گزارش یک مراسم تشییع

|
۱۳۹۵/۰۴/۲۱
|
۱۰:۱۷:۳۶
| کد خبر: ۴۲۹۵۱۷
گزارش یک مراسم تشییع
صبح روز یکشنبه در تهران هیچکس آماده تشییع جنازه عباس کیارستمی نبود! اشتباه نکنید صرف حاضر شدن در یک مراسم تشییع جنازه چیز دیگری است. اما راستش را بخواهید ما فکرش را هم نمی کردیم او به این زودی ها بمیرد.

به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، به نقل از شهروند، صبح روز یکشنبه در تهران هیچکس آماده تشییع جنازه عباس کیارستمی نبود! اشتباه نکنید صرف حاضر شدن در یک مراسم تشییع جنازه چیز دیگری است. اما راستش را بخواهید ما فکرش را هم نمی کردیم او به این زودی ها بمیرد. حتی وقتی نوشتند عباس کیارستمی کارگردان 76 ساله ایرانی درگذشت خیلی ها یکه خوردند. تصویر یک پیرمرد 76 ساله با آنچه او بود کاملاً تفاوت داشت. نخستین ویژگی که من از او متوجه شدم هم همین بود. چهارسال پیش در موسسه کارنامه برای نخستین بار با او مواجه شدم، اتفاقاً در یک راهروی خلوت. وقتی به او سلام کردم گویی از یک خواب هزاران ساله بیدارش کرده باشم ابتدا ناباورانه نگاهم کرد. بعد با لبخندی دلنشین جواب سلامم را داد. مشابه همان لبخندی که در آخرین تصویر به جا مانده اش به یادگار گذاشته. آخرین تصویر کیارستمی کمتر بازنشر شد، احتمالاً هیچکدام از ما نمی خواستیم او را در این حالت ببینیم. سری بی مو، صورتی تکیده و پیکری لاغرو نحیف زیر پتوی چهارخانه نه چندان کلفتی که در کنار استخر و حیاطی باصفا زیر سایه درختانی که به ردیف پشت سرش را سایه سار کرده اند در حال استراحت است. عادت کرده بودیم برود جوایز بزرگ بگیرد و برگردد. بیاید همینجا کلاس هایش را توی تهران و شهرستان برگزار کند، کاری به کار کسی نداشته باشد. حتی روزنامه نگارها زیاد سراغش نروند و برای انتخابات هم می دانستیم طرف کسی را نمی گیرد. درواقع ما چندان هم کاری به کار او نداشتیم. با این حال عجیب این که تحسین شده‌ترین ایرانی بود که تاکنون روی این کره خاکی قدم گذاشته است، جملاتی در وصفش گفته شده که در وصف محبوبترین سیاستمداران و شاعران و ورزشکاران مان گفته نشده است. کیارستمی همیشه من را یاد کورش هخامنشی می انداخت، پادشاهی که تا خارجی ها کشف نکرده بودندش او را نمی شناختیم. خطوط میخی را که خواندند تازه فهمیدیم بنایی که صدها سال به آن قبر مادر سلیمان نبی می گفتیم آرامگاه موسس کشور ایران است! خط میخی کیارستمی را نخستین بار در جشنواره کن خواندند. طعم گیلاس فیلمی سراسر در ستایش زندگی اما در ایران با عنوان سینمای خودکشی چندان مورد استقبال قرار نگرفت. کمی شرم آور است اما من هم نخستین بار از طریق فیلم آژانس شیشه ای با نامش آشنا شدم. آنجا که از رفیقم پرسیدم مرد عینکی مرموز با آن حضور کنایه وار کیست و او گفت احتمالاً منظور کیارستمی باشد. قضای روزگار آنکه اجرای مراسم تشییع را هم حاج کاظم آژانس شیشه ای بر عهده داشت. مطمئنم حتی یکصدم جمعیتی که برای مراسم تشییع جنازه اش به خیابان حجاب رفتند هیچگاه در ایران به تماشای فیلم هایش ننشستند. درواقع اگر فرنگی ها کشفش نمی کردند فکر نمی کنم هیچ تهیه کننده ای در ایران حاضر می شد روی فیلم هایش سرمایه گذاری کند. او نه با سوپراستارها کاری داشت و نه داستان های اکشن و جنایی را به تصویر می کشید. حتی عاشقانه هایش هم با عاشقانه های محبوب سینما متفاوت است. اما این واقعیت که سینمای کیارستمی محجورترین سینما برای مخاطب ایرانی بود چیزی از شکوه مراسم تدفین کم نکرد. می توان گفت آبرومندانه ترین مراسمی بود که خیابان های تهران به خود دیده است. از چند روز پیش در شبکه های اجتماعی گفتند به احترامش نه با هنرپیشه ها عکس بگیرید و نه موبایل به دست خودتان را با سلفی گرفتن از مشاهیر و مراسم خفه کنید. جمعیت به طرز باور نکردنی این توصیه های مجازی را جدی گرفتند. مردان شیک پوش تابوت را آوردند جمعیت به احترام کارگردان سکوت کرد. صف نخست حضار را هنرپیشه ها و سلبریتی های مشهور دنیای سینما اشغال کردند درواقع همان هایی که بیش از همه در فیلم های کیارستمی جایشان خالی بود. مردم کمی عقب تر بودند، و آن هایی که بیش از همه در فیلم های کیارستمی ستاره شدند را به سختی می شد در لابه لای جمعیت شناخت.

 

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت