به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ روزنامه شرق نوشت: «شهردار سابق تهران که برای برگرداندن زندگی به قلب تهران تصمیم گرفت خودش در یکی از خانههای آن زندگی کند، مانند بسیاری از تصمیماتش، زودتر از خودش پولش را جلو فرستاد؛ خانه را خریدند و ساختند اما شهردار اثاثکشی نکرد و به آن چه برای شهروندان توصیه میکرد، عمل نکرد و این گونه بود که خانهای چند دهمیلیاردی به نام خانه شهردار روی دست شهرداری ماند و حالا معاون محمدعلی نجفی میگوید این خانه را ساختمانی اداری میکنیم.
شهردار مشهدی تهرانیها در ١٢ سال گذشته کمی بعد از سکونت در شهرکی نظامی در منطقه ٤، از فرماندهی انتظامی به شهرداری تهران رفت. از همان ابتدا بنای تکمیل پروژههای نیمهتمام تهران را گذاشت و این گونه بود که تونل رسالت و برج میلادی که سالها باری بر روزمره تهرانیها شده بودند را تمام کرد. محمدباقر قالیباف بارها در همان سالهای ابتدایی مسئولیت خود از این که به تهران آمده و تهرانیها را نجات داده است، حرف میزد و حتی با این جملهاش معروف است که: «هیچوقت فکر نمیکردم یک روز من از مشهد بیایم و اینها (تونل رسالت و برج میلاد) را تکمیل کنم.»
قالیباف که از همان ابتدا دغدغه برابری امکانات و تأسیسات شهری برای شرق و غرب و شمال و جنوب را داشت، بارها درباره کمبودهای شرق تهران صحبت میکرد و به همین دلیل است که بخش زیادی از توسعه بزرگراهی را به شرق تهران اختصاص داد و یکی از خطوط متروی تهران هم سهم تهرانیهای شرق تهران شد. البته ساکن بودن شهردار تهران برای سالها در شرق را نباید تنها دلیل این اقدامات دانست، زمینهای دستنخورده و بلاتکلیف بسیاری که در شرق تهران بوده و هست نیز یکی از این دلایل بوده که دست شهردار تهران را پس از درک نیازها به عنوان ساکن یک منطقه، باز گذاشته است.
او حالا ساکن محله خواجهعبدالله انصاری است. پیشتر زمانی که آخرین ایستگاههای مترو را در دوره مسئولیتش افتتاح میکرد، در جریان افتتاح ایستگاه خواجهعبدالله انصاری در خط ٣ مترو گفت: امروز به عنوان شهروندی که مترو به نزدیکی محل زندگیاش آمده، از پرسنل مترو تشکر میکنم؛ چراکه سرانجام مترو به در خانه ما نیز رسید.
اما آیا این که مسئولی از شهردار و عضو شورای شهر تا یک رئیسجمهور، ساکن یک محله باشد در وضعیت آن محله یا منطقه شهری تفاوتی ایجاد میشود؟ این همان موضوعی بود که محمدباقر قالیباف به آن فکر کرده و برایش هم تصمیماتی گرفته بود.
او از همان سالهای اول حضورش در بهشت به دنبال کم کردن فاصله شمال و جنوب تهران بود و انصافا در بسیاری از مؤلفههای زیرساختی و امکانات و المانهای شهری با صرف پولهای خود مردم در این موضوع تا حدی موفق بود اما یکی از برنامهریزیهایی که شهردار سابق تهران در همین راستا در ١٢ سال مسئولیتش بارها مطرح کرد و برای آن پول و برنامه صرف کرد و موفق نبود، زندهکردن منطقه ١٢ تهران یا همان محدوده تهران قدیم بود. نوسازی بافتهای فرسوده را از محلات منطقه ١١ و ١٢ و ٩ شروع کرد، ساخت سولههای بحران و الزهرا و زمینهای چمن را از این مناطق شروع کرد، اصلاحهای ترافیکی و اجتماعی و فرهنگی را در این مناطق به شکلی ویژه اجرا میکرد؛ در حالی که بیشترین چالشهای اجتماعی هم که در دوران خود تجربه کرد، مربوط به همین مناطق، به ویژه منطقه ١٢ بود. او بارها در سخنان خود بر این که دوباره باید زندگی و زیست شهری را به منطقه ١٢، یعنی بافت تاریخی تهران برگرداند، صحبت میکرد اما اقدامات عملی او برای تحقق این هدف چقدر جدی، اجرایی و موفق بود؟
قالیباف میخواست برای محلهای که شاید نیمی از بافت مسکونی آن تبدیل به انبار، خرابه و اتاقکهایی برای زندگی شبانه کارگران شهرستانی و افاغنه و گوشههای دنج برای معتادان و کارتنخوابها شده، چه کند که نتوانست؟ شهردار سابق تهران میخواست برای بازاری که هنوز نمیتواند برای کابلهای رهاشده برق و تلفن و سیمهای متعدد بدون صاحب اما خطرناک، تعیینتکلیف کند، چه طرح ضربتیای را اجرایی کند؟ او بارها از زندگی روزانه و مرگ شبانه منطقه ١٢ صحبت کرد. از اصلاح حد فاصل مجلس شورای اسلامی تا منطقه مولوی تهران سخن گفت و افزود: با اجرای طرح جامع بهارستان یقینا منطقه مولوی نیز تحتتأثیر این منطقه قرار خواهد گرفت. بسیاری از بازاریان قدیم تهران که این محدوده را ترک و در مناطق یک و ٣ ساکن میشوند، با طرح جامع یقینا به همین منطقه برگشته و محل کار و زندگیشان را در منطقه ١٢ انتخاب خواهند کرد. او سال ٩٠ در نشستی با مجلس شورای اسلامی که درباره طرحهای ساماندهی اطراف مجلس برنامه میریختند، گفت: «بسیاری از بازاریان قدیم تهران که این محدوده را ترک کرده و در مناطق یک و ٣ سکونت میکنند، با طرح جامع بهارستان یقینا به همین منطقه برگشته و محل کار و زندگیشان را در منطقه ١٢ انتخاب خواهند کرد.» طرحی که قالیباف از آن صحبت میکند، احتمالا همان طرحی است که بعد از شش سال جمع زیادی از شهروندان تهرانی در محدوده مرکزی تهران درگیر آن هستند؛ یک خیابان مهم و پردسترسی به نام خیابان «مردم» هم کلا به روی مردم بسته شده است.
تا اینجا شهردار سابق تهران برای منطقه ١٢ خیری را که خودش دنبالش بوده، نداشته است. او در ادامه برنامهریزیهای پرخرج شهری که برای منطقه ١٢ اجرائی کرد تا منطقه ١٢ زنده شود، روی خانههای تاریخی و قدیمی این منطقه که بافتی ارزشمند دارند، دست گذاشت. تعداد زیادی از خانههای معروف و مربوط به شخصیتهای سیاسی، هنری، فرهنگی و خانه – کاخها مرمت و با تغییر کاربری دوباره فعال شدند و بسیاری دیگر با توجه بخشی از سرمایهگذاران تبدیل به رستوران و سرای سنتی شدند و در این میان شهرداری منطقه ١٢ دست روی تعدادی از خانههای تاریخی گذاشت که یکی از آنها در ادامه به نام خانه شهردار تهران شناخته شد.
محمدباقر قالیباف در یکی از بازدیدهای یکباره خود از منطقه ١٢ اعلام کرد که شهرداری تهران صد خانه تاریخی در محدوده محله عودلاجان و بافت تاریخی تهران شناسایی و خریداری کرده تا معاونان و مدیران ارشد شهرداری تهران در آنها ساکن شوند، خودش هم به عنوان اولین نفر از مجموعه شهرداری تهران در بافت تاریخی عودلاجان ساکن میشود. این خبر از آن خبرهای یکباره و تأثیرگذاری بود که تا مدتها موجی مثبت برای شهردار تهران داشت؛ شهرداری که در همه این ١٢ ساله همواره در آستانه ورود به رقابتهای انتخاباتی بود اما سرنوشت این خانه و ساکنان آن و شهروندانی که امیدوار به تغییر در منطقه خود بودند، چه شد؟
خانه انتخاب شده به نام خانه «مهربان» مربوط به دوره پهلوی اول است که در سال ٨٤ در فهرست میراث ملی ثبت شده است. شهرداری منطقه ١٢ این خانه و دو خانه اطراف را یکباره مرمت کرد و چندباره تغییر وضعیت و دکوراسیون داد و شهردار تهران گاهی برای برخی جلسات و بازدیدهای خود در منطقه ١٢ به این خانه هم سر زده است اما ساکن و مستقرشدنی در کار نبوده است؛ به عبارتی شهردار تهرانی که برای ساکنان منطقه ١٢ از کارگر و کسبه تا ساکنان و بازاریان منطقهیکنشین نسخه برگشت و ساکنشدن میپیچد، خودش در این محلات مستقر نمیشود تا این منطقه برای آن تحول بزرگ آماده شود.
این خانه چنددهمیلیاردی و ارزشمند که در این سالها تقریبا استفادهای از آن نشده است، حالا با رویکردهای جدید معاونت شهرسازی شهرداری تهران تبدیل به دفتر مدیریت بافت تاریخی شده است و معاون محمدعلی نجفی گفته است: «خانهای در کوچه امامزاده یحیی در منطقه ١٢ وجود داشت که قرار بود شهردار سابق در آنجا ساکن شود که این اتفاق نیفتاد. حال این خانه تاریخی به معاونت واگذار و به اداره تبدیل شده است تا از حالت تاریخی و فرهنگی خارج نشود.»
هر چند که این اقدامات شهرداری تهران با هر رویکرد و هر مدیریتی نوعی جیببهجیب برای شهرداری تهران محسوب میشود اما مسئله این است که از این همه برنامهریزی و پول خرجشده و راه باز برای ساختوساز، همچنان مردم منطقه ١٢ منفعتی نبرده و سرشان بیکلاه است و منفعت این اتفاقات را سرمایهگذارانی بردهاند که به موقع توانستند آن صد خانه دیگری را که تبدیل به رستوران و سفرهخانه شدند، تبدیل به احسن کنند. کالبد منطقه ١٢ که امروز درباره آن صحبت میکنیم از کالبد منطقه ١٢ که ١٠ سال قبل درباره آن صحبت میشد و میشناختیم فرسودهتر، آسیبدیدهتر و پرمعتادتر شده است.»