به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، جامعه پویا نوشت: «بهزاد قرهیاضی» که با حکم محمدباقر نوبخت به ریاست امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نیز منصوب شده، بهنوعی از بانیان ورود رسمی این محصولات و توسعه پژوهش و کشت آنها در ایران است که اکنون با پایانیافتن دولت احمدینژاد، برای احیای فرایند تحقیق و توسعه تراریختهها وارد میدان شده و بهشدت از منتقدانی که در مقابل ورود انبوه این محصولات به کشور سکوت کرده بودند و اکنون پرچم مخالفت با کشت داخلی آنها را برافراشتهاند، گله دارد. او که رئیس دو انجمن علمی ایمنی زیستی و علوم زراعت و اصلاح نباتات است، فقط از جایگاه رئیس انجمن زیستی ایران با ما به گفتوگو نشست و به همه انتقادها و هشدارهایی که درباره مصرف محصولات تراریخته در رسانهها مطرح شده، پاسخ داد. مشروح این گفتوگو را که به بسیاری از شائبهها درباره محصولات تراریخته پاسخ میدهد، در ادامه بخوانید.
ابتدا دراینباره توضیح دهید که با وجود مخالفت سازمان محیط زیست و نگرانیهایی که درباره عوارض محصولات تراریخته وجود دارد و گفته میشود حتی در کشورهای اروپایی و آمریکا هم درباره مصرف آنها هشدار داده شده، چرا در برنامه ششم توسعه، ردیف اعتباری برای کشت این محصولات در داخل کشور در نظر گرفته شده است؟
قبل از پاسخ به سؤال شما لازم است توضیح دهم برنامه حمایت از محصولات تراریخته ارتباطی با برنامه ششم ندارد؛ از اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با هدایت مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیسجمهور بودند، سرمایهگذاری برای مهندسی ژنتیک آغاز شد. محصولات حاصل از مهندسی ژنتیک همان تراریختهها هستند که محصولاتی پاک، سالم، بیشائبه و عاری از بقایای سموم و بهتر از همه انواع محصولات تولیدشده از طریق استفاده بیرویه از سموم و دفع آفات شیمیایی هستند؛ برای مثال پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری بهعنوان پژوهشگاهی فاخر در سالهای ریاستجمهوری مقام معظم رهبری تأسیس شد. فعالیت «پژوهشگاه رویان» هم زیر نظر و با هدایت داهیانه مقام معظم رهبری بود؛ این پژوهشگاه حیوانات تراریختهای مانند بزهایی با نامهای شنگول، منگول و حبهانگور پرورش داده که فاکتورهای خونی را در شیر خودشان نشان میدهند که برای نجات جان انسانها میتوان از آنها استفاده کرد. در همین رابطه یادداشتی در سال 86 و در روزنامه وطن امروز منتشر کردم با عنوان «پیامهای بازدید مقام معظم رهبری از پژوهشگاه رویان»؛ بنابراین میبینید حمایت از تراریختهها بهدلیل اهمیت و زیباییشان و بهدلیل مهم و پاکبودن و سالم و مفیدبودن از اولین روزهای انقلاب شروع شده و همچنان ادامه دارد. بعد از دوران ریاستجمهوری مقام معظم رهبری، همچنان حمایتهای ایشان بهعنوان مقام رهبری از فعالیتهای پژوهشگاه رویان ادامه پیدا کرد و در برهههای مختلف ایشان تذکر دادند به بیوتکنولوژی توجه ویژهای کنید، چون رشته مهمی است؛ این عین عبارت ایشان است. در سال 1378 هم پژوهشگاه بیوتکنولوژی کشاورزی بنیان گذاشته شد، اگرچه بهدلیل کجخلقیهای شورای گسترش آموزش عالی، این پژوهشکده هنوز نتوانسته عنوان پژوهشگاه را کسب کند و جای گلایهمندی از وزارت علوم هست؛ این پژوهشکده در ابعادی فراتر از پژوهشگاه در سراسر کشور دارای شعبه است و تولید آزمایشگاهی، گلخانهای و مزرعهای برنج و پنبه تراریخته را دنبال میکند؛ بنابراین باز میبینید که حمایت از تراریختهها به دو دهه قبل در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی هم مربوط میشود و در سال 1383 بهصورت رسمی با مجوز از سوی وزارت جهاد کشاورزی و به دست توانمند آقای دکتر عارف، به دعوت آقای مهندس حجتی برنج تراریخته بهصورت تجاری در اختیار کشاورزان آن زمان قرار گرفت و در صدها هزار سایت در جهان از این دستاورد تجلیل شد. اگرچه دشمنان انقلاب اسلامی هم در این تجلیل زهر خودشان را میریختند و تلاش کردند در عین تمجیدکردن و نشاندادن اهمیت این دستاورد، ضربهای هم به جمهوری اسلامی ایران بزنند. حمایت از تراریختهها همیشه در دستور کار جمهوری اسلامی قرار داشت؛ اما چه کنیم که یک عده فناوریهراس در دولت نهم بر سر کار آمدند و آنها همچنان که دستاوردهای سیوچندساله پیش از خود را به چالش کشیدند، با برنج تراریخته نیز همان کار را کردند، در انبار متروکهای در رشت 120 تن از آنها را نابود کردند و رفتند، اکنون هم پروندهاش باید در دیوان محاسبات و دستگاههای دیگر مفتوح باشد؛ آقایانی که این کار را کردند و 120 تن برنج تراریخته اصلاحشده پاک را نابود کردند، باید پاسخگو باشند؛ اما بعد از آن مجلس شورای اسلامی به عملکرد اشتباه دولت نهم واکنش نشان داد و در سال 1388 قانون ملی ایمنی زیستی را تصویب کرد. قانون ملی ایمنی زیستی در ماده دو میگوید: تولید، رهاسازی، واردات، صادرات، مصرف و استفاده از محصولات تراریخته مجاز است و فراتر از آن میگوید: دولت مکلف است تمهیدات لازم را برای این امور فراهم آورد؛ اما چه کنیم دولت دهم، در مقابل اجرای این قانون ایستاد و آن را اجرا نکرد. حال دولت تدبیر و امید سر کار آمده، این دولت از روز اول اعلام کرده قانونمداری جزء وظایف و ماهیتش است. اجرای قانون، توجه به منویات مقام معظم رهبری و توجه به فتاوای متعدد مراجع عظام در مجازشمردن مهندسی ژنتیک، جزء برنامههای اصلی دولت است، زیرا در سایر زمینههای این موضوع هم دولت قوانین رویزمینمانده را یکبهیک اجرا میکند؛ قانون مصوب 1388 یعنی چهار سال قبل از اینکه دولت تدبیر بر سر کار بیاید، دولت را مکلف کرد تمهیدات لازم را فراهم کند. یکی از این تمهیدات این است که دولت در برنامه ششم اعلام میکند من میخواهم در طول این برنامه محصولات تراریخته را کشت کنم و بهجای واردات قدری هم تولید داخلی داشته باشم، اینکه حرف بدی نیست. 10، 15 سال است این محصولات وارد کشور میشود و هیچکدام از آقایان فناوریهراس صدایشان درنیامد اما اکنون دولت میگوید واردات اجتنابناپذیر است، البته میتوان با تولید داخل و تولید محصولاتی که آب کمتری مصرف میکنند، میزان واردات را کمتر کرد. محصولاتی که عملکرد و بازده بیشتری دارد و محصولاتی را که نهادههای کمتری مانند سم و کود میخواهد، در داخل تولید کنیم. میدانیم اگر پنبه تراریخته در این کشور مجوز بگیرد و به تولید انبوه برسد، در سه سال برای اولینبار پس از پیروزی انقلاب اسلامی قادر خواهیم بود در پنبه خودکفا شویم و حتی صادرکننده باشیم، آنهم فقط با یک فناوری. از طرف دیگر بهصورت طبیعی واردکنندگان محصولات تراریخته نمیخواهند بازار وارداتشان کساد شود؛ وقتی تولید ملی پا بگیرد، واردات به کمترین حد ممکن میرسد نه مانند گندم که دولتهای نهم و دهم آن را خودکفا تحویل گرفتند و با هفت میلیون تن واردات تحویل دادند. ما در سال 1384 واردات گندم نداشتیم، در سال 1392 که دولت را به ما پس دادند، هفت میلیون تن (2.5 میلیارد دلار) گندم وارد میکردیم. چطور شد امسال خودکفا شدیم؟
خودکفایی گندم هم با استفاده از کشت گندم تراریخته است؟
خیر؛ با استفاده از تراریخته هم میتوانیم در پنبه و برنج خودکفا شویم؛ اول اینکه حمایت و سرمایهگذاری در تراریختهها از اوایل انقلاب آغاز شده و موضوع جدیدی نیست.
شما از دخالت خارجی و افراد فناوریهراس میگویید؛ اما جایی مانند انجمن ارگانیک که یک تشکل غیرسیاسی به نظر میرسد هم مخالف این محصولات است.
کسانی که فناوریهراسی میکنند، اهدافی غیر از دلواپسی برای سلامت مردم دارند؛ اگر دلواپس بودند چطور زمانی که میلیونها تن تراریخته وارد کشور میشد، دلواپسیشان را ابراز نکردند؟ آنها بیایند نشان دهند که آیا سه سال پیش هم ابراز دلواپسی کرده بودند؟ چه شد که امروز دلواپس هستند؟ چرا تا زمانی که قانون معطل مانده بود و میلیونها تن تراریخته وارد میشد و زمانی که قانون نوشته میشد و دولت مکلف بود تمهیدات لازم را برای تولید و رهاسازی و کاشت محصولات تراریخته انجام دهد، حرفی نزدند و بیانیه ندادند؟ حرفهایی مانند ممنوعیت تراریختهها در کشورهای دیگر زده میشود که صحت ندارد. تراریختهها در 28 کشور جهان در سطح بیش از 58 هزار هکتار کشت میشود.
البته بهظاهر کشت تراریخته در برخی از همین کشورها در سالهای اخیر کنترل شده و کاهش پیدا کرده و حتی در برخی کشورها ممنوع شده است.
اینطور نیست، در دهها کشور جهان علاوه بر این 28 کشور، در سطوح گلخانهای و سطوح کوچک کشت میشوند؛ برای نمونه در ژاپن رزهای تراریخته آبیرنگ کشت میشود یا میکروارگانیسمهای تراریخته برای غذا تولید میشود. این فهرست بلندبالای کشورهایی است که تولید میکنند؛ اما فهرست کشورهایی که مصرف میکنند نزدیک به 200 کشور است. در دنیا در مجموع 207، 208 کشور بیشتر نداریم، 200 کشور از جمله ایران مصرفکننده هستند.
البته این محصولات در همان کشورها هم باید با برچسبی که نشان دهد تراریخته هستند، عرضه شوند.
مصرفشان بسته به قوانین کشورهای مختلف میتواند با برچسب باشد یا نباشد. در دنیا تعداد کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده بسیار زیاد است؛ شش یا هفت کشور هستند که ممنوعیت مصرف دارند، «بلیز» کجای نقشه جهان است؟ اگر توانستید پیدا کنید! ماداگاسکار، الجزایر، بولیوی؛ یعنی مفلوکترین کشورهای جهان از نظر علمی و فناوری.
در برخی خبرها آمده که در روسیه هم واردات و فروش این محصولات ممنوع شده است.
خیر، بههیچعنوان؛ دولت روسیه طبق قانونی که اکنون موجود است، ممنوعیت مصرف و واردات برقرار نکرده، بلکه در این کشور ممنوعیت کشت برقرار شده و نمیخواهند تولید کنند. بحث وقتی دقیق انجام نشود یا حقیقت نصفه گفته شود، بزرگترین دروغ حاصل میشود. اینکه میگویند مصرف محصولات تراریخته ممنوع شده و فهرست کشورهای ممنوعکننده زیاد میشود، صحت ندارد؛ اتفاقا فهرست کشورهایی که ممنوعیت را لغو میکنند بیشتر میشود؛ برای مثال، هفته گذشته از بنده دعوت به عمل آمد به نمایندگی از طرف سازمان خواربار جهانی، به کشور کنیا بروم و در آنجا مسئولان دولت کنیا را که مایل هستند ممنوعیتی را که مدتی پیش برای کشت مواد تراریخته گذاشته بودند لغو کنند، راهنمایی کنم چطور این کار را انجام دهند، در واقع ما میتوانیم در کشور کنیا توانمندسازی کنیم، خیلیها اول ممنوعیت داشتند.
درباره مخالفت کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم اخباری منتشر شده است.
اسپانیا صد هزار هکتار سطح زیر کشت محصولات تراریخته دارد. پرتغال این محصولات را در سطح هزاران هکتار کشت میکند. رومانی و جمهوری چک، در حال کشت هستند. همه کشورهای اروپایی واردکننده و مصرفکننده هستند. بزرگترین مصرفکننده محصولات تراریخته بعد از آمریکا، اروپاست؛ در اتحادیه اروپایی برای 17 محصول تراریخته 71 مجوز صادر شده است؛ بنابراین چطور میگویند محصولات تراریخته ممنوع است؟ میگویند سوئیس کاشت نمیکند، بله مگر سوئیس چه چیزی میکارد که محصولات تراریخته را هم کشت کند؛ سوئیس درهای بین دو رشتهکوه یخزده است، مگر در سوئیس سویا کاشته میشود؟ مگر کسی در سوئیس ذرت، پنبه یا کلزا میکارد که تراریختهاش را بکارد؟ از سال 1996 کشت این محصولات با 1.7 میلیون هکتار شروع شده و سال بعد 10 میلیون هکتار 15، 20، 100، 150 و 180 میلیون هکتار شده است؛ کسی نگفته کشت این محصولات همینطور نجومی افزایش پیدا میکند.
یعنی خبر کاهش سطح زیر کشت این محصولات در سالهای گذشته در کشورهای پیشرفته هم صحت ندارد؟
سال گذشته بهدلیل خشکی، کل سطح زیر کشت در بعضی کشورها پایین آمد نهفقط تراریختهها. حالا برخی گفتهاند سطح زیر کشت تراریخته کاهش پیدا کرده است. خشکی در کشورهای عمده تولیدکننده تراریخته پدید آمده، برای مثال 181 میلیون هکتار، 180 میلیون هکتار شده، درصورتیکه هر سال 10، 20 درصد افزایش پیدا میکرد؛ اما برخیها سالهای سال است میگویند سطح زیر کشت محصولات تراریخته کاهش پیدا میکند و مردم دیگر تراریخته نمیخرند، دولتها منصرف میشوند؛ اما در 20 سال گذشته هر سال میزان زمینهای زیر کشت محصولات تراریخته بیشتر شده؛ فقط در سال گذشته نیمدرصد کاهش پیدا کرده است. کسانی که اینهمه سال میگفتند کاهش پیدا میکند، وقتی 10 میلیون هکتار افزایش پیدا کرد، باز هم حرفشان را تکرار کردند حال آنکه یک سال بهدلیل خشکسالی باعث شده کل محصولات کشاورزی از جمله تراریختهها نیمدرصد کاهش پیدا کند، این اتفاق را بهانه کردهاند؛ بنابراین این گفته صحت ندارد، قطعا کشورهای دیگری در صف هستند که میخواهند برای اولینبار به فهرست تولیدکنندگان محصولات تراریخته بپیوندند. بهصورت طبیعی ممکن است یکی، دو کشور بهدلیل اینکه این فناوری پیشرفته است و توان این کار را ندارند مخالفت کنند. ایران به این فناوری رسیده و موقعیت علمی فوقالعاده بالایی دارد. اگر کشوری بهدلیل عقبماندگی مفرط کشت این محصولات را متوقف کرد یا برای یک سال آن را متوقف کرد، نباید فکر کنیم حادثه خاصی رخ داده است.
درباره اعتراض به تراریختهها، یکی از مطالبی که خواندم این بود که در زمان دولت اصلاحات، دکتر ظریف، نامهای نوشتند و درباره اثرات سوء این محصولات هشدار دادند.
خیلی ممنون که این سؤال را پرسیدید؛ چندینبار توضیح دادهام. در سال 2000 بنده بههمراه تیمی برای مذاکره پروتکل ایمنی زیستی به مونترال کانادا رفتم و این پروتکل با تنشهای فوقالعاده زیادی همراه شد، درحالیکه قرار بود ساعت چهار عصر مذاکرات به اتمام برسد تا ساعت چهار صبح روز بعد ادامه پیدا کرد؛ مردم سر پا بودند و هوا منهای 62 درجه بود، بعضیها باید تاریخ بلیتهایشان را عوض میکردند. بههرحال این پروتکل با مشکلاتی تصویب شد و هیأت ایرانی برگشت، آقای دکتر ظریف جزء هیأت ایرانی نبود. آقایی از طرف وزارت خارجه آمده بود که از نظر زیستمحیطی سابقه علمی نداشت، ایشان بعد از اینکه برگشتیم، بدون مشورت با سایر اعضای هیأت اعزامی که بنده، دکتر صنعتی و افراد دیگر به نمایندگی از وزارت جهاد کشاورزی، وزارت علوم و سازمان حفاظت محیط زیست جزء این هیأت بودند، پیشنویسی نوشتند که با امضای دکتر ظریف برای آقای ابطحی ارسال شد. این نامه بسیار بد نگاشته شده بود و برای مثال در آن ادعا شده بود با فناوری مهندسی ژنتیک میخواهند صفات رذیله خوکها و درندهخویی کوسهها را به مردم منتقل و مردهای کشور را عقیم کنند. آن آقا نباید این کار را میکرد و آقای ظریف هم نباید این پیشنویس را امضا میکرد؛ تردیدی نیست که آقای ظریف اشتباه کرده است، بلافاصله وقتی این نامه ارسال شد، نمایندگان 12 وزارتخانه به آقای ظریف اعتراض کردند. دکتر ظریف شخصیت فرهیخته و بزرگواری است و متوجه اشتباهش شد و بلافاصله آن آقا را عزل کرد، کار بیشتری نمیتوانست انجام دهد. البته انسان ممکنالخطاست، آقای ظریف هم یک انسان است و با اعتمادی که به مدیر کل خود داشت، طبیعتا پیشنویس برای افرادی در این سطح تهیه میشود و آنها هم امضا میکنند و چون خودشان به این موضوع اشراف نداشتند، به مدیر کل زیردستش اعتماد کرده بود؛ اما وقتی با واکنش همه دستگاههای ذیربط از جمله جهاد سازندگی، کشاورزی، دفاع، وزارت علوم و وزارت کشاورزی مواجه شد، (مستنداتش را دارم) که با ادبیات تندی به آقای ظریف اعتراض کردند، معاون خود را عزل کرد و آن آقا هم به حالت قهر گفت میخواهم ادامهتحصیل بدهم.
از سال 2000 تا امروز آقای ظریف نمیتوانست اعلام کند آن نامه اشتباه بوده است؟
من نمیخواستم این موضوع را رسانهای کنم؛ اما اینجا ناچارم اشاره کنم، به آقای دکتر ظریف نامهای نوشتم که شما امروز یک قهرمان ملی هستید، ادامه سکوتتان معنی ندارد، فناوریهراسان از نامهای که شما هیچ نقشی در تهیهاش نداشتید سوءاستفاده میکنند. کسانی که هیچ ارادتی به شما ندارند، حالا این نامه را دستشان گرفته و حلواحلوا میکنند. فردی با درایت شما متوجه نیست که الان وقت سکوت نیست؟ جامعه علمی کشور و ملت شما را دوست دارند، اجازه ندهید از این نامه سوءاستفاده شود.
درباره مزیتهایی که برای این محصولات، ذکر میشود هم چندی پیش خانم ابتکار مثالی زد و گفت اینکه میگویند استفاده از تراریختهها باعث حذف سموم خطرناک شیمیایی میشود، صحت ندارد و برای نمونه در برزیل به نسبت افزایش سطح زیر کشت تراریختهها، مصرف سم هم افزایش یافته، با این تفاوت که سمومی خاص که در انحصار برخی از شرکتهای خاص است برای این محصولات استفاده میشود و این یک ابزار برای فروش انحصاری برخی سموم است.
این حرف صحت ندارد. کشور برزیل حدود 46 میلیون هکتار سطح زیر کشت محصولات تراریخته دارد و اقتصادش برمبنای محصولات تراریخته است. دقت کنید کل سطح زیر کشت سراسر کشورمان در همه محصولات زراعی و باغی 14، 15 میلیون هکتار است؛ بنابراین وقتی 46 میلیون هکتار در کشوری محصول کشت میشود، نشاندهنده این است که این کار برای محیط زیست، اقتصاد و کشاورزی آنها مفید بوده است. اول اینکه این محصولات دو دستهاند؛ یک دسته مقاوم به آفات هستند که هیچ سمی مصرف نمیکند، چطور ممکن است محصولی که سم مصرف نمیکند، مصرف سمش افزایش پیدا کرده باشد، برنج تراریخته ما بهنوعی مهندسی و تغییر داده شده که سم مصرف نکند؛ هدف این بوده که سم مصرف نکند، چطور مصرف سم بالا رفته؟ این حرف صحت ندارد. ادعای نادرست دیگر اینکه بعضی از این محصولات متحمل به علفکش خاصی هستند؛ شما اگر تراریخته نداشته باشید، علفهای مزرعه را چطور کنترل میکنید؟ علفهای هرز علفهایی هستند که درون زراعت رشد و با گیاه اصلی رقابت میکنند؛ برای نمونه سویا که میکارید، تاج خروس و برخی از گیاهان هرز دیگر در آن مزرعه رشد میکند، اینها علف هرز هستند که با سویا رقابت میکنند و محصول شما را پایین میآورند؛ بنابراین یکی از وظایف هر زارعی این است که با علف هرز مبارزه کند. در گذشته در همان برزیل یا جاهای دیگر از سموم خطرناکی برای مبارزه با علفهای هرز استفاده میشد. برای نمونه امروز در کشور خودمان از سم رونستار و ماچتی برای مبارزه با علفهای هرز برنج استفاده میکنیم که فوقالعاده خطرناک و شیمیایی است؛ اما وقتی محصول تراریخته متحمل به گلایفوسیت را تولید میکنید، بهجای آن علفکشهای بسیار خطرناک، از علفکشی به نام گلایفوسیت استفاده میکنید که سمیبودن آن از نمک طعام کمتر است. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده گلایفوسیت بیزیانترین سم علفکش جهان است. آقای دکتر اسکندر زند، دانشمند شناختهشده علفهای هرز کشور ماست که درحالحاضر رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و معاون وزیر جهاد کشاورزی است؛ ایشان در رسانهها اعلام کرده گلایفوسیت بیزیانترین سم علفکش است. خلاصه عرایض من درباره مصرف سم در برزیل این است که اصولا مصرف حشرهکش به سمت صفر میل کرده است. دوم، درباره علفکشها، علفکش گلایفوسیت که علفکش محیطزیستدوستانهای است و در 10 روز در طبیعت تجزیه میشود و چیزی از آن باقی نمیماند و زیانی هم ندارد، جایگزین علفکشهایی شده که یکی، دو سال در طبیعت میماندند و کشنده بودند و برای انسان هم بسیار زیانآور بودند. سوم، برخلاف ادعای خانم ابتکار، علفکش گلایفوسیت در انحصار کمپانی خاصی نیست. گلایفوسیت اکنون در اختیار همه کشورهاست و هرکسی میتواند آن را تولید کند، زیرا دوره ثبت اختراعش تمام شده است. وقتی حق انحصار ابداعی به یک نفر داده و ثبت میشود، در آن صورت یک فرد حق دارد از انحصار استفاده کند. کمپانی مونسانتو، 18 تا 20 سال حق برداشت انحصاری دارد؛ این علفکش متعلق به 40 سال قبل است و اکنون متعلق به مونسانتو نیست، دوره انحصاری این محصول سپری شده و الان هر کشوری قانونی و آزادانه میتواند گلایفوسیت تولید و مصرف کند یا از هرجا که میخواهد تهیه کند. هندوستان، چین و کمپانیهای متعددی گلایفوسیت تولید میکنند و دلیلی ندارد از کمپانی خاصی خریداری کنید. اگر اینطور بود چرا دولت، مردم و کشاورزان برزیل 46 میلیون هکتار از این محصولات را میکاشتند؟
آیا این درست است که براساس قانون ایمنی زیستی، ورود این محصولات به بازار مجوز دو وزارتخانه بهداشت و کشاورزی و همچنین مجوز سازمان محیط زیست را نیاز دارد و اکنون سازمان محیط زیست مخالف ورود محصولات تراریخته به بازار است؟
خیر؛ خوشبختانه ما در نوشتن قانون سهم داشتهایم؛ یعنی صورتجلسات زیادی از سال 1388 موجود است که کمیسیون کشاورزی در مجلس هفتم رئیس فرهیختهای به نام عباس رجایی و معاون فرهیختهای به نام دکتر کیخا داشت. قانون اینگونه نوشته شد که اگر موجود زنده تراریخته در حوزه کشاورزی است مانند پنبه، منحصرا باید از وزارت کشاورزی مجوز بگیرد، اگر در حوزه خوراکی و بهداشتی است منحصرا باید از وزارت بهداشت اجازه بگیرد. فرض کنید کسی میخواهد میکروارگانیسم تراریخته درست کند که وقتی به نان زده میشود، نان بهتر عمل بیاید؛ این ربطی به وزارت کشاورزی ندارد و از وزارت بهداشت مجوز میگیرد؛ اما اگر این محصول تراریخته لکلک، یوزپلنگ، تمساح یا حیات وحش باشد، باید از سازمان حفاظت محیط زیست مجوز بگیرد. موضوعی که باعث شده خانم دکتر ابتکار و اطرافیانشان به غلط بگویند مجوز از آنها هم ضروری است، این است که در یکی از مواد این قانون گفته شده ارزیابی خطر انجامشده از سوی متقاضی را باید سازمان حفاظت محیط زیست بررسی کند؛ مجوزدادن با بررسیکردن فرق دارد، اول اینکه نگفته سازمان حفاظت محیط زیست حتی مسئول ارزیابی احتمال خطر است، طبق این قانون مسئول ارزیابی احتمال خطر، خود شخص متقاضی است، قانون میگوید ارزیابی احتمال خطر انجامشده از سوی متقاضی، بررسیاش بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است. ممکن است سؤال شود این بررسی به چه دردی میخورد؟ بررسی را انجام میدهند و به دستگاهی که مسئول صدور مجوز است ارسال میکنند، حال دستگاه صادرکننده مجوز - برای نمونه وزارت جهاد کشاورزی - هم آن را میبیند و در ملاحظات خودش ملحوظ میکند. میدانید «مانیلا دکلریشن» یک بیانیه صادرشده از سوی دولتهای عضو در حوزه بهرهوری و محیط زیست است که ایران هم عضو این حوزه است؛ اینها در مانیل گرد هم آمدند و در این بیانیه اعلام کردند هیچ توسعهای نباید با ملاحظات زیستمحیطی متوقف شود، مفهومش این است که ملاحظات زیستمحیطی باید به چگونگی انجام کار کمک کند نه اینکه کار متوقف شود. نظر من این است که اگر در جایی خطر اثباتشدهای برای هر فعالیت بشری وجود دارد باید متوقف شود؛ اما مقررات و قوانین بینالمللی را عرض میکنم. در قانون ایمنی زیستی راه میانهای پیش گرفته شده، به این صورت که ارزیابی احتمال خطر را متقاضی انجام دهد، سازمان حفاظت محیط زیست هم آن را بررسی و نتیجه را اعلام میکند. وزارت جهاد کشاورزی، محصولات کشاورزی و وزارت بهداشت محصولات بهداشتی و غذایی در هنگام صدور مجوز بررسی میکند و در نتیجه بررسی، سازمان حفاظت محیط زیست هم نظری میاندازند؛ میبینند و با توجه به اهداف توسعهای که خودشان دارند میدانند این ملاحظه را چگونه آدرس بدهند، چگونه به آن رسیدگی کرده و آن را هندل و لحاظ کنند. این اشکال ندارد، این هم حرف نادرست دیگری است که میگویند باید از سه جا مجوز بگیریم، خیر اینطور نیست؛ قانون میگوید اگر محصول کشاورزی است باید از وزارت کشاورزی و جهاد کشاورزی مجوز بگیریم، حال ملاحظهای در این میان است؛ با توجه به اینکه گاهی محصولی مانند پنبه بعد از اینکه وزارت جهاد کشاورزی مجوز تولید داد، به روغن پنبهدانه تبدیل میشود و مردم مصرف میکنند یا تبدیل به پنبه میشود و مردم برای مصارف بهداشتی از آن استفاده میکنند. آیا باید از وزارت بهداشت مجوز بگیریم؟ پاسخ این است که خیر، برای اینکه پنبه یا روغن پنبهدانه هیچکدام موجود زنده نیستند. قانون ایمنی زیستی درباره موجودات زنده تراریخته صحبت میکند؛ اما منطق حکم میکند با شما نمیتوانید به یک نفر در وزارت جهاد کشاورزی مجوز دهید که پنبه تولید کند، بعد وزارت بهداشت هم مجوز ورود پنبه به بازار را ندهد، با اینکه موجود زنده نیست. وزارت بهداشت با اختیارات خودش میتواند این کار را انجام دهد، همانطور که همین الان با اختیارات خودش برچسبگذاری روی روغن تراریخته را انجام میدهد نه با اختیاری که قانون ایمنی زیستی داده باشد؛ قانون ایمنی زیستی چنین اختیاری را به وزارت بهداشت نداده، زیرا قانون ایمنی زیستی منحصرا درباره موجودات زنده است؛ بنابراین وزارت جهاد کشاورزی با درک این واقعیت در مجوزهایی که مایل است صادر کند، حتما نظر وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست را میگیرد؛ اما بهصورت قانونی مجوز را فقط وزارت جهاد کشاورزی صادر میکند.
اما به نظر میرسد چیزی که شما میگویید با سایر قوانین ما تناسب ندارد؛ برای نمونه خودکاری که در دست من است نه محصول بهداشتی است نه خوراکی و نه کشاورزی؛ اما برای تولید این محصول باید مجوز سازمان محیط زیست را داشته باشیم که فرایند تولیدش آلاینده و مخرب محیط زیست نباشد، حال چگونه محصولی که زیر کشت و زیستمحیطی است، نباید مجوز سازمان محیط زیست را داشته باشد؟
این یک نظر است، چنین نظرهایی را در هنگام تصویب قانون زیاد دادند. افرادی که آن زمان در وزارت جهاد کشاورزی بودند مشابه این نظرات را ارائه میدادند؛ بههرحال با مجموع شرایط و با توجه به اینکه هیچگونه احتمال و شائبه بروز هر نوع آسیب زیستمحیطی در محصولات تراریخته دیده نشد، این اختیار را به سازمان حفاظت محیط زیست ندادند. مهم این است که اکنون هم سازمان حفاظت محیط زیست وقتی در جایی آلایندگی ببیند میتواند بدون نیاز به قانون ایمنی زیستی جلوی آن را بگیرد؛ اما اگر این کار را کرد باید بتواند در دادگاه جوابگو باشد وگرنه خودش به زندان میرود. نمیتواند چون خوشش نمیآید جلوی کاری را بگیرد. باید ثابت کند چه زیانی وجود دارد، اینکه همینطور با چند جستوجو در اینترنت یا جمعکردن چند نفر مدام بگویند این محصولات سرطانزاست، درست نیست؛ خانم ابتکار متولی سرطان در کشور نیست، سرطان متولی دارد که وزارت بهداشت است و خواهش میکنم حتما اضافه کنید که دکتر ملکزاده، معاون وزارت بهداشت، سلامت محصولات تراریخته را تأیید کرد، اینهم مجموعه صحبتهایی است که ایشان انجام دادهاند و برای مثال گفتهاند: «سازمان بهداشت جهانی، سلامت محصولات تراریخته موجود در بازار را معادل محصولات غیرتراریخته مشابه آنها اعلام کرده و جای هیچگونه نگرانی باقی نگذاشته است»؛ این عبارات معاون وزیر بهداشت است. تا امروز هیچ مستندی علیه این نوع محصولات به این وزارتخانه ارائه نشده، سؤال اینجاست، اگر خانم ابتکار مستندی درباره مشکلزابودن محصولات تراریخته دارند، چرا نزد خودشان نگه داشتهاند؟ چرا تابهحال این مستندات را به وزارت بهداشت ارائه نکردهاند؟ اگر ایشان مستندی مبنی بر سرطانزابودن یا هر نوع آسیب سلامتی دارد، چرا نزد خودش نگه داشته و به سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت ارائه نکرده است. وزارت بهداشت رسما اعلام کرده تا امروز هیچ مستندی علیه این نوع محصولات به این وزارت ارائه نشده است. اظهارنظرهای دکتر پزشکیان، وزیر اسبق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نایبرئیس و نماینده فعلی مجلس، آقای دکتر کامران باقریلنکرانی وزیر اسبق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر سیدحسن قاضیزاده وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعلی، دکتر رسول دیناروند معاون وزیر بهداشت و دکتر حسین رستگار رئیس آزمایشگاههای غذا و دارو در وزارت بهداشت در تأیید استفاده از تراریختهها موجود است. علت این اظهار نظرها این است که وقتی محصولات در این درجه از سلامت هستند، هیچ شائبهای درباره آنها وجود ندارد. مطالبی که درباره سرطانزابودن و سایر مضرات تراریختهها منتشر میکنند، حرفهای نادرستی است که پاسخ آنها بارها داده شده است.