به گزارش گروه باشگاه جوانی خبرگزاری برنا؛ اغلب جوانان ما به واسطه تحصیلاتی که دارند حاضر نیستند مانند دانشجویان پزشکی، که گذراندن دوره انترنی برای آنها ضروری است، دوره کارآموزی را بگذرانند. در واقع آنها بعد از اتمام تحصیلات می خواهند بلافاصله وارد بازار کار شوند آن هم با همان توقعاتی که از لحاظ سِمت و دستمزد دارند. گاهی پیش میآید که جوانان فارق التحصیل به مقاصد خود به لحاظ کاری میرسند اما به دلیل بی تجربگی توانایی پیش بردن آن کار را ندارند. در اکثر مواقع هم جوانان به هدف و امیالی که در خصوص کار آینده خود دارند نمیرسند و از این رو نا امید میشوند. نکته قابل توجه پایین بودن آستانه تحمل جوانان است و علاوه بر اینکه برخی از جوانان تمایلی به گذراندن دورههای آموزشی و کارورزی ندارند، برخی دیگر حتی حاضر نیستند مدتی را با حقوق اندک کار کرده و تجربه و دانش بیاموزند. البته عدم مسئولیت پذیری در قشر جوان هم در این خصوص بیتاثیر نیست.
دکتر ایمانی، روانشناس، در گفتگو با خبرنگار گروه باشگاه جوانی خبرگزاری برنا درباره میزان توقع جوانان، بی مسئولیتی و پایین بودن آستانه تحمل آنان گفت: بهتر است برای پرداختن به این مساله کمی به عقب برگردیم واز خود بپرسیم مسئول وضع موجود کیست؟ برای اینکه بدانیم جوانان چرا به این سمت و سو رفتهاند باید سراغ زیر ساختهای اولیه برویم. ما آن چیزی که طی سالها و ادوار گذشته ایجاد کردهایم امروز برداشت میکنیم.
وی نقش خانواده را در این امر بسیار حائز اهمیت دانست و افزود: پدر و مادرها همه تلاش خود را کردند که فرزندان شان را رشد بدهند و به جایی برسانند اما در نهایت به کودکانی طلبکار رسیدند که نه به اندازه کافی تلاش میکنند و نه بردبار هستند. امروزه فرزندان ما ارزش چیزهایی که دارند را نمیدانند و از داشتههای خود لذت نمیبرند. همچنین ما جوانهایی داریم که عصبانی بوده و اصلا مسئولیت پذیر نیستند. برای ریشه یابی این موضوع باید به زیر ساختهای تربیتی و اجتماعی که ایجاد کردهایم بازگردیم که بخش زیادی از آن هم به ما پدر و مادرها و خانواده بستگی دارد.
ایمانی ادامه داد: در دهه های 50 و 40 جوانان همزمان با درس خواندن، کار هم می کردند و یا اگر درس شان را تمام نمی کردند به سرعت مشغول کار میشدند و پول در آوردن را یاد میگرفتند. ضمن اینکه سختی میکشیدند و خودشان را برای مسائل مهم زندگی آماده میکردند. آن نسل مقابل همسر، پدر و مادر به شدت مسئولیت پذیر بود.
او افزود: شاید این سیستم تربیتی خوب و موفق اشکالاتی داشت اما میتوانستیم آن را برطرف کنیم ولی یکباره آن سیستم آموزشی و تربیتی را کنار گذاشتیم. تصور کردیم ما به عنوان پدر و مادری که رنج و سختی کشیده ایم برای دخترمان که دانشگاه قبول میشود ماشین بخریم یا برای هدیه ازدواج پسرمان خانه بخریم. پسرم اگر کار ندارد اشکالی ندارد من به آن بخشی از حقوقم را میدهم!
این روانشناس با بیان ادامه تعهد در جوانان قدیم که امروز خودشان پدر و مادری سالخورده هستند، گفت: من با بخش زیادی از بازنشستههای کشور مواجهام که امروز رنج فراوانی میکشند به این دلیل که تعهدات بزرگتری برایشان به وجود آمده، مثل فرزندانی که دیگر بزرگ شدهاند و باید سراغ زندگی شان بروند ولی هنوز دست شان در جیب پدر و مادر است. اینها پدر و مادر را آزار میدهد. حالا دیگر پدر و مادر نمیتوانند کاری کنند زیرا از ابتدا این مسیر را چیده و به همان راه ادامه داده اند.
ایمانی در خصوص اینکه باید یک نگاه به خودمان و وضع موجود بیاندازیم گفت: پدر و مادرها هرگز خود را در مسیری قرار ندادند که از خود بپرسند آیا این روش تربیتی و این تصمیم درست است یا نه؟ عمده پدر و مادرها متصور هستند با ارائه رفاه زیاد به فرزندان، به آنها کمک می کنند. بعد از شرایط به وجود آمده ایراد میگیریم که هرگز برنامه منسجمی نداشتیم.
او افزود: ما به فرزندان مان یاد ندادیم جوانان مسئولیت پذیری باشند، مقاوم و خانواده دوست باشند، ولخرج نباشند، پرتوقع نباشند، نسبت به عشق شان وفادار باشند. ما امروزه به فرزندان بی مسئولیت همسر میدهیم در صورتی که فهمی از آیین همسرداری ندارند، ماشین می دهیم ماشینی که نمیداند باید با آن چطور کار کند و فهم درستی از عابر پیاده و قانون شهروندی ندارد.
ایمانی در پاسخ به این سوال که «آیا رفاه موجب بی مسئولیتی کودکان و فرزندان مان میشود؟» گفت: در اینجا بحث آموزش مطرح است. ما در خانوادهمان طبق یک دستور العمل و طبق یک روش نانوشتهای عمل نکردیم. همواره تکرار میکنیم فرزندان از یک نگاه پدر حساب میبردند. پشت نگاه آن پدر چه چیزی بود؟ تعاملی بین زن و شوهر وجود داشت که در اسلام به آن میگویند ولایت پذیری. در گذشته در خانوادهها، مادر برای پدر ولایتی قائل بود و در تربیت بچه اختلاف پدر و مادر با یکدیگر علنی نمیشد اما متاسفانه امروزه به راحتی نسبت به پدر و مادر هتک حرمت میشود. فرزندان این را میبینند و یاد میگیرند. ما در آموزش و پرورش و در جامعهمان همین طور عمل کردهایم. همچنین قوانین مکتوب و الزام آور را تصحیح نکردیم و به فرزندان مان عمل کردن به قوانین را آموزش ندادهایم.
این روانشناس با ارائه راه حلی عنوان کرد: اصلاح این امر را باید از درون خانواده شروع کرد. وقتی معلمی به فرزندان ما سخت گیری میکند برای برخی افراد برخورنده است که چرا با فرزندان ما چنین رفتاری میشود؟ وقتی پدر و مادر مقابل معلم میایستند نتیجه اش این میشود که فرزند نسبت به معلم خود ستیزه پیدا میکند و در آینده مقابل پدر و مادرش هم میایستد و تحمل هیچ سختی را ندارد. در حالی که همین سختیها موجب میشود بچهها، رشد کنند. وقتی سهل الوصول همه چیز را در اختیار فرزندان مان قرار دهیم، راحت طلب میشوند.
او ادامه داد: باید به درون خانواده برگردیم و تکلیف خودمان را روشن کنیم. وقتی پدر و مادر عصبی و پرخاشگر هستند طبیعتا فرزندان هم از آنان یاد میگیرند. وقتی پدر و مادر به اصول اخلاقی، انسانی، روابط عاطفی و اصول همسرداری پایبندند فزرندان هم همه این ها را یاد میگیرد. بهتر است همیشه یک نگاه درون گرایانه به خود داشته باشیم تا بتوانیم فرهنگ مان را با اصول و فرهنگ جامعه خود پیش ببریم.
دکتر ایمانی در پایان اظهار داشت: البته همه چیز را نباید گردن دولت و دیگران انداخت. ما همیشه انگشت مان به سمت بیرون است. باید به خودمان نگاه کنیم و ببینیم با سرنوشت، خانواده و آینده مان چکار کردهایم و وقتی خطاهای مان را ببینیم و در مسیر جبران قرار بگیریم همه چیز اصلاح و نتیجه آن سال ها بعد نمایان میشود. در واقع امروز اگر کاری میکنیم سی سال بعد نتیجه اش را می بینیم.
گفتگو: اکرم رضایی ثانی