رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری:

دوران حکمرانی‌های ساده به پایان رسیده ‌است

|
۱۳۹۶/۰۹/۲۵
|
۱۴:۲۱:۴۳
| کد خبر: ۶۵۰۰۰۶
دوران حکمرانی‌های ساده به پایان رسیده ‌است
رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گفت: امروز برخلاف سده‌های قبل، دوران حکمرانی‌های ساده به پایان رسیده ‌است.

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، «حسام‌الدین آشنا» رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری روز شنبه در سمینار "حکمرانی و امنیت منطقه‌ای در غرب آسیا" با اختصاص موضوع سخنرانی خود به "آینده‌های محتمل در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا"، گفت: کمک به بهبود حکمرانی بدون نیاز به براندازی آن دسته از نظام‌های سیاسی که هنوز می‌توانند با اصلاح رویه‌های ناکارآمد، خود را با دنیای جدید تطبیق بدهند و تقویت زمینه‌های همکاری‌های مشترک منطقه‌ای در مقابله با مشکلاتی که بنا به سرشت خود مستلزم خویشتن داری و چندجانبه گرایی هستند، باید ستون‌های راهبرد منطقه ‌ای در این آینده نامطمئن باشند.

وی در این سمینار که در محل تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد، افزود: تنها از این طریق است که می‌توانیم بجای نابود کردن زیستگاه و فرصت ‌های مشترک‌مان، یک نظم منطقه‌ای پایدار و مستقل را ایجاد کنیم و منطقه قوی‌تری را برای فرزاندن‌مان برجا بگذاریم.

متن کامل سخنان مشاور رییس‌جمهور و رییس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

گردهم‌آیی استادان، دانشجویان و محققان در کنفرانس امنیتی تهران، فرصتی مناسب برای طرح برخی یافته‌های یک برنامه پژوهشی راهبردی در مورد آینده‌های محتمل منطقه در افق ۱۴۰۰ است که با هدایت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و با مشارکت بیش از ۱۰۰ پژوهشگر داخلی انجام شده‌است.

 «امنیت منطقه‌ای در غرب آسیا؛ چالش‌ها و روندهای نوظهور» نه تنها یکی از تامل برانگیزترین موضوعاتی است که دانشگاهیان را به مطالعات بیشتر دعوت می‌کند، بلکه رهبران را در سراسر منطقه و فراسوی آن به چالش های سیاستگذاری فرا می‌خواند.

حکمرانی در سرآغاز قرن بیستم درست مانند سده‌های قبل از اصول ساده سرکوب مخالفان توسط حاکمان و به زنجیر کشیدن ضعفا توسط اقویا پیروی می‌کرد؛ امروز برخلاف سده های قبل، دوران حکمرانی‌های ساده به پایان رسیده‌است. پیشرفت در فناوری ارتباطات انسان‌های بیشتری را به پیوند با یکدیگر فرامی‌خواند؛ فلسفه حقوق رعایا را دعوت می‌کند تا به شهروندانی صاحب رای و قدرت و البته مسئول تبدیل شوند؛ توزیع عادلانه تر ثروت در جهان، مردم و کشورها را تا حدی به دانش و قدرت مجهز کرده است و خودآگاهی سیاسی خواستار پیوند دادن همه این دستاوردها با کرامت انسانی و حق تعیین سرنوشت، امنیت و بهروزی برای همه ملت هاست.

منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا (وانا: WANA) حداقل در یک دهه گذشته تجربیات دردناکی را به بهای جان میلیون ها نفر پشت سرگذاشته و احتمالا تجربه‌های به مراتب بدتری را انتظار می‌کشد. خیزش افراط گرایی، تضعیف مردم‌سالاری و بحران هویت ملی در بسیاری از کشورهای این منطقه شایع است. افزایش نامتعادل جمعیت، نگرانی‌هایی را در خصوص توانایی دولت‌های ناکارآمد در پیشبرد توزیع عادلانه ثروت، گشودگی فضای سیاسی و تامین رفاه اجتماعی تحمیل می‌کند. مشروعیت بسیاری از حکومت‌های این منطقه به‌طرز بی سابقه‌ای کاهش یافته است. فضای مجازی نقش تعیین کننده‌ای در جهت گیری انتظارات قشر جوانان و طبقه متوسط ایفا می‌کند. منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا پیشتاز رشد مصرف کنندگان شبکه های اجتماعی در جهان هستند. با توسعه دسترسی های مخاطبان به مسیرهای ارتباطی متنوع در شبکه‌سازی‌های اجتماعی، فرآیندهای ارتباطی یک سویه تبلیغات سیاسی دولت‌ها امکان تاثیرگذاری گسترده خود را از دست داده است. شبکه‌سازی در بستر رسانه‌های اجتماعی قدرتی به کاربران داده است که می‌توانند اطلاعات را از طریق مسیرهای گوناگون به دست بیاورند و در برابر تبلیغات سیاسی پرحجم ایمن شوند. استفاده از قدرت تاثیرگذاری های مردم بر مردم به جای استفاده از قدرت تاثیرگذاری نظام سیاسی بر مردم در تبلیغات سیاسی، از نتایج مهم رشد این شبکه ها در منطقه بوده است. همین موضوع به کاهش قدرت اقناع دولت های منطقه منجر شده است. این دگرگونی‌ها نشان می‌دهد قدرت نرم‌افزاری و کیفیت حکمرانی نسبت به وجه خشونت و سخت‌افزاری نقش مؤثرتری در  بقا و ارتقای حکومت‌ها ایفا می‌کند.

در کنار سایر چالش‌های این منطقه، یکی از مهمترین روندهای محیط زیستی و اقتصادی آن، بحران کمبود آب است. تا امروز در مواجهه با این بحران، برخی از دولت‌های منطقه از دیگران موفق‌تر بوده‌اند. میزان موفقیت در غلبه بر این چالش، راهنمای خوبی برای نشان دادن ژئوپولیتیک جدیدی است که بر اساس برتری مجموعه‌ای از کشورها در منابع آب نسبت به دیگران شکل گرفته است. اعمال کنترل سرزمینی بر منابع فراسرزمینی آب، نقشه راه کشورهایی است که در ورای بحران آب بقای خود را جستجو می‌کنند؛ البته آگاهان می‌دانند که این نقشه راه احتمالا نه تنها بقای کسی را تضمین نمی‌کند بلکه وقوع جنگ آب را قطعی می‌سازد. بحران آب، چه بسا پایه های تمدن را در جوامعی که با بیشترین شدت کم آبی رو به رو هستند، متزلزل می‌کند. روند افزایش جمعیت به همراه صنعتی شدن اغلب جوامع این منطقه و همینطور ناکارآمدی دولت‌ها در سازگار کردن نیازها، تولید و مصرف با ظرفیت‌های اکولوژیکی، فشار بی سابقه‌ای را به محیط‌زیست منطقه غرب آسیا وارد خواهد کرد. بحران‌های زیست محیطی به شکل کاهش منابع آب و شیوع بیماری و قطحی در مناطق گرم و بیابانی، نابودی جنگل‌ها و از میان رفتن گونه‌های زیستی ظاهر می‌شود که مجموعاً تعادل حیات را به صور گوناگون تهدید می‌کند. انتظار می‌رود که محیط زیست تدریجاً به منزله موضوع امنیتی غالب کشورها در غرب آسیا به رسمیت شناخته شود.

این بحران‌ها و به هم ریختگی‌های ناشی از عدم کارآیی دولت‌ها در برآورده ساختن انتظارات مردم، توأم با اوج گرفتن قوم‌گرایی و فرقه‌گرایی در سراسر منطقه، می‌تواند متضمن منازعات گسترده‌ای پیرامون نظم سیاسی، کنترل منابع زیستی و حاکم کردن ایدئولوژی‌های جایگزین با درون مایه تنش‌های فزاینده سیاسی باشد. بدون وجود رژیم های بین المللی که همکاری میان کشورها به هدف مدیریت فشارهای زیست محیطی را نهادینه کند، با استعداد سرریز به نواحی مجاور، به سرحد بحرانی خواهند رسید.

به استثنای آفریقای زیر صحرا، هیچ منطقه‌ای از جهان به اندازه غرب آسیا، مستعد متبلور کردن شرورانه‌ترین عملکردها در پاسخ به تضعیف مرزها و حکومت‌ها نیست. به همین دلیل در سال‌های آینده، منطقه پیرامونی ایران بیش از هر جای دیگری، ملجاء گروه‌های تبهکار با گرایشات اسلام گرایی افراطی و یا حتی گروه‌هایی خواهد بود که صرفاً در سایه فقدان اقتدارهای فراگیر و کارآمد، فرصت را برای تحصیل درآمد از طریق آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر، کالا و تسلیحات،  مناسب تشخیص می‌دهند.

از نقطه نظر امنیتی، نه تنها در غرب آسیا بلکه در سراسر مناطق پیرامونی ایران، تا جایی که دستیابی به امنیت، مشروعیت و ثبات سیاسی به‌‌راحتی مقدور نباشد همواره وسوسه حمایت از تداوم این آشفتگی ها محتمل است. تشدید رقابت‌ها و به ویژه نبردهای نیابتی به‌گونه‌ای که امکان شکل گیری یک موازنه قدرت اطمینان بخش و پایدار را منتفی کند، احتمال دارد که برخی از مهمترین کشورهای منطقه را به سمت تولید و یا خرید تسلیحات بیشتر یا حتی تسلیحات هسته‌ای سوق دهد. در خوشبینانه‌ترین سناریو، ادامه انبار کردن تسلیحات، علاوه بر آن‌که خطرات ناشی از بدست گرفتن کنترل کشورهای منطقه از سوی گروه‌های افراطی را تشدید می‌سازد، با دامن زدن به جنگ سرد جدیدی در این منطقه، باعث اتلاف سرمایه‌هایی می‌شود که برای اداره مشکلات رو به تزاید این جوامع ضروری است. نهایتاً ممکن است این احتمال که غرب آسیا و شمال آفریقا در آینده ای نزدیک به پناهگاه گروه‌های تبهکار تبدیل شود، مبالغه آمیز نباشد. این منطقه با تهدید فروپاشی از درون در آینده‌ای نزدیک روبرو است مگر آن‌‌که راه حلی پیدا شود که حکومت‌ها، مرزها و جوامع را یکبار دیگر مستقر و پابرجا کند.

کشورها در این منطقه در یک دهه آینده ممکن است به‌واسطه نیروهای مرکز‌گریز چنان به چالش گرفته شوند که بقای آنان مستلزم بازبینی در مرزها، فلسفه حکومت و شیوه‌های مدیریت سرزمینی باشد اما همزمان باید انتظار داشت که به دنبال درخواست شهروندان برای احیای اقتدار دولت‌ها، رفع اضطراب‌های جمعی و بازگرداندن امنیت با رویه محافظه‌کارانه‌تری تجدید حیات بیابند. چه در کشورهایی که ساختار سازمانی و فلسفی ملت متزلزل می‌شود و چه در کشورهایی که تلاش برای احیای آن تشدید می‌یابد، بی‌ثباتی سیاسی، منازعات اجتماعی، جنگ‌های داخلی و درگیری‌های بینامرزی، صورت غالب این تکاپوها خواهد بود.

جابه‌جایی‌های جمعیتی توأم با بیداری سیاسی و انتشار تکنولوژی اطلاعات، احتمال برخوردهای بین فرهنگی را افزایش می‌دهد. بدون وجود یک حکمرانی موثر منطقه‌‌ای، معلوم نیست که گفتگوها مثمر ثمر بوده و برخوردها از جانب دولت‌های منفرد، قابل کنترل باشند. غلبه بر خطرات جدید برخاسته از فضای سایبری به رژیم‌های بین‌المللی نوینی نیاز دارد که همگام با توسعه تکنولوژی ارتباطات مجازی، قادر به دفع تهدیدات علیه امنیت ملی باشد. بدون مقرراتی که فضای سایبری را ضابطه‌مند کند، آسیب‌پذیری کشورها به دنبال حملات تروریستی سایبری که از سوی کشورها و یا گروه‌های غیرکشوری انجام می‌شود، افزایش خواهد یافت.

با به میان آمدن هرچه بیشتر شهروندان در حکمرانی بواسطه بیداری سیاسی و احیای هویت خواهی، کشورهایی که قادر به سازگاری با این مشخصه جدید باشند، توانایی بالاتری را برای ایجاد رونق، ثبات و امنیت نشان خواهند داد و کشورهایی که نتوانند با این واقعیت کنار بیایند، سرمنشاء بی ثباتی و عدم امنیت برای خود و احتمالا همسایگانشان خواهند بود.

هیچکدام از این دشواری‌ها، راه‌حل‌های ساده‌ای ندارد. کشورهای این منطقه در اقدامات یک‌جانبه تنها قادر به دستیابی به شمار اندکی از اهداف خود خواهند بود؛ در حالیکه رسیدن به اهداف بزرگتر صلح و ثبات بین‌المللی و اداره مشترکات منطقه‌ای، نیازمند همکاری‌های بیشتری است.

هر گونه راه‌حلی باید متکی به اقدامات و پیشرفت‌های دسته جمعی و دوری جستن از یک‌جانبه‌گرایی، انحصار طلبی و اصرار بر برد خود و باخت دیگران باشد. وقتی از بی معنا بودن بازی برد- باخت در دنیای امروز سخن می‌گوییم باید در نظر داشته باشیم که این اصل در مورد تعدد و تکثر هویت‌های مذهبی و فرهنگی و قومی نیز صدق می‌کند.بازی برد-برد بین هویت‌ها بدین معناست که چیرگی و اقتدار هویت و وحدت ملی به معنای تضعیف و حذف هویت‌های متکثر مذهبی، قومیتی، فرهنگی و زبانی نیست؛ بلکه در تلاقی و تعاطی فرهنگ‌ها وهویت‌های متکثری است که آموخته‌اند در کنار یکدیگر مسالمت آمیز زندگی کنند. کمک به بهبود حکمرانی بدون نیاز به براندازی آن دسته از نظام‌های سیاسی که هنوز می‌توانند با اصلاح رویه‌های ناکارآمد، خود را با دنیای جدید تطبیق بدهند و تقویت زمینه‌های همکاری‌های مشترک منطقه‌ای در مقابله با مشکلاتی که بنا به سرشت خود مستلزم خویشتن داری و چندجانبه گرایی هستند، باید ستون‌های راهبرد منطقه‌‌ای در این آینده نامطمئن باشند. تنها از این طریق است که می‌توانیم بجای نابود کردن زیستگاه و فرصت‌‌های مشترک‌مان، یک نظم منطقه‌ای پایدار و مستقل را ایجاد کنیم و منطقه قوی‌تری را برای فرزاندن‌مان برجا بگذاریم.

نظر شما