یادداشت:

لولیتا و آتناهای امروز

|
۱۳۹۶/۰۴/۲۳
|
۱۱:۲۰:۱۰
| کد خبر: ۵۸۶۳۱۲
لولیتا و آتناهای امروز

دوشنبه گذشته بود که انتشار خبری، جامعه ایرانی را در بهت عمیقی فرو برد. "آتنا اصلانی" دخترک 7ساله ای که سه هفته قبل خانه را برای دیدار با پدر خود ترک کرده بود، دیگر با مانتوی مدرسه و کوله پشتی بر دوشش در محله دیده نشد. همه جای شهر صحبت از آتنا بود و جستجوهای پلیس روز به روز با ابعاد وسیع تری ادامه داشت. آری پای سواستفاده در میان بود و سرانجام آن اتفاقی که همه از آن می ترسیدند به وقوع پیوست و پیکر بی جان دخترک دوست داشتنی شهر که در مدت نزدیک به بیست روز در راس دلمشغولی مردم قرار داشت، در گوشه ای آرام و تاریک از انبار یک مغازه به خواب ابدی فرو رفته بود.

قاتل پارس آباد پس از انکارهای پشت انکار، سرانجام به اصل واقعه اعتراف کرد. اسماعیل 42ساله جنایت خود را اینگونه شرح داد:  «چند روزی بود که با دیدن آتنا وسوسه شده بودم. او برای آب خوردن و دستشویی به مغازه می‌آمد. روز حادثه به مغازه‌ام آمد که آب بخورد و چون کسی آن‌جا نبود، به طرفش رفتم. خواستم نقشه‌ام را اجرا کنم اما او شروع کرد به فریاد زدن. برای همین دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی به‌خودم آمدم که دیگر نفس نمی‌کشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکه پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم اما چند روز بعد به‌عنوان مظنون دستگیر شدم و...»

بیش از 60سال از انتشار کتاب "لولیتا" اثر "ولادیمیر ناباکوف" می گذرد. داستان منقلب کننده ای که نویسنده روس آن را به زبان انگلیسی در پاریس نگاشت و به یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی قرن بیستم بدل گشت. داستانی که عشق بیمارگونه یک معلم ادبیات میان سال روان پریش را به یک دختر 12ساله روایت می کند و بدلیل داشتن مضمومی فوق العاده بحث برانگیز، تا مدت ها فکر مخاطب را درگیر خود می کند.

فرای از اصطلاحات گوناگونی که این روزها درباره لولیتا بکار می برند، به طور کلی می توان لولیتا را نماد سو استفاده جنسی از کودکان و کودک آزاری یا مورد تهدید قرار دادن سلامت جسم و روح کودک و نوجوان نام برد.

اما در ایران این موضوع خیلی دیر آن هم در سال 92 با فیلم سینمایی "هیس دخترها فریاد نمی زنند" به کارگردانی "پوران درخشنده" خبر ساز شد و اعضای جامعه را به تفکر واداشت که چنین مسائلی حتی در حوالی هر خانواده می تواند به وقوع بپیوندد.

برای جلوگیری از سو استفاده از کودکان، راه حل پیش رو، کنترل اجتماعی است؛ همان راهی که جهان سال ها قبل برای مهار این نوع معضل ها برنامه ریزی کرد و با فراگیر کردن آموزش در نزد کودکان برای کنترل این دست تجاوزها و سواستفاده ها گام برداشت.

و اما در جامعه ما که هنوز هم صحبت کردن درباره مسائل جنسی در مدارس و حتی برخی خانواده ها تابو محسوب می شود و کودک سردرگم نمی داند در برابر تهدیدی که می تواند هر زمان از سوی هر انسان بیماری بروز کند، باید چه برخوردی نشان دهد. همانطور که قاتل آتنا در اعترافات خود اشاره کرد چندین بار برای حالت شهوانی و غیرانسانی خود اقدام کرده بود و اگر آتنای معصوم میدانست و آموزش دیده بود که چه برخوردی با او می شود، دیگر پای در آن رنگرزی نمی گذاشت. این ها حقیقت تلخی است که نمی توان  انکار کرد و با اعدام شب و روز متهمان باز هم ریشه کن نخواهد شد. این ها مسائل دارای اولویت اجتماعی است که باز هم باید سر افسوس فرود بیاوریم که بدلیل سردگمی در چگونگی برخورد با این مسائل، ناهنجاری های بیشتری تولید می شود و حقیقتی است که همچون تفی خون آلود به صورت آدمی پرتاب می شود.

حال بگویید فرزندانمان بر اساس کدام برنامه تدوین شده آموزش میبینند؟ برنامه هایی با مضموم آموزش حریم خصوصی که در آن به روشنگری برای جلوگیری از سواستفاده از کودکان از سوی بیماران جنسی در جامعه بپردازد؟ از پاسخ می مانید چرا که ستایش ها و آتناها بدنبال همین نبود آموزش ها، در دنیای کودکی از زندگی پرواز می کنند و چه بسیارند آتناهایی که با توجه به جو عمومی جامعه و هراس از آبرو و حیثیت، انگشت هیس بر مقابل دهان خود می بینند که آری در اینجا نباید فریاد زد!

ایمان رنجکش

 

نظر شما