به گزارش خبرگزاری برنا،علی جنتی همان روزهایی که وزیر شد، آرزو کرد در سپهر فرهنگی کشور، جا پای محمدخاتمی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی بگذارد.
هرچند آن موقع، خیلی ها بر این آرزوی جسورانه آیت اله زاده تاختند، بلکه از گفته اش پشیمان و نادم شود، اما گویی چرخِ فلک، دست به هم داده تا رویای زینت الوزراء کابینه یازدهم به واقعیت نزدیک شود.
اگر آقای وزیر، همچون آقای خاتمی، تسلیم فشارهای کمر خُردکن این ایام شود و سیاهه استعفایش را قلمی کند و اگر آقای رییس جمهور که این روزها از کوتاه آمدن های سریالی وزیرش در برابر اقتدارگرایان سخت معترض و ناخشنود است، همچون آقای هاشمی رفسنجانی، آن استعفا را بپذیرد، علی جنتی نزدیک ترین فرجام را با سَلَفِ خَلَفِ خویش داشته است.
هر دو، قلدری ها و خط و نشان کشیدن های رقیب پرقدرت شان را تاب نیاوردند و رفتن را به ماندن و بد و بیراه شنیدن ترجیح دادند. ماحصل این استعفا و آن پذیرش احتمالی استعفا، شاید به عاقبت بخیری آقای وزیر ختم شود، اما بازنده قطعی این دوئل، حتما و حتما حسن روحانی است که با زبانِ رفتار، به مخالفینِ تا بُنِ دندان مسلح اش می گوید زیر بار حرف زور نمی رود، مگر این که زور، پُرزور باشد.
آن وقت است که پرونده شوالیه های اصل کاری کابینه، یکی یکی روی میزِ فشار می آید و قدرتِ در سایه، برای قدرتِ مستقر تعیین تکلیف می کند. در پرانتز به آن گروه از حامیان دولت که سخت منتقد سیاست ها و عملکردهای وزیر فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند و از همین رو، با عزل آبرومندانه وی موافق اند هم بگویم قرار نبود در دولتِ اولِ روحانی، از کسی انتظار اعجاز داشته باشیم. دوران معجزه هزاره سوم، گذشته است.
قرار بود واقع بین باشیم و از هرکس، به اندازه وسع و بضاعت اش توقع کنیم. فعلا مراقبت کنید آقای رییس جمهور مرتکب گل به خودی نشود و با استعفای وزیرِ به ستوه آمده اش، صریحا مخالفت کند. اگر قرار باشد کسی در این مملکت، مشکل کنسرت ها را حل کند، آن شخص، خود آقای رییس جمهور است، نه وزیر دست و پا بسته ارشادش