وقتی غارنشین‌ها و مظفرالدین‌شاه سلفی می‌گرفتند

|
۱۳۹۶/۰۴/۱۱
|
۱۱:۳۶:۱۶
| کد خبر: ۵۸۰۶۹۱
وقتی غارنشین‌ها و مظفرالدین‌شاه سلفی می‌گرفتند
اگر معنای سلفی را به هر نحوی از «اعلام وجود من» نسبت دهیم، آنگاه قدمتی به درازای تاریخ خواهد یافت؛ حتی آن زمان که انسان‌های نخستین، اثر کف دست خود را بر بدنه غارها ثبت می‌کردند.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، سید محمد بهشتی در یادداشتی که در روزنامه اعتماد منتشر شده، درباره همه‌گیر شدن «سلفی» نوشت: "در جامعه امروزی «سلفی» پدیده‌ای است که عمدتا آن را به ظهور دوربین‌های تلفن همراه و رواج‌شان نسبت می‌دهیم. درحالی که اگر سلفی را مترادف با «ثبت چهره اشخاص» بدانیم، آنگاه سابقه‌ای بسیار طولانی خواهد داشت؛ از نقوش ‌برجسته پادشاهان بگیریم، تا ضرب تصاویر آنان روی سکه‌ها و... اگر آن را مترادف با «ثبت چهره خود» بدانیم، آنگاه از نخستین نقاشی‌های پرتره‌ای که نقاشان از خود می‌کشیدند، تا نخستین تصاویر خودگرفت عکاسان نیز در زمره سلفی خواهد بود. لیکن اگر معنای سلفی را به هر نحوی از «اعلام وجود من» نسبت دهیم، آنگاه قدمتی به درازای تاریخ خواهد یافت؛ چه حتی آن زمان که انسان‌های نخستین، اثر کف دست خود را بر بدنه غارها ثبت می‌کردند قصد داشتند بگویند: «من هستم.» هرچه باشد، عکس یا تصویر سلفی همواره اهمیتی به اندازه اهمیت من داشته است. برای همین مرور تاریخچه عکس سلفی می‌تواند ما را به سیر تحول تلقی از «من» در دوره‌های مختلف راهبری کند.
همیشه «من» در سفر به نواحی مختلف عکس می‌گرفت؛ «من و برج ایفل»، «من و میدان نقش جهان»، «من و ضریح حضرت رضا» و... طبیعی هم بود که «من» بخواهد از امور معرفه و معتبر، کسب اعتبار کند و بدینسان از نکرگی نجات پیدا کند. حتی اگر مظفرالدین‌شاه نیز در خیابان شانز‌لیزه از خود عکس می‌گرفت، از آن‌رو بود که برای شانز‌لیزه شأنی اجل بر شأن خود قایل بود و قصد داشت در مراجعت به وطن، به‌سبب بودن در چنین جایی فخر بفروشد. حال آنکه اندکی تامل در عکس‌های سلفی امروزین که عموما با تلفن‌های هوشمند گرفته می‌شود، تفاوتی را نسبت به گذشته آشکار می‌کند و آن اینکه «من» در آنها بسیار عظمت پیدا کرده و تبدیل به سوژه اصلی عکس شده است؛ به طوری‌که عکس‌های امروزین را می‌توان اینگونه تعبیر کرد: «برج ایفل و من»، «فلان ستاره سینما و من»، «آتش‌سوزی پلاسکو و من» و... امروز سلفی‌گیران بسان پادشاهانی‌اند که با عکس، موضوعات مختلف را در محضر می‌پذیرند. طبیعتا تنها کسانی به این مجلس راه دارند که «من» صاحب‌مجلس آنها را در شأن مجلس بداند. اکنون بسیاری شبکه‌های مجازی اجتماعی فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و فلیکر و... محمل گزارش این پادشاهان است من‌باب آنکه چه کسانی، چه جاهایی، چه چیزهایی و چه اوقاتی را به حضور پذیرفته‌اند. اما چرا چنین تحولی در تلقی از «من» رخ داده است. حتما این موضوع علل مختلفی دارد؛ از جمله اینکه تا مدت‌ها پس از ظهور عکاسی، دوربین عکاسی شخصیتی شامخ داشت و عکاسی آنقدر نیاز به تدارکات پیچیده داشت که عملا عکاس نیز در زمره ابزار و ادوات دوربین به حساب می‌آمد و میدانی برای ابراز وجود نمی‌یافت. امروز این دوربین است که در اختیار عکاس و گوش به فرمان اوست و آن هیمنه و شوکت قبل را ندارد. دوربین اکنون به اندامی فرمانبردار از بدن، همچون دست، تبدیل شده و لذا فرصتی اینچنین برای عرض‌اندام «من» فراهم می‌کند. هرچند این علتی مهم است ولیکن علت اصلی عظمت یافتن «من» را باید در امور دیگر جست.
 تلفن هوشمند ورای امکان عکاسی، نوعی فضای ارتباطی‌ حول هر شخص ایجاد کرده و بهتر است بگوییم عالمی به مرکزیت «من» پدید آورده است؛ «من» در این عالم جدید، بر کرسی اطلاع و آگاهی تکیه زده است. تا یکی‌دو دهه پیش، محدودیت رسانه‌های ارتباط جمعی سبب می‌شد هر خبر و هر رویداد فقط با عبور از فیلتر این رسانه‌ها به اشخاص برسد و لذا رسانه‌ها در مقابل اشخاص بر مسند «ما می‌دانیم و شما نمی‌دانید» قرار داشتند، افراد هم تحقیر ندانستن را پذیرفته بودند. درحالی که شیوع شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مجازی، ابری از اطلاعات حول افراد پدید آورده و سبب شده هر کس در جهان خودش و نسبت با هر موضوع، در موقعیت «من می‌دانم» قرار داشته باشد، لذا «من» تازه‌ و متفاوتی با «من» قبلی شکل گرفته است. حادثه بزرگ لحظاتی است که «من» سابق با «من» جدید رودر رو می‌شود؛ و عکس سلفی در واقع ثبت لحظات این مواجهه است. کثرت و رواج عکس سلفی در شبکه‌های مجازی نشان می‌دهد «من» جدید هنوز برای‌مان شگفتی‌آور است و از تحیر آن بیرون نیامده‌ایم. ما در سلفی با قدوبالای من جدیدمان آشنا می‌شویم و سعی می‌کنیم آن را به جا آوریم و حتی به آن افتخار کنیم؛ «من» جدیدمان دیگر در برابر معروف‌ترین‌های عالم احساس تحقیر نمی‌کند و برای جلب‌توجه نیازی به برج ایفل ندارد و در عکس‌هایش خود را از آنها معتبرتر معرفی می‌کند. گاه حتی برای اینکه عظمت یا توانایی این «من» را به دیگران و حتی به خودمان نشان دهیم، با فاجعه نیز عکس سلفی می‌گیریم! با سلفی گرفتن بر لب پرتگاه قصد داریم بگوییم این «من» از مرگ یا فاجعه نیز بزرگ‌تر است و می‌تواند سیادت خود را نسبت به آنها به رخ بکشد. جهان جدید این امکان را به ما داده که هر کدام بالاستقلال از «ناکسی» رها شده و «کسی» شویم و با عکس سلفی در تلاشیم «کسی» بودن را تمرین کنیم.
با همه اینها خوب است از خود بپرسیم این «من» جدید تا چه اندازه اصیل و چقدر اعتباری است. آیا واقعا به این عظمتی که از آن شگفت‌زده شده‌ایم هست یا نه! نکند موجودیت من جدید یکسره وابسته به جهان مجازی و تلفن‌های هوشمند باشد؛ چیزهایی که هر دم در حال طلوع و غروب است و ما را که تازه از غار تنهایی خویش بیرون جسته‌ایم برای مدتی شگفت‌زده و حتی بنده خود می‌کند و بعد متوجه ‌شویم چیزی که افول می‌کند، بندگی را نمی‌شاید. (اشاره به ماجرای ایمان آوردن حضرت ابراهیم به ستارگان و ماه و خورشید در سوره انعام.)"

 

نظر شما