خبرگزاری برنا، کشور ما ایران در سالهای بعد از انقلاب بواسطه سیاستهای تنظیم خانواده با رشد گسترده جمعیت و افزایش سالانه موالید مواجه بود. در سالهای پایانی این دهه سیاستهای تنظیم خانواده در کشور اجرا شد که رشد سالانه جمعیت و میزان موالید را بشدت کاهش داد و ایران در ابتدای دهه 1380 به` جایگزینی رشد جمعیت رسید. در دهه 1380 نسل موالید دهه 1360 به سنین جوانی رسیدند و جمعیت انبوهی از جوانان را بوجود آوردند که در علم جمعیتشناسی از آن با عنوان پنجره جمعیتی یا فرصت جمعیتی نام برده میشود. سیاستهای سالهای قبل در کشور نشان داده است که مدیران کشور نتوانستند از این فرصت استفاده بهینه نمایند و باعث بروز مشکلات عدیده ای شد که این فرصت را به یک تهدید برای ارزشهای خانواده ایرانی تبدیل کرده است. در این نوشتار ضمن بررسی این موضوع ضرورت استفاده بهینه از فرصت جمعیتی را در دولت تدبیر و امید مورد واکاوی قرار میدهیم.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 سیاستهای کنترل جمعیت که از اواسط دهه 1340 شروع شده بود تغیر پیدا کرد و یک سیاست تشویقی جایگزین آن شد. این امر باعث شد که در دهه 1360 میزان جمعیت و میزان موالید بشدت رشد پیدا کند و کشور را با مشکلاتی مواجه کند. مدیران وقت کشور اجرای دوباره سیاستهای کنترلی جمعیت را ناگزیر میدانستند و این سیاست با موفقیت اجرا شد به شکلی که رشد بی رویه جمعیت کنترل شد و کشور در اوایل دهه 1380 به سطح جایگزینی رسید. در سالهای میانی این دهه متولدین گسترده نسل دهه بعد از انقلاب به سن جوانی رسیدند و کشور را در شرایطی قرار دادند که هر کشور و جامعهای در جهان آرزوی رسیدن به چنین موقعیتی را دارد. این پدیده که در علم جمعیت شناسی تحت عنوان پنجره یا فرصت جمعیتی از آن یاد میشود موقعیتی است که درصد بسیار زیادی از جمعیت کشور در سنین فعالیت و کار وجود دارند و اگر این فرصت غنیمت شمرده شود باعث رشد و توسعه کشور خواهد شد. اما مدیران ما در سالهای اخیر این فرصت را غنیمت نشمرده و آن را به تهدیدی برای ارزشهای خانواده ایرانی تبدیل کردند.
جمعیت جوان تشکیل دهنده فرصت جمعیتی با انرژی فوقالعاده و پتانسیل عظیم خود برای کار و فعالیت باید با برنامه ریزی دقیق در مسیری قرار گیرد که بتواند به پیشرفت کشور کمک کند. اما این جمعیت در سالهای اخیر خصوصا دوره زمامداری دولتهای نهم و دهم به علت افزایش نرخ بیکاری، بالارفتن هزینه زندگی، کمبود فرصتهای شغلی و همچنین سیاستهای تشویقی ادامه تحصیل نتوانست مثمر ثمر واقع گردد و مشکلات عدیدهای را برای کشور بوجود آورد.
عدم توجه به این فرصت باعث شد که این فرصت جمعتی به تهدیدی برای خانواده و ارزشهای خانواده ایرانی تبدیل گردد. بالا رفتن سن ازدواج اولین نتیجه این وضع بود. با بالا رفتن سن ازدواج و مشکلاتی که برای ازدواج جوانان به وجود آمد و ازدواج را به مراتب مشکل کرده است اول از همه مشکلات روحی زیادی را برای جوانان در پی داشته است. در مرحله بعد با بالا رفتن سن ازدواج فرصت باروری برای والدین کاهشیافته و باروری به سنین بالاتر انتقال مییابد که این امر با توجه به اینکه دوره باروری برای زنان محدود است و تنها تا دهه چهلم زندگی قادر به باروری هستند باعث کاهش بسیار زیاد باروری و مشکلات عظیم آتی برای تعادل جمعتی کشور میشود. از طرف دیگر وقتی تولد فرزندان به سنین بالاتر انتقال داده شود بر روی کیفیت فرزندان هم تأثیر میگزارد. از دیگر مشکلات این وضعیت وجود تعداد زیاد افراد جوان و بیکار در خانواده پدری است که هم جوانان و هم والدین را با مشکلات عدیده روحی و روانی مواجه کرده است.
با نگاهی به هرم جمعیتی کشور شاهد این امر هستیم که اگر چه این فرصت جمعیتی با فرصت سوزی مدیران ناکارآمد به یک تهدید تبدیل شده است ولی اگر برنامه ریزی شود میتوان هنوز هم از آن به عنوان یک فرصت استفاده کرد و انبوه جمعیتی که در سالهای پایانی دوره جوانی خود بسر میبرند را برای توسعه و پیشرفت کشور مورد استفاده قرار داد و ارزشهای خانواده ایرانی را به جامعه باز گرداند. امید است دولت یازدهم که عنوان دولت تدبیر و امید را یدک میکشد بتواند با برنامه ریزی و تدبیر دقیق از این فرصت فوقالعاده برای اعتلای ایران عزیز استفاده بهیینه را به عمل آورد.