به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، گزارش ملی پلاسکو در حالی منتشر شد که صداوسیما پس آن ۷ روزی که حادثه و آواربرداری را زنده پخش کرد تنها با نوشتن یک جمله خبر آن را در زیرنویس صفحه نمایشگر نشان داد. اگرچه رفتار صدا و سیما در سیام دیماه برای پیگیری اخبار و پخش زنده فروریختن ساختمان این را به ذهن رساند که این سازمان مسیر خود را تغییر داده اما بعد از تمام شدن عزاداریها معلوم شد که سیاستهای این سازمان تغییر چندانی هم نکرده است. این برای اولین بار است که یک گزارش ملی از رویدادی تهیه میشود. رویدادی که تا روزها ذهن و روح مردم را به گفته روان شناسان درگیر خود کرده بود. دکترناصر قاسم زاد، روانشناس، پخش ۷روزه آواربرداری از پلاسکو در تلویزیون را نوعی تخلیه هیجان میداند که منجر به همدردی با مردم سوگوار نشده است. به اعتقاد او مردم به دنبال شکافتن علت فاجعه پلاسکو بودند اما صدا و سیما تنها به نمایش آثار غمبار آن اکتفا کرد.
* رفتار صدا و سیما در نمایش مستقیم ۷ روزه آواربرداری از پلاسکو به نظر شما تأثیری بر تسکین درد مردم داشته است؟
به نظر من هدف پخش مستقیم ساعتهای اولیه پلاسکو در تلویزیون به نوعی تسکین، همدلی و همدردی با مردم بود چراکه در قدم اول ما میخواهیم همدلی و همدردی را با بازماندگان داشته باشیم و از آنها دلجویی کنیم و این قدم اول فقط تخلیه عاطفی است. ما بههرحال 16آتشنشان را از دست دادیم، کسانی که اگر حساب شدهتر عمل میکردیم امروز در کنار ما بودند. اما صدا و سیما در این قدم اول ماند و از آن (پخش مستقیم پلاسکو) به عنوان یک مسکن استفاده کرد. گرچه به نظر من در پی هر فاجعهای باید این تخلیه هیجان و احساسات انجام شود اما مهمتر از آن قضاوت عمومی است که شکل میگیرد. جوابی که مردم آن را با عزاداریهای صداوسیما نگرفتند.
* برای همین جوابی که مردم در مورد سئوالهایشان درباره بروز حادیه پلاسکو نیاز داشتند طبق دستور رئیسجمهور ۱۰استاد دانشگاه موظف شدند گزارشی آسیبشناسانه تهیه کنند. ما وقتی این گزارش آسیبشناسانه منتشر شد صدا و سیما تقریبا آن را انعکاس نداد. به عبارت دیگر تلویزیون حادثه را پوشش داد ولی آسیبشناسی حادثه را پوشش نداد.
خب به هر حال ما شاهد چنین رفتارهایی از سوی صداوسیما هستیم. ما یک شورای سیاستگذاری صدا و سیما داریم که طبیعتاً باید نسبت به این مسائل واقف و همچنین ناظر بر اجرای صحیح قانون باشد.
* برخی اعتقاد دارند وقتی که تلویزیون پخش زندهای از فاجعه داشته، ولعی را که مردم برای رساندن خودشان به محل حادثه دارند، از بین میبرد. یعنی پخش زنده میتوانسته کارکردهایی داشته باشد و مانع از آن جمع کثیری شود که در حال گرفتن فیلم با موبایلهایشان بودند و در امدادرسانی اولیه هم اختلال ایجاد کردند. شما ربطی بین این دو موضوع میبینید؟
به هر حال آنجا ما یک قشر جوان داریم که در سنین پایینتری قرار دارند و این قشر که تعدادشان هم کم نیست، بیشتر احساسی عمل میکنند تا منطقی و عقلانی. آنها به صرف اینکه کمکی کنند یا به خاطر اینکه این حادثه را از نزدیک ببیند به محل رویداد نزدیک شدند اما این میتواند کار را بدتر کند. همانطور که شما دیدید در مورد قضیه پلاسکو تا ساعتها انجام کمکهای اولیه با اختلال روبرو بود. من احساس میکنم پخش مستقیم آواربرداری پلاسکو در کشوری مثل کشور ما که زیرساختهای اولیه امدادرسانی و کمکهای هوایی و مسائلی از این دست را ندارد میتواند کار امدادرسانها را با مشکل روبرو کند. آگاهی دادن به مردم بد نیست اما مهم این است که در کنار آگاهی دادن همه جوانب آن مدیریت شود. اگر از طریق تلویزیون و پخش زنده تصاویر به انتقال آگاهی بپردازیم و مردم را احساسی و هیجانی کنیم ولی بعد هم هیچ توضیحی درباره علت حادثه، عوامل و مسببان آن ندهیم هیچ دستاوردی نداشتهایم.
* نظری دیگری هم درباره این کار تلویزیون وجود دارد. آیا با به نمایش گذاشتن این آواربرداری در روزهای بعد از تخریب ساختمان پلاسکو به تزریق غم و اندوه به مردم منجر میشود؟
قطعاً بیتأثیر نیست. شورای سیاستگذاری صداوسیما در این زمینه باید از حضور روانشناسها و جامعهشناسها و مشاورین حاضر که وضع عمومی جامعه را میشناسند، مشورت بگیرند. بعد از این بحران چه اتفاقی افتاد؟آیا صداوسیما سعی کرد تا جوابی برای سئوالهای مردم در برنامههای خود پیدا کند و آن را پخش کند؟ نه. آنها مردم را صرفاً با تصاویر آواربرداری هیجانی کردند. وقتی میخواهیم چنین بحرانی را پوشش بدهیم باید به دنبال هدفی هم باشیم.
* چطور میتوانستیم آسیبهای روانی این حادثه را از طریق صداوسیما کاهش دهیم؟
من بهعنوان یک روانشناس احساس میکنم که اگر میخواهیم با مردم همدلی کنیم، صرفا با نمایش دادن عزاداری موفق نمیشویم، چون ذهن خلاق مردم به دنبال خاطیان ماجرا و شنیدن گزارشی از آن است. باید دقیقه مشخص میشد که طبق گزارش دولت در مورد پلاسکو ضعف نهادهای مختلف چه بوده است.
این برای اولین بار بود که برای تحلیل یک حادثهای گزارش ملی تهیه شد. به نظر شما چگونه میتوانیم بار روانی این حادثه را کم کنیم و با این گزارش ملی مرهمی بر زخمهای مردم بگذاریم؟
با این گزارش ملی چند هدف را میتوانیم پیگیری کنیم. مشخص میکنیم چندوچون و چرایی اتفاق و عاملان و ... اینجا نباید سوگیری سیاسی بگیرد. نهادهای تأثیرگذار در افکار عمومی مانند صدا سیما، روزنامهها، ائمه مساجد و ... باید از این گزارش ملی بهنوعی تابعیت داشته باشند و به انتشار آن تن بدهند زیرا منافع ملی مهمتر از هر چیز دیگری در مراودات ماست.