به گزارش خبرگزاری برنا ؛ عماد طالب زاده در گفتگویی حرف های جالبی درباره اتفاقات مختلف حوزه موسیقی زده است که بخشی از آنها را در ادامه می خوانید.
** اساساً تا به حال کاری نکردهام که همکارانم خوششان بیاید! چون برایم مهم نیست. من موسیقی پاپ کار میکنم و نگاه و سلیقه مردم برایم مهم است. نمیتوانم نگران این باشم که همکارانم چه دوست دارند؛ چون آنها نیستند که بلیت کنسرتهای من را میخرند و برایم هورا میکشند! من به دنبال جذب مخاطبان خودم هستم و برای مردم میخوانم.
** آنچه مهم است این است که اول و آخرِ عمر کاری هر هنرمندی را مردم تعیین میکنند. به نظر من موسیقی تنها شغلی است که سنوسال نمیشناسد. خوانندهای داریم که 70 ساله است اما هنوز هیت است و همه دوستش دارند. من هم خیلی دوست داشتم که مثلاً سال 90 مجاز میشدم و قطعاً خیلی برایم خوشایندتر بود، اما حالا هم ناراحت نیستم.
** من با بیشتر بچههای موزیک دوست هستم یا لااقل با کسی مشکل خاصی ندارم. اما نکتهای که وجود دارد این است که فضای کاری موسیقیِ ما، تیمورک نیست و همه یا دوبهدو یا تکی کار میکنند یا تا زمانی که با هم کار میکنند رفیق هستند. برعکس؛ سینماییها با هم زندگی میکنند و صمیمی هستند چون بدون تیمورک کارشان پیش نمیرود و مثلاً نمیشود که یک بازیگر دوربین را خودش بکارد و برود جلویش بازی کند! توفیق اجباری شده که با هم تعامل کنند و رابطه خوبی داشته باشند. اما در موسیقی، هر خوانندهای تیم خودش را دارد. بچههای موسیقی به هم احتیاج ندارند و هرکدام کار خودشان را انجام میدهند. ولی بازیگر به تنهایی نمیتواند کاری بکند. حتی اگر فیلمی مثل «شب یلدا» تکبازیگر باشد، باز هم لازم است عوامل مختلفی در پشت دوربین حضور داشته باشند. ولی در موسیقی اینطور نیست. خیلیهایمان در زمینه ترانه، ملودی، تنظیم و... از آثار خودمان استفاده میکنیم و این باعث میشود یا دوستیهایمان به چند نفر محدود باشد، یا اصلاً دوستی نداشته باشیم و این خیلی بد است.
** اگر ما روابط بهتری داشته باشیم، میتوانیم برنامههای بزرگتری اجرا کنیم. اگر الان به سالن 2000 نفره میلاد یا سالن 3500 نفره وزارت کشور فکر میکنیم، وقتی چند خواننده با هم اتفاقی رقم بزنند میتوانیم به کنسرتهای 5 یا 6 هزار نفره فکر کنیم.
** گاهی میبینم یک بازیگر در صفحهاش تئاتر یا فیلم سینمایی را تبلیغ میکند که خودش در آن نقشی ندارد. خود من در تمام دوران ممنوعالفعالیتیام برای خیلی از خوانندگانی که آلبوم منتشر کردند یا اتفاق مثبتی برایشان افتاده بود، پست تبریک گذاشتم و هنوز هم هست. اما بعضیهایمان دچار این توهم هستیم که من از فلانی بالاترم و اگر او این کار را کرد، لازم نیست که من هم بکنم!
** یک سر به همین ترکیه که همسایهمان است بزنید و ببینید جز استاد «شجریان»، کدامیک از خوانندگان ما را میشناسند. یا مثلاً خانم سلن دیون یا آقای پاواروتی چند خواننده پاپ، کلاسیک یا سنتی ایران را میشناسند؟ چون خودمان نخواستهایم اتفاقات بزرگ رقم بزنیم. قبلاً شرایط بهتر بود. مثلاً، چند خواننده مثل محسن چاوشی، فرزاد فرزین، رضا صادقی، مهدی مدرس و... کنار هم میایستادند و آهنگی برای ایران میخواندند. ولی الان همه چیز فردی شده. نمیدانم، شاید من اشتباه میکنم، اما عقیدهام این است همیشه تیمورک نتیجه بهتری دارد.
** من سینما را به اندازه موسیقی دوست دارم. کلاً تصویر را خیلی دوست دارم و به همین دلیل موزیکویدئو برایم مهم است. فکر میکنم در فیلم «سکه» بد بازی نکرده باشم. البته این فیلم زیاد دیده نشد. خیلیها گفتند ای کاش اولین فیلمت سینمایی بود یا فیلم مهمتری بود. اما به هر حال برای من تجربه خوبی بود. کامنت منفی خاصی نداشتم، البته شاید بعد از این مصاحبه داشته باشم!
** من باید سبک خودم را داشته باشم. چون مخاطب واقعی و دائمی داشتن نکته مهمتری است. من هیچوقت آهنگی را برای اینکه معروف شوم نساختم. در نسل قبلی ما، ناصر عبدالهی، امیر کریمی، حامی، حمید برادر من، دکتر اصفهانی، علیرضا عصار و... هر کدام با یک استایل میخواندند. شادمهر آن زمان از همه معروفتر بود ولی دکتر اصفهانی نگفت چون شادمهر مثلاً «دهاتی» را خوانده و گرفته، پس من هم یک کار مثل آن بخوانم! ایشان «نازنین» را خواند و گرفت. علیرضا عصار نگفت چون اصفهانی «نازنین» را خوانده و گرفته پس من هم مثل او بخوانم. «خیال نکن نباشی» را خواند و گرفت. البته امروز هم خیلی از خوانندههای ما فضای خودشان را دارند. اما برای مثال میبینیم که آهنگ حامد همایون گرفته، 50 تا آهنگ شبیه آن منتشر میشود! این استایل برای آن آدم است و اگر من بیایم به آن شکل بخوانم که موفق نمیشوم، خُب خودش هست!
** من همه آهنگهای جدید همکارانم را گوش میکنم. به نظرم بهنام بانی خواننده ژوست و خوبی است و موسیقی خوبی هم انتخاب کرده. آهنگهایی که قبلاً از او میشنیدم من را یاد خوانندههای دیگری میانداخت. اما به نظر من حامد برادران که موزیسین خوشذوقی است و سلیقهی روز را میشناسد، ملودیهایی برای بهنام میسازد که در آن خوب میخواند. یعنی هم ملودی بهروز است و هم خواننده از توانمندیاش به حد نیاز و نه بیشتر استفاده میکند. شهاب مظفری غم و بغضی در صدایش دارد که آن را دوست دارم. سینا شعبانخانی را دوست دارم و هر وقت او را دیدهام به خودش گفتهام که خواننده توانا و خوبی است و فقط باید سعی کند که شبیه احسان خواجهامیری نشود تا با او مقایسه نشود. چون خودش میتواند یک خوانندهی با استایل باشد. هیچوقت مخاطب آثار سیامک عباسی نبودهام؛ اما قطعه «عشق دور» در آلبومش به نظرم کار حسی و قشنگی بود. حال و هوای «اگه یه روز» را داشت که دیگر نوستالژی شده و شاید این قطعه هم در گذر زمان چنین اتفاقی برایش بیفتد.
موسیقی ما