به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، آواری عظیم که همه را شگفت زده کرد و البته به سرعت فضای مجازی و سایتهای ما تمام اخبارشان به این حادثه اختصاص یافت. اخباری درست و غلط که با هم یکی شده بود و از آنجا که به جز خبرنگار صداوسیما و یکی دو سایت در محل حادثه حضور داشتند و اجازه حضور خبرنگاران دیگری در محل نبود، شایعات هم لحظه به لحظه بیشتر شده و سخنگوی آتش نشانی هر چند دقیقه یکبار مشغول تکذیب یکی از شایعات بود. برخی شایعات در تمام جامعه پیچید، از نبود تجهیزات مناسب تا اینکه چرا با آب، قصد خاموش کردن آتش را داشتند. برای آنکه پاسخی به این شایعات بدهیم، سراغ یکی از آتش نشانان باتجربه و بازنشسته رفتیم که سابقه سالها عملیات در کارنامه اش وجود دارد و این روزها از دنیای پرهیجان و خطرناک آتش نشانی، دور شده. این آتش نشان به هیچ وجه دوست نداشت نامش افشا شود و در این مطلب از وی با نام «آقای ایکس» نام می بریم.
پیش بینی فروریختن ساختمان
اولین نکته ای که ذهن من را درگیر کرده بود، زمان فروریختن ساختمان بود. اینکه آیا می شد پیش بینی کرد ممکن است ساختمان پلاسکو فروبریزد یا خیر؟! از اقای ایکس این سوال را می پرسم و جواب جالبی از او می شنوم:
«درباره فروریختن ساختمان عوامل متعددی دخیل هستند. کیفیت ساختمان، مقاومت مصالح، سیستم مهندسی ساختمان، میزان و حجم مواد قابل اشتعال، ایمنی مقاومت برابر حریق و لوازم اطفای حریق ساختمان جز نکات کلیدی است. یک شهروند عادی از بیرون آتش سوزی را می بیند اما نمی داند درون ساختمان چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. مثالی برای شما بزنم. فکر کنید در یک ساختمان آتش سوزی شده و ما برای اطفای حریق مشغول عملیات می شویم. از طبقه دهم اطفا را آغاز می کنیم اما دود ناشی از اطفا آنقدر زیاد است که دید ما در طبقات بالاتر از بین می رود و نمی توانم متوجه شویم چه مواد قابل اشتعالی در طبقات دیگر وجود دارد. اینها نکات بسیار مهمی برای چیدن استراتژی اطفای حریق می باشد. درباره فروریختن پلاسکو و پیش بینی آن هم باید بگویم اصلا قابل پیش بینی نبود که چه ساعتی ممکن است ساختمان تخریب شود.»
صحبت از استراتژی اطفای حریق برایم جالب بود. حرفی که تا به حال نشنیده بودم و از این آتش نشان باسابقه خواستم آن را برایم توضیح دهد.
«سر تیم عملیاتی وقتی به محل حریق می رسد برای آنکه بتواند به بهترین شکل ممکن حریق را اطفا کند، یک استراتژی مشخص می کند. این استراتژی به واسطه اطلاعاتی است که درباره حریق و ساختمان به دست می آورد. فرآیند پیچیده و بسیار مهم. یک سرتیم عملیاتی باید در کسری از دقیقه اطلاعات را کسب کرده و استراتژی را مشخص کند. برای اطفای حریق ساختمان پلاسکو به اطلاعات زیادی نیاز بود. اینکه چه موادی در ساختمان وجود دارد، مواد قابل اشتعال آن چه چیزهایی هستند، در واحدهای تولیدی آدم زندگی می کرده یا خیر، در هر طبقه چه چیزهایی وجود داردو... این اطلاعات باید به سرعت توسط مدیریت ساختمان در اختیار سرتیم قرار می گرفت که نمی دانم این اتفاق افتاده یا خیر. با این اطلاعات سرتیم تصمیم می گیرد آتش نشان را داخل ساختمان بفرستد یا خیر.»
مقرراتی که رعایت نمی شود
آیا مقررات خاصی برای ایمنی ساختمانها در قوانین کشور وجود دارد؟! سوالی که ذهنم را درگیر کرد و آقای ایکس اینگونه آن را پاسخ داد:
«مقررات ایمنی ساختمانهای بلند از قبل مشخص شده و اگر طبق آن جلو رویم، حوادثی اینچنینی کمتر پیش می آید. در این مقررات مشخص شده ساختمان باید آسانسور مخصوص آتش نشان داشته باشد، پله های اضطراری، سیم کشی برق صحیح، ارتفاع پلکان مناسب و .... مواردی هستند که باید حتما به آن دقت کرد. در قوانین حتی مشخص شده که جلوی ساختمانهای بلند فضای خالی برای ماشینهای آتش نشانی در نظر گرفته شود چراکه ماشین باید در زمینی صاف و سفت جک بزند و سیم برق نیز نزدیک آن نباشد. حتی ریزترین موارد هم در این قوانین وجود دارد اما مشکل این است که بسیاری از مردم و مسوولان این قوانین را شوخی گرفته و آنرا اجرا نمی کنند.قدرت اجرایی قوانین هم با آتش نشانی نیست. بارها شده که ساختمانهای مختلف را اخطاریه داده ایم اما هیچ توجهی نشده. ساختمانهایی مانند پلاسکو اخطاریه های فراوانی گرفتند اما هیچ وقت دنبال برطرف کردن مشکل نرفتند و به نوعی توانستند از این اخطاریه ها فرار کنند. نتیجه فرار از اخطارهای آتش نشانی هم این حادثه شد. در سالهای آخر خدمت ن
نکته ای توجه من را جلب کرد که بسیار تاسف برانگیز بود. شرکتهایی را پیدا کردم که لوازم آتش نشانی را به ساختمانها اجاره می دادند و زمانی که برای بازدید پایان کار به ساختمان مراجعه می کردیم،امکانات آتش نشانی وجود داشت اما در بازدید مجدد چند ماه بعد هیچ اثری از آن مشاهده نمی کردم! متوجه شدم این لوازم را تنها برای بازدید اجاره کردند. متاسفانه مردم و مسوولان آتش سوزی را جدی نمی گیرند.»
آب یک ثانیه هم قطع نشد
یکی از حرفهایی که زده شده این بود که حجم ماشین های آتش نشانی ایران کم است و به درد کشورهایی می خورد که شیرآتش نشانی در آنجا وجود دارد. زمانی که این سوال را پرسیدم آقای ایکس خنده تلخی کرد و گفت:
«به نظر آن فردی که این حرف را زده و خود را آتش نشان هم نامیده، هیچ اطلاعاتی از امکانات و تجهیزات آتش نشانی نداشته! این حرف را من هم در فضای مجازی شنیدم. ما به اندازه کفایت ماشین آتش نشانی داریم. وسیله اطفای حریق ما آب است و بزرگترین دغدغه ما رساندن آب به حریق. پس از قبل فکر این را کرده ایم که چگونه آب را به نقاط مختلف شهر برسانیم. بازدید کلی از شهر تهران داشتیم و تمام نقاطی که ممکن است در آن حادثه به وجود آید را به سیستم شیرآتش نشانی مجهز کردیم. بسیاری از ساختمانهای بلند مثل هتل استقلال، شیرآتش نشانی جلوی آن نبود. نامه نگاری کردیم و این اتفاق چندی بعد افتاد. پس این شایعه اصلا صحت ندارد. هنگامی که یک ماشین به شیرآتش نشانی وصل شود، ماشین ها را به هم شبکه کرده و می توانیم آب را به ماشینهای مختلف برسانیم و خیلی راحت به آب دسترسی داریم. در آتش سوزی پلاسکو اگر دقت کنید حتی یک ثانیه هم رسیدن آب به آتش قطع نشد. پس تامین آب شده و از این لحاظ هیچ قصوری صورت نگرفت.»
آیا این حجم زیاد آب باعث ریز ساختمان نمی شود؟! آقای ایکس که زمانی سرتیم عملیاتی بوده درجواب می گوید:
«درباره این حرف الان نمی توان صحبت کرد. باید بازرسان آتش نشانی به آنجا بروند و مشخص کنند دلیل اصلی ریزش چه بوده. از دید من دلیل ریزش ساختمان این بوده که حرارت بیش از حد آتش باعث ذوب شدن آهن های ساختمان شده و از وسط ساختمان ریزش اتفاق افتاده است. تجربه من می گوید این حجم آب باعث ریزش ساختمانی نمی شود! از سوی دیگر جامدات مانند کارتن یا پارچه درون سوز هستند، یعنی شما فکر می کند آتش خاموش شده اما درون آن هنوز وجود دارد. الان مشاهده می کنید در عملیات آواربرداری ناگهان دوباره قسمتی آتش می گیرد، این به خاطر درون سوز بودن مواد است و این مواد تنها با آب خاموش می شوند. در جایی خواندم فردی گفته بود باید از گلوله های دی اکسید کربن استفاده می شود. این فرد یک حرفی را شنیده اما نمی داند دی اکسیدکربن برای خاموش کردن این نوع آتش به کار نمی رود. گلوله دی اکسید کربن هم برای آتشهای کوچک و تکه ای هستند، نه آن حجم بزرگ حریق. در حریق پلاسکو نه کف و نه دی اکسیدکربن کارساز بود و تنها باید از آب استفاده می شد. هرچند حرارت آنقدر زیاد بود که برخی مواقع حتی آب به آتش نمی رسید و آن حجم عظیم آب در چند ثانیه بخار می شد.»
بودن یا نبودن هلی کوپتر
یکی از شایعات فضای مجازی این بود که اگر هلی کوپتر آتش نشانی داشتیم، حریق پلاسکو به سرعت خاموش می شد. آقای ایکس به کل مخالف هلی کوپتر است، البته با دلایل منطقی:
«محیط جغرافیایی تهران به گونه است که هلی کوپترهای آتش نشانی اصلا در آن کارآمد نیستند. با نردبان و شلنگ که آب می پاشیم، آب به گوشه ای می خورد و به گوشه ای نمی خورد. با هلی کوپتر چطور می خواستید این حجم آتش را خاموش کنید، به روش سیلابی؟! این نوع آب رسانی خودش باعث تخریب ساختمان می شد. هلی کوپترها برای جنگل و حجم آتش به آن شدت استفاده می شود نه در فضای شهری. در اروپا هم تنها در شهرکهای از هلی کوپتر آن هم به صورت نجات شهروندها به کار می رود نه برای اطفای حریق. مردم تصور می کنند هلی کوپتر کار فوق العاده ای انجام می دهد اما در واقع این هلی کوپترها در جنگل و محیط های باز کارآمد است. برخی عکسها هم دیدم که هلی کوپتر آب را به یک ساختمان شلیک می کند. آن هلی کوپتر مخصوص هم برای اطفای آتشی کوچک در طبقات بالا به کار می رود. مگر چقدر حجم آب می تواند به آتش شلیک کند که بودنش حریق بزرگ پلاسکو را خاموش کند؟! نکته مهم استفاده از هلی کوپتر در کشورهای اروپایی، نجات جان آدمهاست. بیشتر یک وسیله امدادی است تا وسیله اطفای حریق. کاش ما هم در کشورمان یادبگیریم نجات جان آدمها بسیار مهم است. جان یک آتش نشان یا یک شخص عادی بسیار باارزش تر از ساختمانی مانند پلاسکوست. تاسف من برای این است که اگر قوانین رعایت می شد، جان بسیاری از آتش نشانها الان در خطر نمی افتاد. زمانی که آتشی به وجود می آید، یک آتش نشان نمی تواند بگوید من جانم را دوست دارم و آنرا اطفا نمی کنم بلکه به خاطر وظیفه اش مجبور است به آتش زده و با آن مبارزه کند. در ساختمان پلاسکو اگر یک خاموش کننده وجود داشت و فردی بود که بتواند آن را خاموش کند، وجود داشت این حادثه روی نمی داد. مطمئن هستم در آن ساختمان حتی یک کپسول خاموش کننده هم نبوده. اینها درد است، درد برای جامعه. الان از هفتاد میلیون جمعیت ایران، چند نفر بلد هستند از کپسول استفاده کنند؟! این اصول را باید تمام مردم یاد بگیرند تا از بروز اتفاقاتی تلخ جلوگیری کنند.»
نردبانهایی که در اروپا هم نیست
آقای ایکس از اینکه همه می گویند تجهیزات مناسب نداریم، کمی ناراحت است. شاید ده بیست سال پیش این حرف درست بود اما الان خیر:
«ما امروزه باید خودمان را با اروپا قیاس کنیم. در اروپا نردبانهای استانداردش 32 متری است. به سفارش آتش نشانی تهران نردبانهای 55 متری ساخته شده و تحویل گرفته ایم. یعنی در اروپا شما چنین نردبانهایی پیدا نمی کنید که در تهران وجود دارد. در اروپا پیشگیری مناسب و قوانین باعث شده تا اگر ساختمانی هم آتش گرفت، کمترین خسارت جانی به وجود آید. از لحاظ تجهیزات ایمنی و البسه و ماشین واقعا با اروپا یکی هستیم. بسیاری از مربیان آتش نشانی از انگلیس به ایران می آیند و برای آتش نشانها کلاسهای مختلف برگزار می کنند. یعنی در زمینه آموزش هم مشکلی وجود ندارد. از سوی دیگر استاندارد رسیدن ماشین آتش نشانی به حریق در ایران پنج دقیقه است اما آن روز در دو دقیقه ماشینها به محل حادثه رسیدند. ماشین، نیروی انسانی، تجهیزات، آب و همه چیز برای اطفای حریق پلاسکو وجود داشته، اینکه حریق قابل مهار نبود تنها و تنها به خاطر عدم رعایت قوانین توسط مالکین و مدیریت مجموعه بوده است. متاسفانه بسیاری از افراد غیرکارشناس این مدت نظر داده و در فضای مجازی هم بسیار نظراتشان مورد استقبال قرار گرفته. واقعا جای تعجب است که چگونه در یکی دو روز همه کارشناس آتش نشانی شده اند! درباره پلاسکو باید گفت که مهمترین هدف تیم عملیاتی به نظر من جلوگیری از رسیدن آتش به ساختمانهای مجاور بود که چنین اتفاقی افتاد. در چنین حریقهایی به جرات می توانم بگویم نمی توان آتش را خاموش کرد و تنها باید از پیشروی حریق جلوگیری کرد. آتش نشان نمی تواند معجزه کند.»
فاجعه ای به نام زلزله
سوالهای من به پایان رسیده بود که این پیشکسوت آتش نشانی حرف تلخ و البته مهمی زد، حرف از زلزله:
«نکته مهمی که باید درباره آن صحبت کرد، زلزله در تهران است. حرفی که بسیاری از گفتن آن هراس دارند. در حادثه پلاسکو جاده باز بود و ماشینهای آتش نشانی به سرعت رسیدند و همه چیز فراهم بود، باز آن اتفاق افتاد و نزدیک به ده روز طول می کشد تا عملیات آواربرداری به پایان رسد. حال فرض کنید در تهران زلزله ای رخ دهد، مگر می توان با ماشین به نقاطی که حادثه اتفاق افتاده رسید؟! بافت فرسوده و عدم رعایت استانداردها باعث می شود یک فاجعه بزرگ روی دهد. آمار تلفات زلزله را کنار بگذارید، می دانید پس از زلزله چه اتفاقی در تهران می افتد؟! نبود آب، برق، نشت گاز شهری، قطع شدن اینترنت و تلفن، مسدود شدن تمام خیابانها و حتی ورودی های تهران. هرکدام از اینهایی که نام بردم برای بروز یک فاجعه کافی است! من آتش نشان در آن زمان اگر زنده بمانم، اول از همه به فکر نجات خانواده خودم هستم تا مردم! حادثه پلاسکو ذهن خیلی از مسوولان را به این سمت برد که اگر زلزله بیاید، چه اتفاقی در تهران خواهد افتاد؟! من جواب مسوولان را می دهم، کشته شدن میلیونها آدم زیر آوار و چند برابر آن پس از زلزله! بهتر است پلاسکو درس عبرتی باشد برای افرادی که فکر می کنند با دور زدن قانون می توانند موفق باشند.»