به گزارش خبرگزاری برنا، چندی پیش نخستین سمینار منطقهای «کانن» در خاورمیانه به همت شرکت «پارسالرمس» - نماینده رسمی دوربینهای کانن در خاورمیانه- برگزار شد. اجرای این مراسم را «رضا رشیدپور» بر عهده داشت و «شهرام شکوهی» نیز در آن قطعاتی اجرا کرد. «سعید عبداللهی» دبیر سرویس فیلم و عکس سایت «موسیقی ما» از دیگر افراد حاضر در این سمینار بود که اخیراً از سوی پارسالرمس یک گواهینامه اعتبار نیز دریافت کرده است. به این بهانه، گفتوگویی با این عکاس باسابقه ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
* از آنجا که تا کنون گفتوگویی نداشتهای، لطفاً ابتدا بیوگرافیات را بگویید؟
من ششم اردیبهشت 1360 در تهران متولد شدم. از 7 سالگی تحت تأثیر فضای هنری حاکم بر خانواده، به نواختن سازهای دف و تنبک پرداختم. اما علاقهام به عکاسی سبب شد گرایشم به سمت این هنر بیشتر شده و فعالیتم را در زمینه عکاسی گسترش دهم. در آغاز راه، دورههای مختلفی را سپری کردم و موفق به کسب مدارک و گواهینامههای مختلفی در این زمینه -از جمله گواهینامه عکاسی از خانه عکاسان ایران- شدم.
و بعد وارد فضای عکاسی خبری شدید؟
بله، به حوزه عکاسیِ خبری در شاخه هنری و بیشتر موسیقی وارد شدم.
در حوزه موسیقی با کدامیک از هنرمندان همکاری کردهای؟
از هنرمندان سرشناسی چون زندهیاد محمدرضا لطفی، شهرام و حافظ ناظری، شهرداد روحانی، استاد ایرج، زندهیاد محمد نوری، فرهاد فخرالدینی، فریدون شهبازیان، زندهیاد ناصر عبداللهی، محمد اصفهانی، علیرضا قربانی، علیرضا عصار، علی رهبری، همایون شجریان، احسان خواجهامیری، محمد علیزاده، سعید شهروز، کاوه یغمایی، محمدرضا فروتن، حامد بهداد، سالار عقیلی، محسن یگانه، رضا صادقی، بنیامین، بابک جهانبخش، فرزاد فرزین، سیروان و زانیار خسروی، امید حاجیلی، عماد طالبزاده، روزبه نعمتاللهی، مهدی یراحی، رضا یزدانی، حمید عسکری، حجت اشرفزاده، بهنام صفوی، علی لهراسبی، گروه سون، زندهیاد مرتضی پاشایی، محمدرضا گلزار، گروه آریان، گروه رستاک، فریدون آسرایی، کاکوبند، مازیار فلاحی، روزبه بمانی، شهاب رمضان، امیر یگانه، کامران تفتی و... به صورت اختصاصی عکاسی و گزارشهای مختلف تصویری (عکس و ویدئو) از کنسرتهای داخلی و خارجیِ تقریباً همهی چهرههای برجسته موسیقی را تهیه کردهام که بیشتر آنها در آرشیو سایت «موسیقی ما» موجود است.
در حال حاضر چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
من در حال حاضر دبیر سرویس عکس و فیلم سایت خبری-تحلیلی «موسیقی ما» هستم و همچنین علاوه بر فعالیت حرفهای در زمینه عکاسی، با توجه به کسب تجربه در حوزه ژورنالیستی به عنوان مشاور رسانهای و مدیر روابط عمومی پروژههای مختلف موسیقایی (اعم از برگزاری کنسرت، تولید و انتشار آلبوم و...) با هنرمندان و تهیهکنندگان گوناگون همکاری دارم و علاوه بر اهالی موسیقی، به عنوان مشاور رسانهای و مدیر روابط عمومی برخی چهرههای سینمایی نیز فعالیت کردهام.
چه سوابق دیگری در حوزه رسانه و عکس دارید؟
دبیر عکس یا موسیقی نشریاتی چون «زندگی ایرانی»، «رویش»، «موسیقی آرمانی»، «ترانه ماه»، مجله الکترونیکی «موسیقی ایرانیان» و... بودهام. با نشریاتی چون «زندگی ایدهآل»، «خانه آرمانی»، «خانواده سبز»، «خانه سبز»، «بانوی شرقی»، «رونا»، «گزارش موسیقی»، «هفت نگاه»، روزنامه «تماشا»، «نسل امروز»، «همشهری جوان»، «خانواده سالم»، «آشپزی خانواده»، «مکث»، «صبح ایرانیان»، «کانون خانواده»، «مداد رنگی»، «پیشخوان»، «خانه و خانواده»، «آشیان سبز» و تعدادی از مجلات ایرانی در کشور مالزی همکاری کردهام و در دورهای نیز با سایتهایی چون موسیقی ایرانیان، اخبار موسیقی ایران، سینما روز و... همکاری داشتم. همچنین در باشگاه خبرنگاران بینالمللی (I.P.A) و خانه عکاسان ایران (آژانس عکس سوره) عضویت داشتهام.
در زمینه عکاسی و طراحی آلبومها و تکآهنگها چه فعالیتهایی داشتهاید؟
در آثار مختلف با هنرمندان همکاری کردهام. در آلبومهای «عاشقانهها» و «پاییز، تنهایی» (اثر احسان خواجهامیری)، آلبوم «اکسیژن» (اثر بابک جهانبخش)، آلبوم «منشور» (اثر کاوه یغمایی) به عنوان عکاس یا تصویرساز حضور داشتم. تکآهنگ «تو رفتی» (اثر محمد اصفهانی) و تکآهنگهای مختلف احسان خواجهامیری از جمله «دروازههای دنیا» (آهنگ رسمی تیم ملی ایران در جام جهانی 2014)، «به دادم برس»، «گذشتهها»، «تاوان»، «تقدیر»، «ثانیه»، «بغض»، «کاری کردی»، «درد عمیق» و... از جمله دیگر آثاری هستند که به عنوان عکاس با آنها همکاری داشتم.
عکاسی چه جایگاهی در زندگی تو دارد؟
وقتی عکاسی همه زندگی من است و با آن امرار معاش میکنم، قاعدتاً باید بگویم شغل و حرفه من است. اما فقط این نیست. چون در کنار آن، برایم عشق است. یکی از بزرگان گفته خوشبخت کسی است که عشقاش معاشاش باشد و من از این بابت آدم خوشبختی هستم. من در شغلی کار میکنم که آن را عاشقانه دوست دارم و این خوشبختی کمی نیست. البته اما و اگرهایی هم دارد. گاهی وقتها از کار زیاد و کارهایی که اغلب روتین و تکراری هستند، خسته میشوم؛ اما اینها فقط مال وقتی است که دارم به سمت محلی که باید در آنجا عکاسی کنم، میروم. به آنجا که میرسم و چشمم را که روی ویزور دوربین میگذارم، همهی آن ناراحتیها و خستگیها تمام میشود و تمام عشقم را روی دکمهی شاتر فشار میدهم تا عکسی که میگیرم، بهترین باشد.
هنگام عکاسی، غیر از مسائل فنی چه نکاتی را مد نظر دارید؟
برخی از عکاسان، به صورت شهودی کار میکنند. یعنی آنها شاید آموزش خاصی ندیده باشند و کارشان را به صورت تجربی یاد گرفتهاند، اما از بهترینها هستند. نمیخواهم بگویم من هم اینگونه هستم. درست است که من به کلاسهای عکاسی هم رفتهام، اما بخش مهمی از آنچه اکنون بلدم را به صورت تجربی آموختهام. بنابراین سخت است برایم که بگویم هنگام عکاسی غیر از مسائل فنی، به چه چیزی فکر میکنم. موقع عکاسی شاید حتی به مسائل فنی هم فکر نکنم. همه سعیام را میکنم که هر چه بهتر ببینم و بهترین عکسم را بگیرم.
البته قاعدتاً آموزشهایی که ما میبینیم و آنچه از کودکی آموختهایم، در نگاه ما تأثیر دارند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. اما نمیتوانم بگویم هنگام کار به آنها فکر میکنم. کسی نمیداند که من موسیقی کار کردهام و مادرم هم مدرس آواز است و لابد اینها در من -که عکاس تخصصی موسیقی هستم- به صورت شهودی تأثیرگذار است. من این حالت را بیشتر دوست دارم، چون از کسانی شنیدهام که در کار هنری، تمرکز روی دانایی، برای کار هنرمند دستوپاگیر است. اگر توجه کرده باشید، بسیاری از منتقدان سینما و سختگیرترینشان نمیتوانند فیلم یا لااقل فیلم خوب بسازند. من فکر میکنم دلیل این مسأله همین مزاحمت دانایی است.
ناگفته نماند که من خودم را هنرمندی در آن سطحها نمیدانم که این حرفها در مورد من صادق باشد. همانطور که گفتم من فقط میخواهم در هر جا که چشمم را پشت ویزور دوربین قرار میدهم، بهترین عکسم را بگیرم و برای این کار، از همه دانش، تجربه و توانیام کمک میگیرم.
بهترین عکس یا عکسهایی که گرفتی، کدام است؟
پیدا کردن بهترین عکس از بین صدها برنامه عکاسی در آتلیه و سالن کنسرت سخت است. عکسهای کنسرتها از زمان آغاز کارم در سال 78 تا به امروز، همهشان برایم تبدیل به نوستالژی شدهاند. عکسهای حیاتوحش و طبیعت (مخصوصاً کوه دماوند) و عکسهای مستند اجتماعی (مثل عشایر و روستاییها) را هم به این مجموعه اضافه کنید.
اما برای اینکه به سوال شما جواب بدهم، باید از بین همه آنها انتخاب کنم. از جمله بهترین عکسهایی که گرفتهام، از استاد «شهرداد روحانی» در آتلیه بوده است. البته واقعاً اگر از یک عکاس بپرسید کدام عکست را بیشتر دوست داری، حتماً میگوید پاسخاش خیلی سخت است. من هم همینطور. برای من همه عکسها به نوعی مثل فرزندانم و خاطرات تلخ و شیرین و عشق من هستند.
بهترین کنسرتی که از آن عکاسی کردهای، کدام است؟
بخشی از جواب این سوال در سوال قبلی هم آمده و اینجا دوباره تکرار نمیکنم. سخت است پاسخ اما معمولاً به خاطر شومن بودن بنیامین و ایفای نقش زیبایی که روی استیج و در حال اجرا دارد، از عکاسی در کنسرتش لذت میبرم. هر حرکت دستش در حال اجرا طوری است که انگار دورههای کلاس زبانِ بدن را گذرانده. فرزاد فرزین هم همینطور است. البته به اینها برخی کنسرتهای تلفیقی و سنتی را هم باید اضافه کنم.
تا به حال شده برای عکاسی به کنسرتی بروی و وسط کنسرت آنقدر غرق در تماشای آن اجرا شوی که اصلاً یادت برود برای عکاسی رفتهای؟
بله و حتی آنقدر لذت بردهام که نشستهام و کنسرت را دیدهام و در نهایت هیچ عکسی نگرفتهام! یعنی بیشتر سعی کردهام با آن موسیقی به خودم آرامش روحی بدهم. * پیش آمده که خسته یا بیحوصله باشی و با رفتن به کنسرتی، سرحال شوی؟خیلی زیاد. با اینکه پس از این همه سال بعضی وقتها مثل خوردن یک غذای زیاد، کنسرتها برایم تکراری شده، ولی عشق به کارم به من قدرت میدهد و خیلی وقتها این بیحوصله بودن را با گرفتن عکس برطرف میکنم. این حالت بیشتر از همه اتفاق میافتد. یعنی درست است که من به عنوان یک عکاس به این کنسرت میروم و اغلب مجبورم که عکس بگیرم، اما این وظیفه را هم با لذت انجام میدهم. کاری که انجام میدهم، چیزی بین لذت و وظیفه است و من حتی این حس را هم دوست دارم.
یک عکاس حرفهای باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
این سوال را استادان تئوری عکاسی باید پاسخ بدهند. اما حالا که پرسیدی، تلقیات خودم را میگویم. به نظر من مهمترین ویژگی یک عکاس حرفهای، خوب دیدن است. خوب دیدن به درک دُرست از موقعیت نیاز دارد. یک عکاس وقتی وارد محلی میشود که میخواهد از سوژهاش عکاسی کند، اول از همه باید تشخیص بدهد که در چه موقعیتی بهترین و اصولیترین شکل دیدن سوژه برایش ایجاد میشود. بقیه ماجرا کمکم پیش میآید و یک عکاسی خوب شکل میگیرد.
معمولاً سوژههایت را با چه دیدگاهی و از کجا انتخاب میکنی؟
من یک عکاسم که بیشتر در زمینه موسیقی و عکاسی در آتلیه فعالیت دارم و معمولاً سوژهها به من سفارش داده میشود و مجلات و سایتها سوژهای که میخواهند را تعیین میکنند و مثلاً من باید بروم عکاسی و گزارش تهیه کنم. وقتی می خواهم عکس بگیرم، طبیعتاً برداشت اولیهای از خود گروه یا خواننده یا موضوع دارم یا آهنگش را قبلاً گوش دادهام. بنابراین از همه اینها استفاده میکنم. یعنی عکسی که با مصاحبه چاپ میشود، به نوعی بیانگر حرفهای مصاحبهشونده یا شخصیت کسی که گفتگو کرده هم هست.
شاید بد نباشد مثالی بزنم. در یک مجله آرش نصیری با رضا صادقی مصاحبه کرده بود و تیتر اصلی مصاحبهاش این بود: «دریا برایم پدر بود» این یکجور اشاره دارد به اینکه رضا صادقی خودش بچهی دریا یا یک شهر بندری است و همچنین اشاره دارد به روابط نزدیک خودش با پدرش و همینطور ارتباط پدرش با دریا. یعنی مهربانی و بزرگی دریا را به پدرش نسبت داده. گاهی وقتها هم پیش میآید که تیترها را بر اساس نوع عکس انتخاب میکنند.
تو عکاسی را چهطور تعریف میکنی؟
عکاسی و عکسبرداری عمل و شغل عکاس است. در بیشتر زبانهای جهان، عکاسی «فتوگرافی» خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمه یونانی Photo به معنای نور وGraphy به معنی ثبت و نگارش است. بنابراین فتوگرافی به معنی نقش کردن با نور است. عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر.
داشتن دوربینِ خوب در عکاسیِ خوب مهم است یا نه؟
اصل موضوع درونمایه خود آدم است، اما ابزار خوب هم میتواند خیلی مؤثر باشد. دوربین و تجهیزات خوب، در سرعت بخشیدن به کار، توانایی عکاس را بالا میبرد.
پیشنهادت به عکاسها چیست؟
همه ما عکاسها باید درست دیدن را بیاموزیم. عکاسان باید آنقدر عمیق نگاه کنند که انگار بدون دوربین، واقعیتی را در یک کادر عکاسی کشف میکنند.
حرف آخر؟
من از زوایه خودم به هنر نگاه میکنم. یک ضربالمثل داریم که خیلی به درد عکاسی میخورد: «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» کسی که این ضربالمثل را ساخته یا گذشتگان ما که این ضربالمثل را باب کردهاند، همه به این موضوع صحه گذاشتهاند که «دیدن» اهمیت بسیار ویژهای دارد و من از این که در هنری کار میکنم که با دیدن سَر و کار دارد خیلی خوشحالم.