به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ مهدی ژوله در صفحه شخصی اش از سریال «گلشیفته» به نقل از یک روزنامه نگار نوشت:
سریال «گلشیفته» از معدود سریالهایی است که نه داعیه ثبت تاریخی را دارد و نه دلخوش به جنبههای عاشقانه زندگی است. گویی با تیغ جراحی قسمتی از رویه پوسته سفت اجتماع ایرانی را برداشته و یکهو با انواع خشونتها، تبعیضها، ناراستیها و کارشکنیها مواجهت میکند. این مواجهه در نگاه اول از آنجایی که در قالب طنز شکل گرفته است، قدری لطیف پدیدار میشود اما با گذشت زمان شما در مقابل مشکلات خانوادههای ایرانی قرار میگیرید و موضوعات روزانه برایتان با تردید و علامت سوال مورد بازبینی قرار میگیرد. پرداختن به روابط زناشویی در مناصب حکومتی و روشنفکری و کارگری و طبقه متوسط اجتماعی از یکسو، توجه به فقدان والدین در تربیت و پرورش فرزند، آشنایی با الفبای اشتغال خانگی و ناکامیهای زنان در تصدی مشاغل دولتی و مناصب اداری و حتی محدودیتهای سنتی در تحصیل و ورزش، نابسامانی و معضلات شبکههای اجتماعی و نقش رسانهها در التهابات زندگی روزانه مردم، توجه به اقشار ویژه مانند ترنسها و روابط اجتماعی ایشان و... تکاپوی درستی در این وانفسای تکرار سوژهها در سینما محسوب میشود.
به نظر، این سریال خانگی قصد خیرخواهانهای در بازگشایی مصایب و مسائل زنان در این اجتماع خشمگین دارد. هربار تلنگر جدیدی در زمینه حقوق زنان در تحصیل، کار، مادرانگی، خانواده، جنسیت و تصمیمگیری به بیننده زده میشود. شاید این سختترین کاری باشد که مصیبت را بتوانی در قالب طنز به خورد مردم بدهی. شاید این طنز اگر چه دردناک است، اما شروع حرکتی تابوشکنانه باشد که از فرم میگریزد و تازیانه محتوا را بر گرده بیننده میتوان با دیدن آن لمس کرد.
ببینی، بخندی و سپس گریه کنی. همیشه عادتمان شده بود که اجتماعیات و فکاهیات را در قالبهای سطحی، مبتذل و رایج آن ببینیم و ذائقه مخاطب را تا حد دیدن شوهای تلویزیونی پایین بیاوریم. اما حالا میتوان دریافت که مردم از مواجهه با واقعیات زندگی روزانه خود و تحلیل و بازنمایی آن در یک سریال پرهیز نمیکنند و دلیلی ندارد که حتما یک سریال در دام بازیهای سطحی و داستانهای پیش پاافتاده یا حماسهسراییهای ملی و میهنی برای پرفروشترشدن بیفتد. هر چند اصولا هر ژانری مخاطب خود را دارد و این ژانر جدید میتواند نقطه شروعی باشد برای حرکتی مستمرتر و حرفهایتر که بایستی توسط بخشهای مختلف تخصصی پرورانیدهتر شود.
گلشیفته به نظر یک حرکت به جلوست. یک ترفند برای تغییر ذائقه مخاطب و یک بیانیه در دفاع از کیان خانواده. دفاع از زنان بدون مردان و همراه کردن مردان با نهضتی زنانه. شاید حضور بازیگران جدی و کاراکترهایی که از کلیشه پرهیز میکنند، نقطه قوت سریال در شبیهسازی زندگی واقعی مردم باشد. گلشیفته میتواند آینه تمامنمایی باشد که ضرورت دارد در قالب ژانر جدیدی مورد توجه قرار گیرد.
این سریال یک کمدی رایج و مرسوم نیست بلکه یک کمدی سنتشکن و غیرمعمولی است که میتواند فصل نوینی در بیان مطالبات اجتماعی ایرانیان امروز باشد؛ کمدی زندگی در ایران امروز!