به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ مرتضی حیدری آلکثیر که در کارگاه «پنجرهای به شعر جهان عرب»، سخن میگفت، با اشاره به برخی نوآوریهای نزار قبانی توضیح داد: عبدالوهاب البیاتی، سیاسیترین شاعر جهان عرب که به جایزه نوبل هم نزدیک شد، کتابی با عنوان «شکوه از آن کودکان و زیتون باد!» منتشر کرد، در همان زمان، قبانی اثری منتشر کرد با عنوان «شکوه از آن گیسوان دراز باد!». جسارت زیادی میخواهد که شاعری عرب، کتابی بنویسد در برابر رمز و نماد فلسطین یعنی زیتون و در آن از عشق و زن بگوید. این هنرمندی و مهارت و جسارت قبانی باعث شد تا او در دل همه جا باز کند.
این شاعر در قالب این کارگاه که در اردوی ششم «آفتابگردانها» برگزار شد به مروز تاریخ شعر دیروز و امروز عربی پرداخت و درباره دلیل ماندگاری زبان عربی اظهار داشت: زبان عرب در همه جا عربی است. اگرچه استعمار همه شئونات زندگی اعراب را تحت تأثیر قرار داده است اما زبان عربی مانده است. امام صادق میفرماید که زبان عربی لغهالله یعنی زبان خداوند است. من فکر میکنم که عربی با این عظمت تنها از طریق پیامبران میتوانسته است تطور پیدا کند. در فارسی ما برای دوربین کلمه جدیدی میسازیم، اما اعراب همان «کمیرا»ی انگلیسی را میگویند و به راحتی نمیتوان در این زبان کلمه ساخت.
نیما و پروین عربی
آلکثیر که هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی، اشعار فراوانی سروده است سپس به برخی مشترکات شعر فارسی و عربی اشاره کرد و تصریح کرد: در اوایل قرن بیستم، که ما و کشورهای عربی با سادهترین شکل شعر نزد فرنگیها آشنا شدیم، از جمله از طریق ترجمه اشعار الیوت و لورکا، شعر فارسی و عربی به تمام معنا دگرگون شد. این اتفاق ابتدا در شعر عرب افتاد، و این مربوط به بیست سال پیش از نیمایوشیج است. شاعری عراقی به نام بدر شاکر السیاب، توانست در وزن شکست را ایجاد کند و نخستین نمونه شعر نیمایی عربی را بسراید. پیش از او خانم نازک الملائکه که او هم عراقی است این موضوع را به صورت نظری طرح کرده بود، اما در عمل، اولین اشعاری از این دست متعلق به السیاب بود.
این شاعر ادامه داد: آنچه در صد سال اخیر در شعر عربی رخ داد عیناً در شعر فارسی هم اتفاق افتاد. تأثیرپذیری پروین، بهار و ایرج میرزا با تفاوتهایی همان تأثیرپذیری نسل احمد شوقی، و ایلیا ابوماضی است و تأثیری فروغ، شاملو و سپهری همان تأثیرپذیری خلیل الحاوی، عبدالوهاب البیاتی و آدونیس در شعر عربی است. بنابراین ما در یک بازه زمانی، به همان شیوه شاعران عرب از غرب اثر گرفتیم و به شعر نو و نیمایی رسیدیم.
سراینده مجموعه شعر «سرفۀ خونین تفنگی در باد» سپس درباره اوزان شعر عرب و تفاوت آن با وزن شعر فارسی گفت: در شعر عربی، واحد وزن بیت است، یعنی اگر بخواهیم بدانیم وزن فلان شعر چیست باید کل بیت را بخوانیم و آن را تقطیع هجایی بکنیم. در فارسی وقتی میگوییم وزن شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است در دو مصرع این وزن تکرار میشود، در عربی چنین نیست و ممکن است ضربِ رکن آخر یک مصرع با ضربِ رکن آخر مصرع دوم تفاوت کند. بنابراین شناخت وزن عربی دشوار است. بهترین راه این است که شعر را بشنویم. به دوستان علاقمند توصیه میکنم شعرها را با صدای خود شاعران از اینترنت دانلود کنند و بشنوند تا با ریتم آن آشنا شوند.
چهار کشور شعر عرب
آلکثیر به کشورهای عربی که شعر و فرهنگ شکوفایی بیشتری داشته است اشاره کرد و توضیح داد: شاعران بزرگی که به زبان عربی میسرایند غالبا اهل چهار کشور عراق، سوریه، لبنان و مصر هستند. کشورهای شمال آفریقا هم شاعران عرب دارند اما شاعران بزرگ آنها به زبان فرانسوی شعر میگویند. در کشورهای عربی شرقی رشد فرهنگ ضعیف بوده است، شعر نیز که در عصر ما جوهر فرهنگ است در کشورهای با آزادی نسبی، فرهنگ مترقی بوده است و باعث شده تا شاعران خوبی ظهور پیدا کنند.
او افزود: در عین حال، زبان عرب در همه جا عربی است. اگرچه استعمار همه شئونات زندگی اعراب را تحت تأثیر قرار داده است اما زبان عربی مانده است. امام صادق میفرماید که زبان عربی لغهالله یعنی زبان خداوند است. من فکر میکنم که عربی با این عظمت تنها از طریق پیامبران میتوانسته است تطور پیدا کند. در فارسی ما برای دوربین کلمه جدیدی میسازیم، اما اعراب همان «کمیرا»ی انگلیسی را میگویند و به راحتی نمیتوان در این زبان کلمه ساخت.
آلکثیر درباره محتوای شعر جهان عرب نیز گفت: امروز هیچ ادبیاتی نمیتواند منحصر به خودش باشد، عربی نیز چنین است. ادبیات زنده باید هم اینطور باشد. شعر عربی متأثر از اجتماع است. نزار قبانی را شاعر زن و شراب میگویند اما شعرهای سیاسی متعدد و برجسته دارد. شعر عربی نمیتواند به حوادث سیاسی، حساس نباشد و به تحولات جهان واکنش نشان ندهد.
این شاعر و مترجم، در پایان درباره نزار قبانی که به گفته وی «مشهورترین شاعران عرب در ایران» است توضیحاتی ارائه کرد و اظهار داشت: قبانی پرنفوذترین شاعر عرب دوران ماست، او از همه بیشتر ترجمه شده است، حتی در جهان عرب. از این نظر با هیچ شاعر عرب دیگری قابل مقایسه نیست. دلیلش شاید آن باشد که او بیشتر از هر چیزی از عشق گفته است و این مرز مشترک عواطف انسانهاست. شاعر باید هنرمند باشد که بتواند از عشق بگوید. قبانی عاشقانهسرای برجستهای است. علاوه بر آن قبانی، اوزان تازهای وارد شعر عربی کرد که چندان رایج نبودند.