زندگی شهروندی با توسعه و پیشرفت تکنولوژی، به سمت کمتحرکی و بیتحرکی رفته و شیوه و سبک زندگی مردم بهویژه در کشورهای کمتر توسعهیافته و توسعهنیافته، با رفتار نادرست مصرفگرایی و حرکت کردن در مسیر تجملگرایی آمیختهشده است. این سبک از زندگی در دو حیطه اقتصاد و سلامت قابلبررسی و تأثیرگذار است. چراکه تجملگرایی افزایش تقاضا بیشتر از عرصه تولید را در برداشته به انباشت نقدینگی منجر میشود که در بخش اقتصاد بسیار ضرر رسان است؛ اما در حوزه بهداشت و سلامت اثرات بهمراتب خطرناکتری را در بردارد و علاوه بر زیان اقتصادی، باجان شهروندان بهعنوان نیروی انسانی جامعه و نیروی کار در ارتباط مستقیم است.
شهروند ناسالم در ابعاد مختلف برای خود، خانواده و جامعه ایجاد زیان میکند. فرد بیمار، علاوه بر ایجاد ناراحتی روحی و فکری برای خود و خانواده، بخش اقتصادی سبد خانوار را نیز تحت تأثیر قرار داده و هزینههایی که باید برای آموزش، سلامت و تغذیه و نیازهای اساسی دیگر صرف شود، به حوزه درمان سرازیر میکند و چهبسا با طولانی شدن پرسه درمان، وضعیت اقتصادی خانواده را نیز دچار بحران کند.
پس با ذکر این موارد کاملاً مشهود است که سلامت شهروندان با داشتن سبک زندگی سالم قابل تأمین و مانع صرف هزینه خانواده در حوزه درمان میشود. از سوی دیگر شهروند سالم فرد مفیدتری برای خود، خانواده و جامعه است و بازدهی بیشتری دارد.
در کشورهای پیشرفته، سالهاست که به سبک زندگی ورود پیداکردهاند، مسئولان برای تغییر سبک زندگی شهروندان خود هزینههای گزافی را در بخش تحقیق و پژوهش مصروف و به نتایج بسیار خیرهکنندهای دستیافتهاند. انتشار نتایج این تحقیقات ثابت میکند، سبک زندگی در شرایط زندگی و چگونگی آن بسیار تأثیرگذار است و سبک زندگی سالم میتواند ضامن آیندهای روشن باشد.
استفاده از مدیریت، ورزش سلامتمحور، سبک زندگی سالم و کسبوکار باشگاههای ورزشی در فرهنگ زندگی سالم باید نهادینه شود. در این زمینه باید هم از دیدگاه سلامت به موضوع نگاه کرد و هم از دیدگاه اقتصادی، چون هرچقدر یک شخص ازلحاظ فیزیکی آماده باشد، هم بهتر فکر میکند و هم بهتر تصمیم میگیرد و کارایی و راندمان بالاتری دارد.
بههرحال بدن انسان برای انجام فعالیت خلقشده و اگر به گذشته برگردیم میبینیم که میزان ابتلای به بیماری، ده درصد امروز هم نبوده، چون اغلب مردم فعالیت بدنی داشتند؛ اما امروز به دلیل سبک زندگی جدید میزان فعالیتهای بدنی بهشدت کم شده همچنین نوع تغذیه هم فرق کرده و برنامه غذایی افراد اغلب ناسالم است. استفاده از فست فود ها و غذاهای آماده فرآوری شده و استفاده از مواد غذایی ناسالم و همچنین روش طبخ نامناسب زمینهساز بیماری است. درنتیجه باید در سبک زندگیمان بازنگری کنیم و ببنیم آیا سبک زندگی سالمی داریم؟
پاسخ به این سؤال در بیشتر جامعه منفی است، زیرا آمار و ارقام بیماریها در ایران نشان میدهد که ما از سبک زندگی سالمی برخوردار نیستم. افزایش مرگومیر به دلیل سکته قلبی، کاهش سن ابتلا به دیابت به زیر 35 سال و درگیری بخش قابلتوجهی از جامعه به بیماریهای مختلف سرطانی گواه این ادعا است که ما سبک زندگی سالمی نداریم.
یکی از راههای تغییر سبک زندگی، حرکت به سمت همگانی کردن ورزش و ترغیب جامعه به ورزش کردن است. اگر برنامهریزی مناسب انجام شود، فرهنگ ورزش بهکل جامعه منتقل میشود. اساس هرم سلامتی نوین، فعالیت بدنی است و باید در این زمینه زیرساختها فراهم شود. برنامهریزی، اطلاعرسانی و فراهم کردن امکانات باید محقق شود.
ما ازلحاظ سرانه ورزشی و میزان فضاهای ورزشی بهشدت دچار کمبود هستیم و ابتدا بایستی زیرساختها فراهم شود و در کنار آن فرهنگسازی صورت پذیرد و همچنین آموزش نیروهای متخصص را داشته باشیم.
باید بر روی ورزش همگانی کارکنیم و در ابتدا لازم است آمایش سرزمینی انجام دهیم و ببینیم چه ورزشهایی پرطرفدارتر و چه ورزشی برای مردم راحتتر است. مردم به دنبال ورزش راحت و سهلالوصول هستند و یک سری ورزشها مثل بدنسازی و شنا بین مردم پرطرفدارترند و اگر قرار است سرمایهگذاری انجام شود باید به این موضوع توجه شود.
بهتر است به سمت ورزشهایی برویم که اقبال بیشتری در بین مردم دارد. در جوامع پیشرفته بر این ورزشها بیشتر سرمایهگذاری کردهاند و ازاینرو در بعد همگانی، موفقتر هستند. البته فراهم کردن همه این امکانات، وظیفه دولت و ارگانهایی مثل شهرداری نیست چون ازلحاظ مالی ضرر ده است، ولی دولت میتواند شرایطی فراهم کند که سرمایهگذار جذب و تشویق شود.
این راهکارها برای شروع تغییر سبک زندگی بسیار مؤثر و قابلیت اجرایی دارند.
فرهاد رحیمی / پژوهشگر و کار آفرین ورزشی