ به شکلی که بسیاری از نزدیکان احمدی‌نژاد از او می‌خواستند بین خود و مشایی فاصله ایجاد کند و بیش از این در دولت به وی میدان ندهد.

این در حالی بود که احمدی‌نژاد بزرگ‌ترین اشتباه سیاسی زندگی خود را در حمایت چشم بسته از مشایی مرتکب شد و حاضر نشد ارتباط سوال برانگیز خود با مشایی را قطع کند.
 
کار به جایی رسید که بسیاری از مراجع قم به خاطر حضور مشایی در دولت از احمدی‌نژاد فاصله گرفتند. نکته جالب اینجاست که احمدی‌نژاد حتی برادر خود داوود احمدی‌نژاد را نیز در این راه قربانی کرد.
 
مشایی در دوران حضور در دولت احمدی‌نژاد دیدگاه‌ها و رفتارهایی داشت که تاکنون کسی درباره آن‌ها توضیحاتی شفاف ارائه نکرده است.
 
اظهاراتی همچون «دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده‌است. البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است.»، «در ایران استفاده از حجاب آزاد است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمی‌شود.»، «جلوگیری از برپایی شادی اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سیاه مکروه‌است.»، «اگر حجاب الزام نداشت، چند درصد خانم‌ها با حجاب بودند؟»، «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «کسی که ریاضیات را درک نکند، بهشت را نخواهد دید»، «موسیقی را نمی‌فهمند و می‌گویند حرام است»، «۲۰ میلیون از ۲۴ میلیون نفری که به احمدی‌نژاد رای دادند منتقد نظام هستند»، «ما مردم آمریکا را از بر‌ترین ملت‌های دنیا می‌دانیم»، «ایران امروز با مردم اسرائیل دوست است».
 
با این وجود نکته مهم در این زمینه این است که جریان اصولگرایی به دلیل حمایت همه جانبه از احمدی‌نژاد در سال۸۴ و ۸۸ در تمام اتفاقاتی مهمی که در دولت احمدی‌نژاد رخ داد سهیم است و نمی‌تواند پای خود را از بحران احمدی‌نژاد و نزدیکانش بیرون بکشد.
 
احمدی‌نژاد پس از اینکه به ریاست جمهوری رسید خیلی زود بین خود و حامیانش خط کشی ایجاد کرد و اجازه نداد کسانی که از وی در انتخابات حمایت کردند در ادامه مسیر نیز در سیاست‌های وی دخالت داشته باشند.
 
چهار سال اول دولت وی با یک حالت دوری و دوستی با حامیانش سپری شد اما در سال۸۸ که جریان‌های سیاسی در یک بزنگاه مهم سیاسی قرار گرفتند اصولگرایان با علم به اینکه حمایت از احمدی‌نژاد در ‌‌نهایت به ضرر کشور و جریان اصولگرا تمام خواهد شد تنها به دلیل اینکه اصلاح طلبان به قدرت نرسند از وی حمایت کردند.
 
در نتیجه هنگامی که احمدی‌نژاد از هشت ساله شدن ریاست جمهوری اطمینان حاصل کرد به صورت کامل ارتباط خود با حامیانش را قطع کرد.
 
احمدی‌نژاد در ابتدا تلاش کرد مشایی را به عنوان معاون اول خود انتخاب کند که این مسأله با مخالفت رهبری روبه رو شد و امکان تحقق پیدا نکرد. 
 
با این وجود وی بلافاصله مشایی را به عنوان رییس دفتر رییس جمهور منصوب کرد. مسأله مهم در این مقطع زمانی این بود که بسیاری از تحلیلگران سیاسی اسفندیار رحیم مشایی را شخص اول اتاق فکر دولت احمدی‌نژاد در اجرای سیاست‌های مشکوک دولت قلمداد می‌کردند.
 
به همین دلیل ردپای مشایی را در اتفاقاتی مانند پرده دری احمدی‌نژاد در مناظرات انتخاباتی سال۸۸، پخش فیلم در صحن علنی مجلس برعلیه برادران لاریجانی، انتصابات مسأله داری مانند سعید مرتضوی در دولت و از همه مهم‌تر اختلاس سه هزار میلیاردی قابل مشاهده بود.
 
به نظر می‌رسید مشایی به صورت پنهانی عنان دولت را در دست دارد و احمدی‌نژاد مجری سیاست‌های وی در کشور است.
 
کار اما به همین جا خاتمه پیدا نکرد و ابعاد حضور مشایی به عرصه بین المللی نیز کشیده شد. در این زمینه یکی از نمایندگان دور نهم مجلس شورای اسلامی ضمن بیان این نکته که: «در دوران ریاست محمود احمدی‌نژاد، اسفندیار رحیم‌مشائی بیش از ۳۰۰ سفر خارجی داشته است. از علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه وقت کشور توضیح خواست که در جواب سیدعباس عراقچی سخنگوی وزارت امور خارجه اظهار داشت: «رئیس جمهور و نهاد ریاست جمهوری باید اطلاعات لازم را در این باره ارائه کند».
 
حضور مبهم و غیرشفاف مشایی در دولت احمدی‌نژاد و شایعات عجیب و غریبی مانند ارتباط وی با مرتاضان هندی و رمالان برای همیشه به مانند استخوان در گلو برای جریان اصولگرایی باقی ماند.
 
جریان اصولگرایی همواره مدعی رعایت اصول مذهبی و دینی بوده است و به همین دلیل اگر بتواند چشم بر سیاست‌های اشتباه اقتصادی و سیاسی دولت احمدی‌نژاد ببندند هیچ‌گاه نمی‌تواند چشم بر انحرافات مذهبی دولت نهم و دهم ببندند.
 
شاید یکی از دلایل دوری مردم از دولت احمدی‌نژاد در سال‌های پایانی دولت وی نیز همین انحرافات مذهبی بود که به شکل‌های مختلف در دولت احمدی‌نژاد وجود داشت.
 
با این وجود در ماه‌های اخیر زمزمه‌هایی مبنی بر شباهت حسین فریدون برادر حسن روحانی در دولت وی با اسفندیار رحیم مشایی در دولت احمدی‌نژاد به گوش می‌رسد. 
 
به نظر می‌رسد برخی سهوأ و یا تعمدأ تلاش می‌کنند به ابهامات زندگی «حسین فریدون» دامن بزنند و وی را شخصی مجهول الهویه و غیر قابل پیش بینی به مانند اسفندیار رحیم مشایی نشان دهند.
 
شایعاتی مانند دستگیری غیر منتظره وی به دلیل دخالت دربرخی فسادهای مالی، حضور نابهنگام در لحظات سرنوشت ساز مذاکرات هسته‌ای و البته دخالت در عزل و نصب‌های دولت تدبیر و امید از این جمله موارد هستند.
 
در نگاه اول شاید بتوان حسین فریدون را به دلیل سکوت بیش از اندازه‌اش فردی با عقاید مبهم تصور کرد اما در زمینه سناریوی شباهت سازی مشایی در دولت حسن روحانی باید به چند نکته توجه کرد.
 
نخست اینکه فریدون برخلاف مشایی به هیچ عنوان ایدئولوگ و تئوریسین افکار جدید نیست و به نظر می‌رسد علاقه‌ای نیز به این مسأله ندارد.
 
این در حالی است که مشایی به صراحت به ایدئولوگ دولت تبدیل شده بود به شکلی که احمدی‌نژاد نیز افکار وی را تأیید می‌کرد.
 
نکته دوم اینکه برخی عدم توانایی حسین فریدون در ارتباط با رسانه‌ها و نداشتن روحیه رسانه‌ای وی را به اشتباه به پای مشکوک بودن و مبهم بودن وی تلقی می‌کنند.
 
این عده این نکته را فراموش کرده‌اند که اگر حسین فریدون برادر حسن روحانی نبود در هیچ دولتی تا به این حد دارای جایگاه مهمی نمی‌شد و موقعیت کنونی خود را مرهون ریاست جمهوری برادر خود است.
 
نکته سوم اینکه در شخصیت حسین فریدون تاکنون هیچ نشانه‌ای از قدرت طلبی مشاهده نشده است.
 
این در حالی است که عطش قدرت در مشایی به حدی بود که وی و احمدی‌نژاد قصد داشتند مدل سیاسی «پوتین- مدودف» را در ایران پیاده کنند.
 
نکته آخر اینکه به نظر می‌رسد مخالفان دولت حسن روحانی از تمام حربه‌های ممکن برای ضربه زدن به روحانی استفاده می‌کنند که یکی از این حربه‌ها القای شک و شبهه و افکار و رفتار مبهم در دولت یازدهم است.
 
بدون شک حسین فریدون، اسفندیار رحیم مشایی نیست و نخواهد بود. به نظر می‌رسد تنها تاریخ روزی پشت پرده اسفندیار رحیم مشایی و اتاق فکر مبهم دولت احمدی‌نژاد را افشا خواهد کرد.
نظر شما