به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ السا فیروزآذر را آخرین بار در فیلم سینمایی «ملی و راههای نرفتهاش» دیدیم اما او در حال حاضر در نمایش «تنهایی پرهیاهو» به کارگردانی کاوه آهنین جان ایفای نقش میکند. این نمایش از بازیگران جوان گروه سولو تشکیل شده اما در کنار این جوانان، بازیگران توانایی از جمله بانیپال شومول، السا فیروزآذر و آناهیتا همتی حضور دارند.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا با السا فیروزآذر درباره این نمایش و همچنین فیلم سینمایی«ملی و راههای نرفتهاش» گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید؛
در دومین نمایش کاوه آهنین جان چه نقشی دارید و حضور شما در این نمایش به چه صورتی بود؟
تفاوت نقش برای بازیگر جذابیت زیادی دارد، زیرا او از این طریق میتواند خودش را محک بزند و نقشهای دیگر را تجربه کند، من در این نمایش نقش یک دختر کُلی را بازی میکنم که خیلی گستاخ و فرهنگاش با دیگران بسیار متفاوت است. مثلا ولع دارد تا همه چیز را بخورد حتی چیزهایی که قابل خوردن نیستند. در واقع زندگی او تلفیقی از شرایط امروز و سال 1940 در زمان جنگ جهانی دوم است. او تنها بخاطر خواهر و برادر معلولی که دارد میخواهد به اجبار و اصرار با کسی ازدواج کند. این دختر کلی خیلی بدوی زندگی میکند و فقط میخواهد به نیازهای اولیهاش در زندگی برسد. به نظرم مراحلی که برای «تنهایی پرهیاهو» از تمرین تا روی صحنه رفتن برای من خیلی جذاب بوده، در خصوص اتودی که من زدم آقای آهنین جان گفتند که خیلی شیک است و از این کاراکتر خیلی فاصله دارد یعنی کاراکتر کلی که آن را بازی میکنم. این تغییر برای من مثل حریم یا پردههایی میماند که هر روز برایم کنار می رود و حس میکنم که راحتتر هم میتوان بود. علاوه بر همه سختی هایی که این نمایش دارد، کاراکتری که من نقش آن را ایفا میکنم از لحاظ فیزیکی خیلی پر جنب و جوش است و ورزشهای خیلی سختی دارد با این حال برایم جذاب است.
نماد بیرونی این شخصیت شبیه به چه نوع دخترانی از جامعه ماست؟
شاید دخترانی که هیجان زیادی برای ازدواج دارند. این کاراکترآنقدر فقیر است که میخواهد هر طور که شده ازدواج کند حتی اگر آن مرد کاری به کار او نداشته باشد.
مخاطب عمده این نمایش خواص هستند یا عوام؟
اصولا مخاطبان تئاتر خاص هستند. زمانی که من کار قبلی آقای امیر کاوه آهنین جان را دیدم آرزو میکردم در نمایش بعدی او حضور داشته باشیم، زیرا کارهای او همه مخاطبان را راضی نگه میدارد. از نظر من هر مدیایی خصوصیت خاص خودش را دارد مثلا در تئاتر ما از صحنه استفاده میکنیم و زنده بودن صحنه باید خاصیتی داشته باشد که سینما، تلویزیون و رادیو ندارد. من عاشق دکور، طراحی لباس، میزانسن، گریم، زنده و پرهیاهوی کارهای کاوه آهنین جان هستم و مثل اسم کار که «تنهایی پرهیاهو» است تنهایی یک آدم را نشان میدهد که پر از هیاهو و بسیار جذاب است.
شما در تئاتر با افراد مختلفی کار میکنید اما در سینما بیشتر تمایل دارید با تهمینه میلانی و محمد نیک آیین کار کنید. دلیلش چیست؟
چنین چیزی نیست، من چندین بار با کارگردانهای دیگر در سینما کار کردهام. اصلا اینطور نیست که فقط با خانم میلانی کار کنم البته نمیتوانم کتمان کنم که من کارهای خانم میلانی را دوست دارم ؛ شاید به این خاطر که با او زندگی کردهام و طرز فکرش را بسیار قبول دارم. او در کارهایش از زنان دفاع می کند. در خیلی از فیلمنامهها فقط میبینیم که زن فقط هست که باشد و به عنوان کنیز مرد است. اما نقشها به گونهای نیست که مخاطب به صورت ایدئولوژیک آن را بپسندد. گاهی اگر بازیگر بخواهد خودش را جای مخاطب بگذارد به این نتیجه میرسد که خب که چی و در نهایت از این نقش چه چیزی عاید مخاطب نمیشود. من هیچ حساستی در این زمینه ندارم حتی بسیار مایلم که با آقای احسان بیگلری کار کنم.
فکر میکنید «ملی و راههای نرفتهاش» میتواند اثر متفاوتی در کارنامه کاری تهمینه میلانی باشد؟
به نظر من اولویت کار تهمینه میلانی با هنجار شکنی و ساختار شکنی اجتماعی همراه است. شخصیتی که من در این فیلم داشتم شخصیتی به نام نیر بوده که به شوهرش خیانت می کند. اینکه یک زن به شوهرش خیانت کند کمتر در سینمای ما دیده شده است. نیر زنی است که خیانت می کند در حالی که دلایل شخصی خودش را دارد نه اینکه زن گناهکاری باشد و بخواهد شوهرش را بکشد بلکه یک زن عادی است و به زبان عام می گوید شوهر من ببوگلابی است. بازتابی که من از مخاطبان گرفته ام این بود که نیر را درک می کنند. به نظرم نیر یک شخصیت خاکستری است با وجود اینکه ما میدانیم خیانت اصلا کار درستی نیست اما داستان وجه دیگری هم دارد؛ یعنی همان جایی که نیر می گوید وقتی شوهر من از سرکار می آید بلافاصله میخوابد و به من توجه نمیشود، این خودش گویای خیلی چیزها است. به نظرم نقطه عطف کار جدید خانم میلانی با کارهای قبلی اش این است که مشکلات بین زن و مرد در جامعه را به شکل جسورانه ای مطرح میکند و طرز فکرهای کهنه را درجامعه میشکند.
شما استرستان روی صحنه بیشتر است یا مقابل دوربین؟ همچنین اولویت شما تئاتر هست یا سینما؟
هر کدام از اینها برایم خوبیهای خاص خودشان را دارند. زمانی که روی صحنه اجرا میکنیم آدرنالین فوق العاده ای داریم. اولین شبی که من در نمایش « مانوس » اجرا داشتم از استرس صد بار گوشی را برداشتم تا به کارگردان زنگ بزنم وبگویم اشتباه کردهام و نمیخواهم بیایم و دائم به خودم میگفتم اگر نتوانم و از عهده کار بر نیایم چه کار کنم؟ ولی تمام اینها هیجانی دارد که آدم هیچ جا آن را تجربه نمیکند. مخصوصا زمانی که از خودمان راضی باشیم این تجربه شیرینتر میشود ولی سینما هم جذابیت های خودش را دارد.
چرا تهمینه میلانی نسبت به زمانی که فیلم سینمایی «دو زن» را ساخت، دیگر کار پر مخاطب تولید نمی کند و به بهترین کارهای خود نمی رسد؟
به نظر من هر کارگردانی چه در ایران وچه در جهان مثلا حتی استنلی کوبریک یک یا دو فیلم درخشان در کارنامه کاریاش دارند که مخاطبان بیشماری دارند. شرایط ساخت فیلم و زمان آن و موقعیت شخصی کارگردان همگی می تواند موثر باشد. اکثر کارگردانها کارهای اولیه شان بیشتر سر و صدا می کند و شاید به خاطر جسارت های اولیه قبل از احتیاط های همراه با شهرت باشد. و شاید وقتی «دو زن» را میبینید در واقع سیستم فکری یک آدم را برای اولین بار میبینیم که مخاطب را غافلگیر میکند. و از طرف دیگر بسیاری از مخاطبان در فضای مجازی «ملی و راه های نرفته اش» را شاهکار خانم تهمینه میلانی می دانند.