خون بازی دختر جوان به خاطر پسر همسایه!

|
۱۳۹۶/۰۶/۲۶
|
۱۰:۴۸:۴۹
| کد خبر: ۶۱۳۷۲۷
خون بازی دختر جوان به خاطر پسر همسایه!
دختر جوان که همراه دوستانش با خودزنی یا همان خون بازی به آرامش رسیده بود وقتی مادرش او را که شکست عشقی خورده بود تحت نظر داد و یک لحظه تنهایش نمی گذاشت از خانه فرار کرد و به پلیس پناه آورد.

به گزارش گروه انتظامی و حوادث خبرگزاری برنا، دختر جوان که همراه دوستانش با خودزنی یا همان خون بازی به آرامش رسیده بود وقتی مادرش او را که شکست عشقی خورده بود تحت نظر داد و یک لحظه تنهایش نمی گذاشت از خانه فرار کرد و به پلیس پناه آورد.

زخم هایی که روی دستانم وجود دارد، به خاطر خودزنی هایی است که به همراه دوستانم انجام می دهیم. من نمی‌دانم چگونه انسان با خودزنی و ایجاد زخم های خطرناک بر اعضای بدنش می تواند به «آرامش» برسد ولی به تقلید از دیگر دوستانم و برای آن که نزد آن ها کم نیاورم اقدام به خودزنی می کنم. آن ها به این کار «خون بازی» می‌گویند و من هم مانند آن ها پس از خون بازی چنین وانمود می کنم که با دیدن خون به آرامش می رسم .

دختر ۱۴ ساله ای که پس از فرار Escape از خانه به نیروهای انتظامی پناه آورده بود، وقتی در برابر مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد قرار گرفت، سفره دلتنگی هایش را گشود و در حالی که سعی می کرد آثار خودزنی هایش را پنهان کند، گفت: از چندین ماه قبل که با چند دختر همسن و سال خودم آشنا شده ام، رفتار پدر و مادرم در برخورد با من تغییر کرده است. آن ها نمی گذارند من با دوستان جدیدم رفت و آمد کنم چرا که معتقدند دوستانم، دختران خوبی نیستند و حجاب درستی ندارند. مادرم می گوید آن ها تو را به بیراهه می برند و با این کارهای بیمارگونه زندگی تو را به خطر می اندازند. من دیگر از سخت گیری های پدر و مادرم خسته شده ام. آن ها با من همانند یک زندانی Prisoner برخورد می کنند و نمی گذارند مطابق میل و خواسته خودم لباس بپوشم حتی اجازه نمی دهند موسیقی مورد علاقه ام را گوش بدهم. پدر و مادرم دوست دارند من رفتاری مانند خودشان داشته باشم و از رفت و آمد با دخترانی که کارهایی مانند خون بازی انجام می دهند یا به دنبال دوستی های خیابانی با جنس مخالف هستند خودداری کنم و … .

چند ماه قبل با پسری آشنا شدم که در همسایگی ما زندگی می کردند، احساس می کردم علاقه شدیدی به من دارد و مشکلاتم را درک می کند. به همین دلیل با او ارتباط برقرار کردم تا با یکدیگر ازدواج کنیم ولی مدتی قبل، آن پسر به خدمت سربازی رفت و ارتباطش را با من قطع کرد. من که از این شکست عشقی افسرده و گوشه گیر شده بودم تصمیم به خودکشی گرفتم ولی مادرم متوجه شد و مرا نجات داد.

او با بررسی پیام های داخل گوشی تلفنم متوجه ارتباط من و پسر همسایه شده بود به همین دلیل سخت گیری هایش را بیشتر کرد تا جایی که دیگر نمی گذاشت به تنهایی جایی بروم. او حتی کیف و لوازم شخصی ام را وارسی می کرد. دیگر نمی توانستم این رفتارها را تحمل کنم تا این که تصمیم به فرار از خانه گرفتم ولی زمانی به نیروهای انتظامی پناه آوردم که فهمیدم دست به کار خطرناکی زده ام .

شایان ذکر است به دستور سرگرد خیرآبادی (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) دختر نوجوان که دچار بیماری های روحی شده بود، در اختیار کارشناسان و مشاوران اجتماعی قرار گرفت و با دعوت از پدر و مادر وی، تلاش ها برای پیشگیری از آسیب های روحی، اجتماعی و خانوادگی همراه با مشاوره های روان شناسی آغاز شد.

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
پرونده ویژه