با تمام مقاومت ها در برابر خستگی با اشاراتی به خوبی نشان داده شده است که قائل شدن زمانی برای استراحت کوتاه و فرصت خالی گذاشتن میان یک خط فعالیت کیفیت و چه بسا کمیت را افزایش می دهد. یادگیری های عملی و زبانی در اثر تکرار ایجاد می شوند در صورتی که فاصله گذاشتن میان تکرارها نتیجه ای درخشان تر خواهد داشت از اینکه یک نفس و بی وقفه تکرار شود. تکرار بدون تنفس سبب فراربودن مطالب خواهد شد. در صورتی که اگر آن مطلب فرصتی برای محکم شدن و جا افتادن در ذهن داشته باشد خود را تثبیت خواهد کرد. متاسفانه پدیده ی «یادگیری با فاصله» یا توزیعی در ایران خیلی دیر مطرح شده است لذا هنوز به خوبی جا نیفتاده تا امروزه شاهد دست آوردهایش باشیم. متاسفانه تا امروز سعی می شده است که تا آخرین قطره از توانایی افراد در مسائل مختلف استفاده شود که ناخواسته از کیفیت ها می کاسته است. در صورتی که با شیوه ی توزیعی یا همان یادگیری فاصله دار یادگیری عملی شده و در باورهای اجتماعی گنجانده می شود. تمرین فشرده یا متراکم موجب خستگی شده در نتیجه کیفیت و کمیت را کاهش می دهد. در صورتی که در اثر تمرین توزیعی همیشه قدرتی در فرد هست تا بتواند بهترین یادگیری را داشته باشد. برای یادگیری و عمل کردن نباید تفاوتی میان ضریب هوشی ها و فیزیک های مختلف قائل بود تا بلکه بتوان به بهترین نتیجه های احتمالی دست یافت و جامعه را بی درنگ به سوی ارائه داشتن هدایت کرد. اگر نقص ها را فقط برای قضاوت پایانی کنار گذاشته و در حین آموزش فقط توانایی افراد را در نظر داشته باشیم بهتر خواهیم توانست زندگی را برایشان ترسیم کنیم.