آری، آمار و ارقام و مستندات و شواهد نشان می دهد که اهواز از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی درست مثل کشور قطر در محاسبات مختلف دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای است.
قطر با داشتن شرایطی مشابه خوزستان والبته اهواز، یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست و آنوقت اهواز ما نه تنها ثروتمندترین شهر کشور نیست که متاسفانه جز فقیرترین آنهاست.
قطر، میزبانی جام جهانی فوتبال را می گیرد و تیم استقلال خوزستان به خاطر نداشتن بلیط هواپیما در فرودگاه معطل می شوند.
به راحتی و به جرات هرچه تمامتر می توان صدها مثال مشابه آورد که خوزستان ما علیرغم هم تراز بودن شرایطش با کشوری مثل قطر ، از کمترین وابتدایی ترین خدمات وپیشرفت ها بهره مندبوده است در حالیکه نه تنها نسبت به کویت و قطر که نسبت به استانهای همجوارمان نیز بسیار فرسوده تر ، عقب مانده تر و ناامیدکننده تر عمل کرده ایم.
از آمار و ارقام و مثال های اینچنینی می گذرم که نوشته ام رنگ و بوی سیاسی هم نگیرد چرا که می خواهم به معضلات و چالش های اجتماعی شهرم بپردازم ودنبال کسانی بگردم که براساس قانون باید پاسخگوی من و افکارعمومی باشند.
جاری شدن رود طبیعی و خدادادی کارون از وسط شهر و ایجاد زیرساختی بکر برای بحث گردشگری، تنوع خرده فرهنگ ها و رنگارنگی اقوام، وجود منابع سرشار و مخازن بزرگ نفت و گاز، وجود شرکت های بزرگ اقتصادی، منابع سرشار و زیرساخت های بزرگ برای کشاورزی تنها چند دلیل ساده و قابل لمس هستند که باید بپذیریم ثروتمند ترین و غنی ترین شهر ایران هستیم و هیچ بهانه ای نیست که از آمار تاسف بار و شرم آور حاشیه نشینان، دستفروشان، دوره گردان، معتادان و کارتن خوابان شهرمان روی برگردانیم و یا آنان را نادیده و سطحی بنگریم.
آری، واقعیت تلخی است که با هیچ برچسبی پوشیده نمی شود.
مگر می شود از کنار پارک روبروی مصلی ویا بوستان جنب سینما ساحل اهواز رد شد واین تناقض فقر وثروت را نادیده گرفت؟
مگر می شود از دستفروش های پیروجوان و زن وکودک خیابان نادری چشم پوشی کرد؟
مگر می شود از جلسات مکرر و آمارهای نمادین و عناوین پوشالی نوشت ولی از آماروارقام کارگرهای بیل به دست بیکار در چهارراه آبادان چیزی نگفت؟
مگر می شود از حقوق شهروندی حرف زد و از زن های ماهی فروشی نگفت که نهارشان را زیر سایه بان چادرهای مشکی شان و در دمای ۶۰ درجه میل می کنند؟
مگر می شود از شهردار و شورا و عکس ها و شعارهایشان گذشت و به محله های حاشیه نشینی نپرداخت که انگار در عهد قاجار به سر می برند؟
آری، اهواز شهر پل ها و اقوام و فوتبال و پایتخت دفاع مقدس است و ما به همه ی داشته هایش می بالیم و مفتخریم که هشت سال دفاع مقدس ، سپر محکمی شدیم برای دفاع از میهن عزیزمان
اما دلیل نمی شود که فراموش کنیم همین هایی که روی اینهمه منابع عظیم نفت وگاز و پتروشیمی و فولاد و.... روی کارتن دراز کشیده اند برادران و فرزندان همان رزمنده ها ومردمانی هستند که با صدای آژیر قرمز به رختخواب می رفتند و با استرس و نگرانی از خواب بلند می شدند.
منه رسانه که چشم بینای جامعه هستم اعتراف میکنم که از مردم شهرم غافل شدم . منه جامعه شناس اعتراف میکنم که در قبال مشکلات ومعضلات جوانان شهرم کم کاری کرده ام.
من به نمایندگی از سوی همه فریاد میزنم که فراموش کرده ایم که در زیر پوست این شهر پر از ثروت، کسانی هستند که بوی نفت به مشام شان میرسد ولی پول نفت را ندیده اند . بوی گاز را حس می کنند اما چیزی ندارند که روی شعله ی گاز بگذارند . در کنار کارون آرمیده اند ولی لبهایشان ترک خورده ی تشنگی است.
آمار ، ارقام ، جلسات ، نهادها ، رسانه ها ومسئولین شهر اهواز هرچه میخواهند بگویند وبنویسند اما بپذیرند که بودن حتا یک نفر فقیر ، دستفروش ، کارتن خواب و... در شهر اهواز برای هیچکس پذیرفتنی نیست وما همه موظف به آنیم که اعتراف کنیم غفلت کرده ایم وباید آستین همت بلند کنیم از برای جبران و شرم مان بشود که در ثروتمندترین شهر کشور شاهد اینهمه معضلات و مشکلات انسانی و اجتماعی هستیم.
به امید روزی که شهر غنی اهواز، فقیر نداشته باشد.
یادداشت: هوشنگ نوبخت، روزنامه نگار وپژوهشگر علوم اجتماعی خوزستان