تمجید منوچهر بدیعی از نمایش حسین پاکدل

|
۱۳۹۵/۱۱/۲۰
|
۱۴:۵۲:۱۱
| کد خبر: ۵۱۷۸۴۷
تمجید منوچهر بدیعی از نمایش حسین پاکدل
منوچهر بدیعی درباره نمایش «کابوس حضرت اشرف» حسین پاکدل یادداشت نوشت و از آن تمجید کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا، این مترجم پیشکسوت خطاب به کارگردان این نمایش که در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجراست نوشته است: هنرمند عزیز و بزرگوار حضرت آقای پاکدل، در این یکی دو روز از فکر این نمایش بیرون نمی‌روم. نمایشی درباره دوران شور و شرافت جامعه ایران که چه روزگاری را تحمل کرده است و همچنان با سربلندی در زمان حال گسترده به سر می‌برد. مطلبی را که درباره باحال بودن گذشته نوشته بودید دو بار خواندم و یقین پیداکردم که شما با آگاهی کامل گذشته و حال و آینده را در هم آمیخته‌اید وگستره وسیع آن راجلو چشم تماشاگران به نمایش گذاشته‌اید. من خود پرورده نهضت ملی و دورانی هستم که این نمایش به آن معنای تازه‌ای داده است. سال‌ها بودکه به دیدن هیچ نمایشی نرفته بودم و اگر هم رفته بودم بیش از نیمی از نمایش را نتوانسته بودم تحمل کنم. اما دیدن نمایش «کابوس حضرت اشرف» به راستی من را تکان داد. تاریخ و تخیل را در هم آمیختن کار ساده‌ای نیست و شما این کار دشوار را با قدرت تمام ارائه کرده‌اید. سلام من به همه دست‌اندرکاران نمایش و تبریک به خاندان هنرمند پاکدل و تشکر از سبا که محبت را در حق من تمام کرد. با احترام و ارادت - منوچهر بدیعی»

حسین پاکدل در نمایش «کابوس حضرت اشرف» به سراغ شخصیت مهمی در تاریخ ایران رفته است؛ احمد قوام، شخصیی کاملا سیاسی که در طول دوران زندگی‌اش، از عهد مظفرالدین شاه تا دوران پهلوی دوم، پنج بار به نخست‌وزیری رسیده و بر زندگی و جامعه ایرانی تاثیر بسیاری داشته است. از نوشتن فرمان مشروطیت در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه تا دیدار با «استالین» بر سر جدا شدن آذربایجان از ایران در دوره پهلوی دوم.

او در این نمایش از «قوام» شخصیتی‌ خاکستری مایل به سفید خلق کرده و با سرعت و به تندی حرکت یک نوار فیلم، قسمت‌هایی از زندگی این شخصیت را به صحنه برده است، البته از دریچه نگاه خود و با کمک بازیگران و موسیقی که مدام نواخته می‌شود و شیوه‌های فرمی مثل خواب‌درمانی برای پیوند قصه‌ها به همدیگر البته بدون طراحی صحنه عجیب و غریب و آکسسوار سنگین و تنها با یک تخت و پرده‌ای که از طناب ساخته شده و صحنه را به دو قسمت تقسیم کرده است.

«کابوس حضرت اشرف» گرچه در پاره‌ای از صحنه‌ها تماشاگران را می‌خنداند، اما نمایش تلخی است از تاریخ معاصر ایران که البته این روایت از شخصیت قوام می‌تواند صدای اعتراض برخی از مورخان را هم دربیاورد.

پاکدل در این اثر تلاش کرده از قوام شخصیتی نسبتا موثر و تا حدودی خیرخواه بسازد و او را در کانون مناسبات قدرت در دوره قاجار، سیدضیاء، رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی، نشان دهد.

حسین پاکدل در بروشور نمایش «کابوس حضرت اشرف» نوشته است: «باور کنید گذشته خیلی باحال‌تر از حال و آینده است. هرچقدر دوتای آخری بی‌مزه و خنک‌اند، آن یکی گرم و پرشور و باصفاست. موجود کهنسالِ سرخوش و بذله‌گویی‌ است که می‌شود به راحتی جلو پایش پا دراز کرد و از او نقل خاطره شنید، طوری که حسابی سرحال شد. راحت می‌شود با او حرف زد، به او نگاه کرد، دست به سفره‌اش برد و بر سر و صورتش کشید، توی بازی توی سرش زد، سر به سرش گذاشت و دستش انداخت؛ بی‌آن‌که با دلخوری و چشمِ وق‌زده به آدم، چپ چپ، چشم غره برود. مثل حال، لوس و ننر نیست که تا می‌خواهی به حضورِ حضرتش بگویی بالای چشمت گل‌مژه، گذشته‌ات را تا دَمِ آدم از جلو راه بردارد - البته الان دیگر به خاطرِ رازداری گذشته این حذف، با فشار یک دگمه بازیافتنی است. از روی غیرت، گذشته چنان جاسنگین و قرص است که نمی‌شود جارویش کرد و ریخت دور. مدام هست، همچین با قوت زل زده به عقربه زمان و باج به حالِ احدی نمی‌دهد که گویی او ارث پدر ماست. این گذشته درویش‌مسلک تا دلتان بخواهد حُسن دارد؛ اما تنها اشکالش این است که در حالی ناخوش آینده را در شکمِ حال پس انداخته و رفته است به خوابِ عمیق. حالا ما در این نمایش برای دقایقی با قلقلک، از خوابِ خوش بیدارش کرده با او شوخی می‌کنیم، سرکارش می‌گذاریم و همراهِ شما به ریشش می‌خندیم؛ تا او باشد! این‌طور ما را سر کار نگذارد تا قیامِ قیامت.»

در این نمایش به ترتیب حروف الفبا امیر کاوه آهنی‌جان، مجتبی بابایی فرد، مهدی پاکدل، کوروش تهامی، عاطفه رضوی، سوده شرحی، بهنام شرفی، آرش فلاحت‌پیشه، صالح لواسانی، نیکی مظفری، محمدصادق ملک و حمیدرضا نعیمی به ایفای نقش می‌پردازند.

نظر شما