احمدینژاد در دور اول ریاستجمهوری باهمیارى و کمک ائتلاف انتخاباتی آبادگران به پاستور رفت، پس از کسب این مقام به کسانی که در این مسیر به او کمک کرده بودند، پست دولتی داد و به عدهاى توجه نکرد، آیا دلخوریتان از احمدینژاد به همین دلیل بود؟
اصلاً طرح چنین موضوعاتى در مورد مسائل گذشته صحت ندارد. مثلاً ایشان به آقاى مهندس چمران بىمهرى کردند؟ چون قرار نبود کسى براى همکارى با دولت از شورا جدا شود. فلذا هنوز آقای احمدینژاد دولت خود را شروع نکرده و از سوى مقام معظم رهبرى تنفیذ نشده بود که اکثر دوستان همراه بهصورت سازمانى از ایشان جدا شدند. احمدینژاد اکثر ما را دوست داشت و الآن هم با تمام انتقاداتی که میکنیم، همچنان ما را دوست دارد، البته ما هم او را دوست داریم.
دلیل دلخوری شما از احمدینژاد چه بود؟
احمدینژاد روشهایی را در پیش گرفت که برخی از افراد نامربوط مرموزانه با ورودشان باعث آن گرفتاریها شدند. بهعبارتیدیگر مسئلهای که باعث شد از آقای احمدینژاد جدا شویم به خاطر پست نبود زیرا بهعنوان رئیس و نایبرئیس، کمیسیونها و دیگر مناسب شورا همه دوستان جایگاه داشتند.
یعنی آقای احمدینژاد از زمان انتخابات تا پیروزی تغییر روش داد؟
متأسفانه، بله و شاید مجبور به تغییر شدند.
اشاره کردید که افراد باعث این تغییر شدند...
بعد از پیروزی افرادی وارد صحنه شدند که نهتنها صددرصد با آقای احمدینژاد مخالفت داشتند بلکه به او ناسزا هم میگفتند و ما را نیز تهدید میکردند.
در دولت آقای احمدینژاد نقش مهمی داشتند؟
در دولت احمدینژاد وزیر شدند.
منظور شما طیف که به بعدها به از سوی خود اصولگرایان جریان انحرافی نامیده شدند؟
خیر، شخص بود اصلاً جریانی در کار نبود. بعضى از این افراد یک ماه مانده به انتخابات از احمدینژاد جدا شدند و در کنار یک کاندیداى دیگر قرار گرفتند. زمانی که مرحوم آیتالله هاشمی و آقاى احمدینژاد به دور دوم راه پیدا کردند مجدد حضور خود را به نمایش گذاشتند. خیلی از کسانی که دو یا سه دوره وارد مجلس شدهاند، تمامیتخواهند و ابراز فضل میکنند مدیون جریان احمدینژاد هستند.
منظورتان وزرای سابق در دولت احمدینژاد است؟
بر روی نام افراد اصرار نکنید وظیفه من این بود که همکاری نکنم. اتفاقاً آقای احمدینژاد اولین پیشنهادات را به ما دادند.
چه پیشنهادی داد؟
نمیتوانم بگویم.
چه تغییری در احمدینژاد به وجود آمد که باعث شد شما پیشنهادش را رد کنید؟
به دلیل وجود آدمهایی که دور احمدینژاد جمع شده بودند بر ناموفق بودن دولت او مطمئن شدم اگرچه کارهای زیادی هم در دور اول توسط ایشان انجام شد.
پس موافق هستید که دولت احمدینژاد موفق نبود؟
بحث احمدینژاد نیست، هیچ دولتی با این سیستم موفق نمیشود.
منظور شما کل نظام است؟
بله. کدام رئیسجمهور در کشور بعد از هشت سال بهعنوان رئیسجمهور موفق کنار رفته است؟
مردم اما از دولت خاتمی خاطره خوبی دارند.
یکسری هم از دولت هاشمی و یکسری هم از دولت احمدینژاد خاطره خوبی دارند. باملاحظه نظرسنجیها رتبه احمدینژاد پائین نیست. من از منتقدین او بهحساب میآیم، اما واقعیت این است که رتبهاش در نظرسنجى از همه بالاتر است.
پس چه اتفاقی افتاد که دولت احمدینژاد به زعم خود شما به یک دولت ناموفق تبدیل شد؟
تمامیتخواهان در کنار احمدینژاد سیاست دولت را به یک سیاست لجبازی و دولت نافرمان تغییر دادند.
این مسئله را در روحیه خود احمدینژاد نمیبینید چون به نظر میآید به لحاظ شخصی خود ایشان این لجبازی را دارد؟
آقای احمدینژاد باوجودآنکه شخصاً آدمبزرگی محسوب میشود، اما ستون خیمه مدیریت ایشان کوتاه بوده و هست. خیلیها پشت سر آقای مشایی و دیگر همکاران ایشان غیبت کردند که نمىخواهم آنها را تکرار کنم. لذا بیان ضعفها آنقدر ارزش و اثر بیان کردن ندارد مگر در حد ضرورت، فلذا سعى کنیم کارهاى مثبت را در حد توان انتشار دهیم که پسندیدهتر خواهد بود. از جمله این اقدامات توجه ویژه دولت ایشان به مناطق محروم و روستاها است.
در حال حاضر روستاییها هم منتقد احمدینژاد هستند و معتقدند شرایطشان بدتر شده است؟
خیر چنین نیست. شما ببینید در روستاها و شهرهای کوچک تا چه اندازه راه، سالن ورزشی و کارهای دیگر موردتوجه قرار گرفت. احمدینژاد را باید با این موارد سنجید.
بهاندازه همین کارها هم شاهد افزایش رشد فساد بودیم. ما در دولت احمدینژاد بیشترین درآمد نفتی با کمترین بهرهبرداری و کمترین رشد توسعه و رفاه را داشتیم؟
معضل اصلی دولت نیست، مجلس ضعیف و ناتوان است. باندهای متصل به قدرت و ثروت در مجلس نفوذ زیادی دارند. در غیر این صورت مگر مجلس میتواند هیچ حسابوکتابی از دولت نداشته باشد. به نظر من مجلس و دیوان محاسبات باید پاسخگو باشند.
یعنی مجلس هفتم، هشتم و نهم ناموفق بودند؟ این را ناشی از حاکمیت یکدست اصولگراها نمیدانید زیرا از مجلس ششم به بعد شاهد یک دست شدن حاکمیت اصولگرایان بودیم و هیچ منتقد مصلحی وجود نداشت که برای تغییر این وضعیت وارد میدان شود؟
آقای مطهری بهعنوان یک منتقد اصولگرا در مجلس بود.
ولی آقای مطهری را هم اصولگرایان حامی احمدینژاد از تریبون مجلس پائین میکشیدند؟ چقدر او میتوانست یک تنه در برابر اقدامات خلاف دولت نهم و دهم ایستادگی کند؟
اصولگرایى به نوع اندیشه و عملکرد است ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی اقتصادی ما با کشور تناسب ندارد و درشان آن نیست. یک روز چپ و روز دیگر راست میشود. کشورهای توسعهیافته ساختار را متناسب با جامعه درست کرده اند. هیچ جای دنیا مگر حکومتها با سبک امپراتوری و دیکتاتوری ساختارش مانند کشور ما نیست، حتی کشورهای عقبافتادهای مانند عراق، بنگلادش و افغانستان ساختار خود را تغییر دادهاند. البته در این رابطه باید به نبود احزاب قوی، مؤثر و فراگیر هم اشاره کرد، زمانی که حزب قوی وجود ندارد مجلس به کجا پاسخگو باشد و چه کسی پاسخگو مردم خواهد بود. در دولت و قوه قضائیه هم به همین شکل یعنی هیچکس پاسخ مردم و دیگر را نمیدهد به این دلیل که کشور ما با مدیریت جزیرهای اداره میشود.
مدل کشور ما مدل مدیریت جزیرهای است و حتى با تفکر دولتی هم اداره نمیشود چراکه در مدیریت دولتى تمام تصمیمات فقط با رئیسجمهور نیست. براى مثال استانداران و سفرا منصوب هیئت دولت هستند و حتى وزرا با معرفى رئیسجمهور منصوب مجلس هستند. اسم این کار مدیریت یکپارچه است بدین معنا که همه یک برنامه را مطرح میکنند و براى اجرایى کردن برنامهها و نظارت بر آنها باید هماهنگ باشند که نیستند. دلیل عدم موفقیت ما باوجود چنین مدلی وجود دولتهای مجازی و در سایه و خطرناک است. در این اوضاع چه کسی میتواند خوب کار کند؟
بحث احزاب که اشاره کردید باید قوی شود وقتی دولت تعیین میشود، پاسخگویی در آن وجود ندارد؟
مجلس باید بسترهاى لازم را با مصوبات خود براى مستقر شدن احزاب فراهم کند.
نظام حزبی ما چرا اصلا پا نمیگیرد؟
مجلس باید انجام دهد.
یعنی ضعف قانونی داریم؟
حزب در کشور ما بر اساس قانون مستقر، اما دستورالعملهاى اجرایى آن نوشتهنشده است. علاوه بر این کدام بخش از قانون تأکید داشته که هر دولتی سرکار میآید تمام نیروهای قبلی را کنار گذارد. آیا ترامپ رئیسجمهور آمریکا شده تمام وزرای و مسئولان خود را بهصورت صد درصد تغییر داده است؟
مشکل تا حدودی به هم فکری ها خودتان بر نمی گردد؟ چرا که اصولگراها بیشتر تا به حال به سمت فعالیت جبههای و موسمی رفته اند تا حزبی.
اصلاحطلبان هم اینطور هستند.
آنها تا حدودی سعی میکنند که حزبی رفتار کنند.
اصلاً چنین نیست مگر جبهه مشارکت نبود، موفق نشد و انشقاق به وجود آورد.
جمنا موفق خواهد شد؟
خیر. جمنا باند است و حزب محسوب نمیشود. شاید نتیجهاش مثبت یا منفی باشد، اما موفقیت و عدم آن بحث دیگری است.
این باند را از سال 84 هم شاهد بودیم یعنی ائتلاف آبادگران و یا رایحه خوشخدمت؟
همه همینطور بودند.
نزدیک به انتخابات که میشود میبینیم که یک باند جدید توسط اصولگرایان به راه می افتد و شروع به فعالیت انتخاباتی میکند، زمان این شیوه به پایان نرسیده است؟
پایان زمان این روش را مجلس می تواند اعلام کند.
مجلس چهکاری باید انجام دهد؟
مجلس اصلیترین ارگان تقنینی و ناظر بر فعالیت دیگر قوا است.
ضعف مجلس در مشکل رفتار سیاسی است.
مجلس باید طرح یا لایحهها را بر اساس ساختار انتخاباتی حزبی ارائه دهد که مردم درنتیجه آن به حزب رأی دهند نه به شخص.
پس معتقدید که باید به سمت انتخابات حزبی برویم؟
احزاب باید فردی را به مردم معرفی کنند که به آنها پاسخگو باشد و حزب هم به مردم پاسخ دهد. در هلند انتخابات ریاستجمهوری بهگونهای برگزار میشود که کابینه بر اساس میزان رأیی که مردم دادهاند، انتخاب میشود و هر حزبی بهاندازه آرا خود در دولت نقش دارد. این عدالت در سیستم مجلس ما در نظر گرفته نشده است. در نظام حزبی آدمها با یک باد بالا و پایین نمیشوند و نماینده واقعی مردم نیستند.
لایحه نظام جامع انتخاباتی به مجلس ارایه شده است...
بدون مبنا و احساسی است، مدام به دنبال تکرار مسئولیت خود هستند. در دنیا کسی که مأموریت دارد که طرح جامع تفصیلی بنویسد نباید در آن شهر ملکی داشته باشد. وقتی پزشکی میخواهد عمل جراحی انجام دهد مشورت صورت میگیرد، اما شیوه عمل به پزشک توصیه نمیشود؛ یعنی نقش کارشناسان خیلی مهم است و مجلس اگر روزی به این نتیجه برسد که از همه بهتر فکر میکند، اول بدبختی است. متأسفانه در بین نمایندگان مجلس اعتقادی به مشورت با کارشناس وجود ندارد زیرا قدرت القا دانایی میکند. مثلاً برای کاهش تعداد اعضای شورای شهر هیچ دلیلی قانعکننده وجود نداشت با این کار چه چیزى را به اثبات رساندند درواقع از حقوق و نظارت مردم کاسته شد و شاید علت این باشد که گروهی اصلاً نمیخواهند مشارکت و نظارت مردمی زیاد شود درحالیکه برگ برنده ما در مشارکت مردم است و البته نهفقط در انتخابات بلکه در تمام حوزهها چنین است.
این گروه چه کسانی هستند؟
گروههای تمامیتخواه.
رهبری در سفر به کرمانشاه درباره نظام پارلمانی صحبت کردند، شما هم معتقدید که به آن سمت برویم؟
هیچکس در این راه قدم نگذاشت. مگر مسئولین ذیربط رهرو و ولایی نیستند پس به کدام دلیل سراغ نظام پارلمانی نمیروند؟
شما معتقدید که نظام پارلمانی گره مشکلات سیاسی و اجرایی کشور باز میکند؟
بسیاری از مسئولان ما دوگانه میاندیشند یا راست میگویند، چپ میزنند یا چپ میگویند راست میزنند. اگر کسی واقعیت را بگوید دو طرف او را میزنند و محکوم و نابود میکنند.
برگردیم به بحث آقای احمدینژاد که شما وقتی امکان همکاری را ندیدید، منتقد شدید؟
یکی از دلایل این بود که از روز اول عهد کردیم از شورا جدا نشویم، البته برخی عهد خود را شکستند و مسئولیت گرفتند و در مجلس یکسری نادان و ناآشنا به قوانین که حتی قانون را یکبار هم نخوانده بودند بهجای اینکه قانون را درست کنند مطرح کردند که اعضای شورای شهر دو شغله هستند و قانون مصوب کردند و اینها را دوباره برگرداندند. متأسفانه گروهی بیسواد هم از سر لجبازی با دولت به معارضه برخاستند که همان عوامل باندهای متصل به قدرت و ثروت بودند که در جامعه بیشتر از 2 هزار نفر آنها را نمیشناسند.
شما به خاطر عهدتان در شورا ماندید؟
بله با آقای احمدینژاد مشکل نداشتیم.
ولی از یکجایی منتقد شدید و این انتقاد هم بیشتر به عملکرد دولت بود؟
به نحوه انتخاب یاران احمدینژاد بود. 70 درصد منتخبین احمدینژاد در دولت از مخالفان او بهحساب میآمدند و دارای مسیر متفاوتی بودند.
احمدینژاد تا چه اندازه از حلقه نزدیک خود تأثیر میگرفت؟
باور ندارم که آقای احمدینژاد از آنها متأثر بوده باشد. یاران او در حدی نبودند که تأثیرگذار جدى باشند. شاید مشورت میگرفت، اما تصمیمگیریها را خودش انجام میداد.
یعنی 11 روز خانهنشینی تصمیم خودش بود؟
حتماً.
پس تحت تأثیر آقای مشایی نبودند؟
اصلاً. مشایی قابل قیاس با آقاى احمدینژاد نبوده و نیست.
چرا تا این اندازه مشایی را بزرگ کردند؟
آقای مشایی آدم باشخصیت و بزرگی است که مانند دیگران دارای عقایدی خاص هستند. در هر دوره از ریاستجمهوری به خاطر تضعیف دولت یک نفر را برجسته میکنند، در دولت کنونی هم از برادر رئیسجمهور حرف میزنند درزمان ریاستجمهوری احمدینژاد، آقاى مشایی را رصد و موردنقد قرار میدادند و زمان آقای خاتمی و هاشمى و مقام معظم رهبرى که رئیسجمهور بودند نامهای دیگری را برای دستیابی به خواست خود مطرح میساختند. بهعبارتیدیگر این آسیب در تمام دولتها وجود داشت زیرا گروههای تمامیتخواه بهمحض در مخاطره قرار گرفتن منافعشان با در دست داشتن امکاناتی مانند رسانه و افرادى اجیرشده در ارگانهاى مختلف دست به تخریب طرف مقابل میزنند.
شما در گفتوگویی که قبلاً با رویداد۲۴ انجام دادید، این شائبه ایجاد شد که موضع خود را از منتقد احمدینژاد به مدافع او تغییر دادید؟
من فقط جواب سؤال را دادم هرکسی که این صحبت را کرد، به او توصیه کردم که متن مصاحبه را کامل بخواند.
شما گفتید که احمدینژاد فرصت ازدسترفته اصولگرایان است؟
به نظر من خاستگاه او از دیگرکسانی که مطرح هستند، بیشتر است. این حرفها را بهعنوان یک تحلیلگری زدم که ماشینحساب در دست دارد و پاسخ 2+2 او 4 است نمیتواند 6 بگوید.
شما احمدینژاد را با وجود 11 روز خانهنشینی ولایتیتر از این حرفها دانستید که بخواهد مقابل توصیه رهبری بیاستد اما با حمایت از بقایی و ورود دوباره به عرصه انتخابات به تظر میرسد در حال اثبات خلاف نظرات شما است...
احمدینژاد چندین بار مقابل دستورات رهبری ایستاد؟
این کار را رسانهها کردند. اگر احمدینژاد قصد اعتراض داشت در نزد آقا که هر هفته ایشان را زیارت میکرد، مسئله خود را به زبان میآورد.
اگر 11 روز خانه نشینی را سرپیچی در برابر دستورات رهبری نمی دانید مخالفت رهبری با انتصاب مشایی را چی؟ مخالفتی که پس از توصیه های شخصی مقام معظم رهبری ناچار به انتشار دستور برکناری مشایی از معاون اولی کرد.
احمدینژاد را منزه نمیدانم و ایشان هم مانند دیگران ممکن الخطاء هستند.
اما در رابطه با آنچه خودش ادعا می کند و اطرافیان تلاش در القای آن دارند یعنی ولایت مداریاش تردید وجود دارد؟
شما و بعضیها معنای ولایی بودن را اشتباه برداشت، تعبیر و تحلیل کردهاید. براى مثال این حقیر اگر یک روز با پدرم بحث کنم و حتى مخالف نظر او باشم، پدرم را هرگز کنار نمیگذارم و در آنجایی که فرمایش ایشان تبدیل به امر شود هرگز نافرمانى نخواهم کرد.
یعنی شما مخالفت با رهبری را ضد ولایتفقیه نمیدانید؟
هر چیزی جایگاه خود را دارد این مقایسه در اصل غلط است. زمانی امر میشود، اما در زمان دیگری صرفاً یک نظر است. آقای خاتمی بارها با آقا بحث کردند، وقتی موضوع حکم به میان میآمد، آقای خاتمی خود را مجاب به امر رهبرى میکرد و مهم این بود که حرفی از حکم معظم له به زبان نمیآورد و همه مسئولیت آن امر را به جان میخرید. بعضی جریانات این داستانها را بهطوری دیگر جلوه میدادند.
ورود تفکر احمدینژاد در انتخابات به واسطه بقایی را خطرناک نمیدانید؟
این تفکر احمدینژاد نیست تنها یک ادعا است.
احمدینژاد و بقایی جدا هستند؟
جدا نیستند ولى اصلاً نباید باهم قیاس شوند.
این احتمال وجود دارد که خود احمدینژاد وارد انتخابات شود؟
احمدینژاد از ورود به انتخابات منع یا رد صلاحیت نشده است. گروهی سؤال کردند و نصف آیه که «ان الانسان لفى خسرٍ» را خواندند و «الاالذین امنوا» را نخواندند.
ممکن است بقایی سنگ محک احمدینژاد برای انتخابات 1400 باشد؟ که اگر بقایی رد صلاحیت نشد...
خبر ندارم چه سیاستی دارد، اما میدانم اینطور نیست. اگر احمدینژاد همپشت سر بقایی باشد تأثیری ندارد چون بعضى از مردم احمدینژاد را میخواهند نه بقایی را.
فکر میکنید با توجه عملکرد 8 ساله احمدینژاد مردم بازهم او را بخواهند؟
بله. اجازه دهند حرف بزند و نظرسنجى کنند، در آن زمان مشخص میشود. مردم به چه کسی رأی خواهند داد؟
چرا مردم باید یکبار دیگر به کسی اعتماد کنند که دولتش بیشترین درآمد نفتی را داشت اما در همین دولت سفره شان کوچک و کوچکتر شد؟
این موارد را دیوان محاسبات یا قوه قضائیه باید پاسخ دهند و نتیجه را اعلام کنند و در صورت نیاز متخلفان را پای میز محاکمه بکشانند و جواب عملکرد و تأخیر در نظارت و اجراى حکم احتمالى را بدهند با حرف «این و آن» که نمیشود کسی را محکوم دانست.
چرا احمدینژاد را محاکمه نمیکنند تا همهچیز افکار عمومی روشن شود، شاید رسانهها اشتباه میکنند؟
پاسخ را در سؤال قبلى دادم پس حالا برمیگردیم به مجلس.
مجلس تخلفات مالی احمدی نژاد را به قوه قضائیه ارائه کرده است.
دیوان محاسبات باید حکم بدهد، قاضی دارد.
دیوان محاسبات بازوی نظارتی است نه اجرایی. احمدینژاد دو بار به دادگاه احضار شد، اما به احضاریهها توجهای نکرد.
زمانی که احمدینژاد به دادگاه نرفته است، قوه قضائیه باید برای حضور او در پای میز محاکمه اقدامات لازم را انجام دهد.
شاید به دلیل شانیتی که رئیسجمهور سابق دارد، این کار را انجام نمیدهد.
چه شانیتی، مگر کلینتون را در دادگاه حاضر نکردند این ضعف دستگاه قضایى مارا میرساند.
اندازه احمدینژاد، ریاست جمهوری بود؟
نصف توانمندیهای احمدینژاد را شما هنوز ندیدید.
حداقل توانایی های او در حوزه سیاستهای خارجی را که دیدیم که بیشترین آسیبها را متوجه کشور کرد به دلیل مواضع ماجراجویانه خود او و دولتش...
اصلاً اینطور نیست. هرکسی جای او بود همان اتفاقات میافتاد حالا شاید کمى شدت و ضعف هم نسبت به این موضوع باشد. البته منظور این نیست که کوتاهی نشد، دو سه تا از آنها را خبردارم، اما شروع تحریمها به زمان آقای خاتمی برمیگردد. منصفانهتر اینکه تحریمها را از ابتدا انقلاب داشتیم و هرروز تنگتر میشد، همین آخرین تحریم مربوط به تمدید یکى از تحریمهاى اول انقلاب بود.
لحن او، لحن جهان پسندی نبود؟
سؤال خوبى نیست مگر در دنیا با لحن افراد تصمیم میگیرند شما و بنده منتقد باشیم یا نباشیم در کشورهای آفریقایی یا آسیایی نام احمدینژاد را بیشتر به فردى ضدآمریکایی میشناسند که ابهت آنان را بهصورت تحقیرآمیز در همریخت.
ضد آمریکایی بودن احمدینژاد چه سودی برای مردم ایران داشت؟ جدال بین الملل که هر روز احمدی نژاد به راه می انداخت با طرح موضوعات بی ربط همچون نفع هلوکاست تامین کننده منافع ملی بود؟
فرض بگیرید روش احمدینژاد اینطور بود؛ اما مجلس باید کار غلط و درست بودن عملکرد دولت ایشان را موردتوجه و نظارت قرار میداد. آقای احمدینژاد از اول به «ریز برنامه» اعتقادی نداشت و میگفت اینکه در فلان استان درصدد انجام چهکاری هستم به کسی ربط پیدا نمیکند. اینیک روش پر ایراد است، اما مجلس منعی برای آن به وجود نیاورد. آقاى احمدینژاد برفرض مطرح میکرد که یک کیسه پول برای کارهای سیاسی، یک کیسه برای کارهای عمرانی و یا یک کیسه برای کارهاى فرهنگى و...بدهید چرا از او برنامه نمیخواستند؟ مجلس نباید بدون برنامه این مسئله را میپذیرفت. این اشتباهی است که در خانه ملت روی داد، اما حاضر نیستند به این اشتباه خود اعتراف کنند. منتها الآن بهجای این کار و پاسخگویی به مردم به خاطر ضعف در مدیریتشان طلب خونخواهی میکنند. اکثر اعضای تشکیلدهنده این جبهه پشت پرده و یا بیرون پرده در اشتباهات احمدینژاد مقصر بوده و هستند. لذا به همین دلایل در دور دوم ریاستجمهوری آقاى احمدینژاد در ستاد آقاى محسن رضایی بودم و در آن جوّ سنگین و امنیتى زمان فتنهبارها اشتباهات صورت گرفته را صادقانه و بهدور از تخریب به عوامل فتنه در دو جناح بیان کردم، اسم این کار پاسخگویی است.
خب این اشتباهی بود که اصولگرایان کردند چرا که آن مجالس در دوران حاکمیت یک دست اصولگرایان مجالس اصولگرا بودند. چرا اصولگرایان به خاطر کارهای احمدینژاد عذرخواهی نمیکنند؟
طلبکار هم میشوند. اصلا کسی جبهه پایداری را نمیشناخت، اینها گروهشان و شهرت ظاهرى خود را از احمدینژاد گرفتند، اما افراد تشدیدکننده شعلههاى فتنه پس از برکنارى از مناصب خود بهطور ناگهانی مخالف آقاى احمدىنژاد شدند. البته بعضى از این افراد بیتقصیر هستند، درباره مقصر اصلی میتوان به افراد متصل به باندهای قدرت و ثروت اشاره کرد.
شما در گفتوگویی مطرح کردید حوادث سال 88 نتیجه کار اصلاحطلب و اصولگرا باهم بود. آقای مطهری گفتوگویی کردند گفتند در سال 88 همه ازجمله آقایان مهندس موسوی و خاتمی به این نظر دست پیداکرده بودند که بر سر آقای ولایتی به اجماع برسند اما اصولگراها گفتند نظر مقام معظم رهبری احمدینژاد است و نپذیرفتند که همه روی ولاینی برای کنار زدن احمدی نژاد اجماع کنند. شما از این پیشنهاد اطلاعی دارید.
آقا که از کسی ترس و واهمهاى ندارند که بخواهند نظرشان را نگویند. بله احتمالا این را اصولگراها گفته باشند. متأسفانه از اول انقلاب بعضى افراد از همین باندهاى تشنه قدرت و ثروت هر جا که کم مىآورند حربهشان استفاده از حریم خصوصى امام (ره) و آقا و سوءاستفاده از حریم رهبری بوده و خواهد بود.
قبول دارید اصواگرایان هم از جمله عوامل حوادث سال 88 بودند؟
بله.
چرا فقط اصلاحطلبان مورد غضب قرار گرفتند؟
باید به باندهای تشنه قدرت و ثروت اعتراض کرد چون از این قضیه سود میبرند. اعتقاددارم برفرض ده واحد آتش موسوی با دو سطل آب خاموش میشد، اما کسان دیگری برای مقابله با آن بهجای آب بنزین ریختند اگرچه دستهای خارجی هم در کار بود. به نظر من بهترین تحلیل قضایاى سال ٨٨ ساخت فیلمى دراینباره است به نام قلادههای طلا. وقتی آتش به پا میشود، چنانچه دستى در کار باشد و آنرا مهار نکنیم مانند ساختمان پلاسکو شعلهور خواهد شد که خسارتهای خود را دارد تر و خشک را هم باهم خواهد سوزاند.
پس باید غیر میرحسین موسوی و کروبی افراد دیگری هم مورد مواخذه قرار گیرند؟
باندهاى مذکور که بعضاً از جاى دیگر هدایت مىشدند آقایان موسوی و کروبی را وسیله قراردادند. تمام مسائل مطرح در آن مقطع قابلحل بود. اگر مشخص شود چه کسی بنزین را ریخته، نقاط تاریکروشن خواهد شد.
کسانی که بنزین ریختند مشخص نیستند؟
بالاخره یک روز برای همه روشن میشود.
پس از روی عمد شناسایی نمیشوند؟
قوه قضائیه باید پاسخ دهد. باندهای متصل به قدرت و ثروت کاسبان فتنه بودند چپ و راست هم ندارد. چرا فقط در رابطه با اصولگرایان سؤال میپرسید؟
ازآنجاکه جنابعالى یکى از نماد اصولگرایان هستید، درباره این طیف سیاسی سؤال میشود. طیف سیاسی جدید بنام جمنا را چطور میبینید؟
مقام معظم رهبرى فرمودند صحیحترین راه، اصولگرایی اصلاحطلبانه است. به نظر من گروهی که جمنا را تشکیل دادند تمام الفاظ و نامهای مقدس را مانند حزبالله، شورای هماهنگى، اصولگرا، متحدان، راست ارزشى و... را خراب کردند.
جمنا به دوقطبی شدن انتخابات دامن میزند؟
اگرچه بسیاری از بندگان خدا در کمیتههاى مختلف و همایشها خالصانه با آنها همکاری میکنند، اما گردانندگان اصلى آن فقط به دنبال سرباز هستند و خود را سرهنگ میدانند و چنانچه ساز مخالفى نواخته شود به خاطر تبحرشان در این موضوعات بلافاصله قاعده بازى را به هم خواهند زد و کارى به مصلحت جامعه ندارند که دوقطبى بشود یا سهقطبی.
با این سیاست آیا جمنا موفق خواهد شد؟
خیر.
پس هدف شکستن رأی روحانی است؟
حتماً به دنبال شکستن رأی هستند زیرا بهصورت منطقى و به هر دلیلی و یا تفکرى آنها در ظاهر برای پیروزی میآیند.
اگر برای پیروزی میآمدند که نامزد دستاول خود را معرفی میکردند...
حتماً کاندیداى خود را معرفى میکنند اما بر روى یک نفر وحدت نخواهند کرد.
شما رابطهتان با آنان چرا به این شکل درآمده و منتقد شدهاید؟
علیرغم همه این انتقادات که از سر دلسوزی است، به قاطبه این بزرگواران احترام میگذارم و از عدهای هم گلهمندم. اکثر دوستان خود را در دو جناح متدین و انقلابى میدانم، بنده سعى کردم در عین مسائل جناحى حدود و حریم مسائل رفاقتى را رعایت کنم همانطور که قبلاً گفتم هم از قاعده ممکن الخطا بودن مستثنی نیستم و باید خداوند تبارکوتعالی به داد همه ما برسد.