به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ سیدعلی ضیا در ابتدای برنامه «فرمول یک» به حضورش در 162 برای پاسخگویی به تلفنهای مردمی اشاره کرد و سپس از اینکه برنامه آنقدر دیده میشود که بدون رفتن سراغ مسئولان، آنها خودشان در صدد پاسخگویی برمی آیند، ابراز خرسندی کرد.
سپس به رسم چهارشنبههای «فرمول یک»، ضیا بهگفتگو با چهرهای پرداخت که روز تولدش بود؛ رسول صدرعاملی که دیروز 63 ساله شد.
این کارگردان در ابتدا درباره فیلم جدید خود توضیح داد: ««سال دوم دانشکده من» اسم فیلم جدیدم است. سال اول دانشگاه سال پرهیجان و کشف و شهود است اما در سال دوم دیگر پای دانشجو روی زمین است.»
بازیگران «سال دوم دانشکده من» بر اساس تواناییشان انتخاب شدهاند
او افزود: «در این کار 20 بازیگر داریم که سعی کردهایم برای انتخاب آنها بر اساس تواناییشان نه ژن و انواع و اقسام مناسبات و بر مبنای صداقت و عدالت حرکت کنیم. هر کدام از این افراد به نمایندگی از قشری از جامعه در فیلم حضور دارند.»
صدرعاملی درباره توجهش به مسائل دختران در فیلمهایش اظهار کرد: «من میتوانم فهرست بلندبالایی از پسرانی بدهم که از ابتدا تا انتهای این 37، 38 سالی که کار کردم، در کنار من بودهاند و حالا برای خودشان کسی شدهاند. از همایون اسعدیان گرفته تا دانش اقباشاوی، محمد رسولاف و... خانم رخشان بنیاعتماد هم در «گلهای داوودی» دستیارم بود.»
او ادامه داد: «فیلمسازی یعنی انتخاب درست و فراهم کردن شرایطی برای افرادی که به درستی انتخاب کردهای تا استعدادهایشان را به درستی شکوفا کنند و تو به عنوان کارگردان نظارت نهایی داشته باشی و بگذاری خلاقیتهای افراد شکوفا شود.»
فکر کن بتوانم فیلم بسازم اما بگذارم کسی دیگر فیلم بسازد!
این کارگردان در پاسخ به این سوال ضیا که به دلیل مشارکت در فیلمیران زندگی او تامین است و نیازی به فیلمسازی ندارد، تصریح کرد: «فکر کن که من بتوانم فیلم بسازم اما بگذارم کسی دیگری فیلم بسازد! البته شوخی میکنم. زحمت بیشتر فیلمیران با علی سرتیپی است و سعی کردیم کمبودی را که در سینمای ایران در حوزه توزیع مناسب فیلم وجود دارد، پر کنیم. اینکه فیلمی درست ساخته شود اما خوب پخش نشود، معضل است.»
صدرعاملی در اینباره که از او و همکارانش در فیلمیران با نام مافیا یاد میشود، گفت: «وقتی کار گروهی انجام میدهی و میتوانی این را تداوم بدهی، طبیعی است افرادی که ضعیفتر هستند القابی چون مافیا و... به ما میدهند. سینما مشکلات جدی دارد. آرزوی ما در فیلمیران این است که 10، 15 تا شرکت این چنینی داشتیم. هیچ فیلمی ضعیف نیست، به شرطی که مخاطب شناسی آن بهطور صحیح انجام شود.»
روزنامهنگاری بودم که مهمترین خبر قرن را منعکس کردم
او در پاسخ به این سوال علی ضیا درباره حرفهایی که پشت سر او مبنی بر اینکه در فیلمیران صاحب مافیا است یا به عنوان تنها مستندسازی که همراه امام (ره) بوده از رانت برخوردار است، اظهار کرد: «باور کن من از آن هواپیما که پیاده شدم، سرم را انداختم پایین و زندگی طبیعیام را ادامه دادم. از هیچ فرصتی در هیچ زمانی استفاده نکردم. فقط روزنامهنگاری بودم که مهمترین خبر قرن را که کل پوسترهایش در جهان بود، منعکس کردم.»
ماجرای مصاحبه با امام درباره احساسش از بازگشت به وطن چه بود؟
صدرعاملی در این باره که آیا او خبرنگاری بوده که از امام درباره احساسش از بازگشت به وطن پرسیده است، تاکید کرد: «خیر من نبودم. امام با آن جواب میخواست بگوید ساکت، من قرار نیست مصاحبه کنم. قرار بود وقتی وارد آسمان تهران شدیم، دیگر کسی مصاحبه نکند. اما آن خبرنگار به نحوی خود را به امام رساند و آن سوال را پرسید. تجربهای که من طی سه ماه کار خبری در جوار حضرت امام داشتم این بود که منظور ایشان این بود که ولمان کن.»
کارگردان «دختری با کفشهای کتانی» تصریح کرد: «من همیشه سعی کردهام اینطور مواقع، دردسر هم کشیدهام، اما به عنوان یک شاهد تاریخی آن چیزی را که درست بوده است، بگویم. بعد در آن روزنامه دو سالی کار کردم. بعد به جنوب فرانسه برگشتم که آنجا درس جامعه شناسی میخواندم. در ایام جنگ برگشتم و مشغول مستندسازی شدم. بعد از جنگ شروع به فیلمسازی کردم در حالی که هیچکس با فیلمسازی من موافق نبود. هیچکس از ساخته شدن فیلم «رهایی» خوشحال نشد.»
تا این لحظه یک وام غیرمعمول هم نگرفتهام
او ادامه داد: «البته بی انصافی است که بگویم هیچکس از ساخته شدن «گلهای داوودی» خوشحال نشد. آن موقع یک مدیریت متمرکز متشکل از آقایان انوار و بهشتی داشتیم و آنها سعی میکردند چیزی به اسم سینمای جدید ایران را پایهریزی کنند. حالا که فیلمسازان دارند فیلم میسازند من به آن روزهای سخت آغازین فکر میکنم. من تا این لحظه یک وام غیرمعمول نگرفتهام. همه این سالها هر کاری در سینما کردهام به دوش خودم بوده است. پزش را هم نمیدهم. دوست داشتم و به قول عباس کیارستمی ماها در بهشت به دنیا آمدهایم، چون فکر میکنیم کاری را که دوست داریم انجام میدهیم. هیچ منتی هم بر هیچکس نیست.»
بودنم در یک خانواده روحانی و خواندن علوم سیاسی تعارضی نداشت
کارگردان «من ترانه 15 سال دارم» افزود: «خانوادهای که من داشتم اینگونه بود که این که تو در یک خانواده روحانی باشی ولی دانشگاه تهران علوم سیاسی بخوانی، تعارضی نداشت. اینکه تو روحانی باشی ولی با مردم ارتباط انسانی داشته باشی، فارغ از عقاید و سلایق خودشان و کاراکتر خودت را به گونهای جذاب، دوست داشتنی و کاریزماتیک به وجود بیاوری که آدمها و افکار و عقاید مختلف به طرف تو جذب شوند.»
صدرعاملی ادامه داد: «در دهه آخر زندگی آقای هاشمی رفسنجانی، در این سالهای آخر مگر چه اتفاقی افتاد؟ فقط او تلاش کرد مردم احساس کنند رنجها و حرفهایشان دارد زده می شود. اگر بغض فروخفتهای داشت به خاطر مشکلات، آرمانها و اهدافی بود که خیلی مقدس بودند و هستند اما بخش زیادی از آنها به سرانجام نرسید. این یک بغض میآورد، بغضی که حالا همه آن کسانی که حالا هم آن آرمانها یادشان است و دوستشان دارند، برای آن میجنگند و با امیدواری تلاش میکنند به آنها برسند. آن جامعه دوست داشتنی پررونق اول مرفه و بعد با ایمان.»
او در بخش دیگری از سخنانش سینما را دارای این ویژگی دانست که اعمال ما به جای اینکه آن دنیا روی پرده برود، همین دنیا روی پرده میرود و گفت: «همیشه به عوامل فیلمهایم میگویم ما هرکاری کنیم روی فیلم اثر میگذارد و هیچ عملی از ما پوشیده نیست. شما روی پرده سینما میتوانید نیت مرا بخوانید.»
برای ترانه علیدوستی نوشتم: انسان باش!
این کارگردان در پاسخ به سوال علی ضیا مبنی بر اینکه آیا با ترانه علیدوستی ارتباط دارید یا با او قهر هستید، توضیح داد: «علیدوستی دارد زندگیاش میکند. او بازیگر خوب و موفقی است که این شانس را داشت که خیلی خوب شروع کند. در آن زمان گزینههای دیگری داشتیم که همانقدر هوش داشتند اما او توانست به نوعی توانایی و هوشش را به بهترین شکل به نمایش بگذارد. با او قهر نیستم اما یک بار دعوایش کردم که چرا تلفن مرا جواب ندادی؟ و برایش نوشتم انسان باش!»
صدرعاملی در روز تولدش آرزو کرد: «بزرگترین آرزوی من این است که کشورمان از همه التهابات سیاسی و اجتماعی رد شود و به سوی یک چشم انداز واضح و روشن حرکت کند.»