آصف‌وزیری در گفت‌وگو با برنا مطرح کرد:

ارتقای کیفیت زندگی در محلات واقع در بافت فرسوده از ضروریات است/ محلات بافت فرسوده با مسئله‌های گوناگونی مواجه هستند

|
۱۳۹۷/۰۲/۱۸
|
۰۵:۵۷:۴۱
| کد خبر: ۷۰۴۷۰۱
مدیر نوسازی و توسعه محلات سلیمانی و جی گفت: «اساساً محلات فرسوده یک‌شکل نیستند. در همین شهر تهران طیف متنوعی از محلات وجود دارد که واجد بافت فرسوده هستند به همین دلیل مسائل این محلات نیز اگرچه بیش و کم شبیه اما یکسان نیست.»

به گزارش گروه اجتماعی برنا ، یکی از معضلات اساسی محلات که امروزه در چشم عموم تهرانی‌ها نمود دارد، بافت فرسوده است.

جدا از تعریف‌های علمی و آکادمیک بافت فرسوده و ناکارآمد، این بافت همیشه  ساکنان خود را با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان کرده است. مشکلاتی که تبدیل به آسیب‌های اجتماعی شده و خواهد شد.

برای اطلاعات بیشتر در خصوص بافت فرسوده تهران و تاریخچه پیدایش آن در ایران با یک معمار و طراح شهری به گفت‌وگو پرداختیم.

کورش آصف ‌وزیری - مدیر نوسازی و توسعه محلات سلیمانی و جی در منطقه 10 در گفت‌وگو با خبرنگار شهروشهروند خبرگزاری برنا، در خصوص تشریح تاریخچه بافت فرسوده بیان کرد: «ماجرای بافت فرسوده به زمان وقوعِ زلزله بم برمی‌گردد. زمانی که شهر بم با آن سطح از تخریب و جان‌باخته روبرو شد، دغدغه‌ای مبنی بر وجود بافت‌های آسیب‌پذیر نسبت به زلزله در کشور ایجاد شد. به همین علت وزارت مسکن و شهرسازی دست به بررسی بافت‌های شهری، نام‌گذاری آنها و تدوین شاخص‌های شناسایی این بافت‌ها زد. با گذشت زمان گونه‌بندی‌های متعددی از بافت‌های شهری توسط نهادها و افراد مختلف ارائه شد که دو گونه بافت تاریخی و فرسوده در اکثر دسته‌بندی‌ها دیده می‌شود. البته ناگفته نماند که برای همین بافت‌های فرسوده اسامی مختلفی ازجمله بافت مسئله‌دار، بافت ناکارآمد نیز پیشنهاد شده بود که فرسوده با همه نقدهایی که به آن شده بود و هست، از باقی اسامی کاربرد بیشتری در ادبیات مدیریت شهری ایران پیدا کرد. در ارتباط با شاخص‌های شناسایی نیز ازآنجایی‌که معضل آسیب‌پذیری ابنیه، کمک‌رسانی پس از آسیب مدنظر قرار گرفته بود، دارای 3 شاخص نفوذناپذیری، ناپایداری و ریزدانگی تدوین و مورداستفاده جهت شناسایی بافت‌ها قرار گرفت. فارغ از نقدی که به خود این سه شاخص وارد است، نحوه استفاده از آن نیز خالی از اشکال نبود.»

وی با بیان این مطلب که برخی مسئله بافت فرسوده را تنها مسکن می‌دانستند، گفت: «ازآنجایی‌که معضل صرفاً کالبدی و در حوزه مسکن دیده ‌شده بود، روش‌های مداخله در این بافت‌ها نیز به‌تبع کالبدی بودند. روزگاری صحبت از بلندمرتبه‌سازی و یا محله سازی در جای محلات فعلی بود. از دیگر طرح‌های مورداستفاده طرح خانه به‌جای خانه و یا کلید به کلید بود. در تمامی این طرح‌ها نهاد مدیریت شهری خود با تملک اراضی و املاک موجود در بافت، ساخت مجتمع‌های مسکونی را به عهده می‌گرفت که این طرح‌ها همگی به دلیل ندیدن وضعیت اجتماعی محلات و عدم شناسایی معضلات بر سر راه تملک و تأمین اعتبار برای ساخت و تسهیلگری در واگذاری و تاخت زدن با مردم، کم‌وبیش با شکست روبه‌رو شدند. از همین رو دفاتر محلی در دل محلات فرسوده جهت تسهیلگری نوسازی بافت توسط خود مالکان و یا سازندگان محلی ایجاد و رفته‌رفته نوسازی تدریجی به‌وسیله این دفاتر در کنار جریان طبیعی ساخت‌وساز در شهر تهران به حرکت افتاد. در این مدل که عنوان نوسازی مردمی بر آن نهاده شد و البته با پشتوانه مشوق‌های مالی و قانونی شهرداری و نهادهای تصمیم‌گیرنده در حوزه مسکن همراه بود مالکان و سازندگان با توافق بر سر تجمیع چند خانه هم‌جوار فرسوده موجبات نوسازی را فراهم می‌آورند. اما به‌واسطه هر تغییر سیاست و مدیریتی این طرح هم با مسئله‌های مختلفی روبرو شد؛ گاهی سرعت ساخت‌وساز وابسته به شرایط سیاسی و یا اقتصادی کشور افت می‌کرد و یا بسته‌های تشویقی پیشنهادی با شکست روبرو می‌شدند که خود منجر به کاهش آمار نوسازی می‌شد.»

آصف‌وزیری در پاسخ به این  سؤال که آیا مشکل محلاتی که واجد بافت فرسوده هستند صرفاً مسکن بود، گفت: «اساساً محلات فرسوده یک‌شکل نیستند. در همین شهر تهران طیف متنوعی از محلات وجود دارد که واجد بافت فرسوده هستند به همین دلیل مسائل این محلات نیز اگرچه بیش و کم شبیه اما یکسان نیست. درواقع بهتر است این‌گونه گفته شود که ما مجموعه‌ای از محلات فرسوده با مسائل متعدد داریم که مسکن تنها یکی از آن مسائل بوده و در همه محلات نیز در اولویت مشکلات نیست. از همین رو نگاه یک‌سویه نه‌تنها مشکل این محلات را برطرف نمی‌کند بلکه ممکن است موجب تشدید دیگر مشکلات نیز بشود. اگر مثالی بخواهیم بزنیم محلات فرسوده مجموعه بیمارانی هستند با انواع امراض آسیب‌ها که نمی‌توان با یک دارو تمامی آنها را درمان کرد و چه‌بسا عوارض جانبی آن دارو موجب تشدید دیگر امراض شده و یا حتی بافت‌های سالم آن بیمار را نیز به چالش بکشد. اگر عینی‌تر بخواهیم به موضوع فکر کنیم زمانی که در بسیاری از محلات ساخت‌وساز رونق گرفت رفته‌رفته با افزایش جمعیت روبه‌رو شدند. افزودن تعداد خانوار جدید به محلاتی که درگذشته خیلی هم ازلحاظ خدمات و زیرساخت در شرایط مطلوبی نبودند موجب افزایش تقاضا در صورت نبود خدمات مناسب، عدم پاسخ‌گویی زیرساخت و فضاهای محلات به جمعیت جدید و درنهایت کاهش کیفیت زندگی شد. به‌تدریج موج مهاجرت ساکنان بومی محلات رو به گسترش نهاد و یکی از ویژگی‌های این محلات که همبستگی اجتماعی ساکنان آن بود نیز دستخوش تغییرات گستره شد. از دیگر مواردی آسیب‌زا، نبود نظارت بر ساخت‌وساز در این محلات در عین تشویق به افزایش ساخت ساز توسط نهادهای شهری بود که به سبب آن ساخت خانه‌هایی بی‌کیفیت، با متراژ کم و ارزان بود که معمولاً میزبان ساکنان محلات پایین‌دست خود و یا مهاجران شهرهای دیگر به تهران شده بودند. این امر نیز موجب دگرگونی اجتماعی محلات قدیمی شهر تهران و به‌نوعی از بین رفتن ماهیت محله‌ای شد.»

این معمار و طراح شهری در ادامه افزود: «در کنار اقدامات صورت گرفته در حوزه مسکن جسته‌وگریخته در مدیریت‌های مختلف نوسازی تهران به مباحث مهم دیگر همچون مسائل اجتماعی در محلات نیز پرداخته شد اما  اگر به‌صورت کلی تمام این سال‌ها را در نظر بگیریم، توانمندسازی و ظرفیت‌سازی اجتماعی در بافت فرسوده همواره به‌عنوان یک پیوست تزیینی و جانبی در شرح خدمات دفاتر نوسازی بوده است. در اواخر دوره مدیریتی  دکتر عندلیب بحث‌های اجتماعی کم‌کم شروع شد و دفاتر نوسازی به سمت دفاتر تسهیلگری رفتند سپس در دوران مدیریت بعدی ظرفیت‌سازی اجتماعی به یکی از مباحث مهم نوسازی بدل گشت اما دیری نپایید که با تغییر مدیریت مجدد در سازمان نوسازی مجدداً اقدامات اجتماعی از دستور کار خارج و سکان حرکت با سرعت بیشتر به سمت نوسازی مسکن در تمامی محلات تغییر جهت داد. اگرچه در ادامه بازهم مباحث اجتماعی در دستور کار این سازمان قرار گرفت اما هرگز جایگاه واقعی خود را با همه اهمیتی که دارا است به دست نیاورد.»

آصف‌وزیری اساس کار در بافت فرسوده را توجه به ارتقا کیفیت زندگی در محلات عنوان کرد. به‌طوری‌که در هر محله با توجه به اولویت‌ها و معضلات همان محله در جهت ارتقا کیفیت زندگی باید اقدام صورت گیرد و نباید کیفیت زندگی را تنها به مسکن تقلیل داده و تنها رویکرد مداخله در امر مسکن را نیز به نوسازی محدود کرد. وی که از مجریان طرح مطالعاتی بررسی تصویر ذهنی شهروندان تهران از بافت فرسوده بوده است، با توجه به نتایج آن طرح و تجربیات کار در محلات فرسوده‌ در تأمین خدمات هفت‌گانه، زیرساخت محلات، ارتقا امنیت اجتماعی، ایجاد فضای عمومی مطلوب در کنار نوسازی و بازسازی معابر و ابنیه موجود در این محلات از مهم‌ترین مسائل افزاینده کیفیت زندگی است.

این مدیر نوسازی محلی در ادامه به تشریح کیفیت فضاهای عمومی بافت فرسوده پرداخت و بیان کرد: «عموماً بافت فرسوده فاقد فضای عمومی مناسب هستند. از طرفی نمی‌توان انتظار داشت که برای ایجاد فضای عمومی خانه مردم را تملک و تخریب کرد و سپس آن را تبدیل به پارک و یا فضاهای محلی کرد. نه بودجه این طرح نه تمایلی از طرف مردم برای عملی کردن آن وجود دارد و امروز در حوزه مطالعات شهری امری مترقی نیز تلقی نمی‌شود. بنابراین باید از فضاهای رهاشده در دل محلات استفاده و شبکه‌ی فضای خورد عمومی را در بطن محلات ایجاد کرد. شهرداری که تجربه شکست پروژه محور 17 شهریور را در کارنامه دارد و در شرایط مالی مطلوبی هم نیست باید حامی اصلی این‌گونه برخورد در محلات باشد اما فضاهای خورد محله و ایجاد آن به فضای عمومی دغدغه شهرداری نیست. امروزه از متأخرترین نظریات در زمینه توسعه فضاهای عمومی توجه به خورد فضاها و توسعه به روش‌های LQC یا سبک‌تر، سریع‌تر و اقتصادی‌تر است. این روش‌ها سعی ‌می‌کنند تا از حداقل فضای موجود که مردم امکان حضور در آنها را دارند و یا فضاهای حداقلی که میزبان شهروندان است، با سریع‌ترین و ارزان‌ترین روش ممکن فضای مطلوب عمومی ایجاد کنند و سپس با ایجاد پیوستار در میان فضاها، شبکه فضایی یکپارچه اما پراکنده در محلات به بهره‌برداری برسانند.

آصف ‌وزیری در خصوص رویکرد شهرداری نسبت به بافت فرسوده در دوران  نجفی و سازمان نوسازی در چند ماه اخیر گفت: «سیاست کلی در حوزه بافت فرسوده پیگیری پروژه مسکن امید یا بازآفرینی امید توسط  میرصادقی تا قبل از استعفا وی بود. اگرچه در ابتدای راه زمزمه‌هایی مبنی بر برنامه‌ریزی و تلاش جهت تأمین خدمات محلات همچون فضای سبز، پارکینگ و فضاهای بهداشتی از طریق فضاهای درشت‌دانه موجود در محلات به گوش می‌رسید اما در ادامه تمام هم‌وغم مدیریت نوسازی تهران طرح مسکن امید و بازهم تأمین مسکن و این بار در مقیاسی بزرگ‌تر و البته نگران‌کننده‌تر نسبت قبل بوده است. به‌طوری‌که در این مدت فعالیت‌های پژوهشی عملاً از دستور کار سازمان خارج شد. تمایل به تأمین اعتبار برای طرح‌های بهسازی محیطی و امکان‌سنجی خدمات به حداقل رسید و عملاً شکافی بین فعالیت دفاتر محلی و نظرات مدیریت کلان سازمان نوسازی وجود داشت. در این شرایط اراضی ذخیره توسعه در محلات که زمانی قرار بود به‌عنوان تنها تنفس گاه این محلات مورداستفاده جهت تأمین خدمات محلی قرار گیرند در شرف برنامه‌ریزی در راستای بارگذاری پروژه‌های مسکونی قرار گرفت.

 این پژوهشگر حوزه مطالعات شهری در پایان در خصوص توسعه محلات بافت فرسوده تصریح کرد: «بی‌شک سازمان نوسازی، دفاتر محلی و مدیریت شهری باید به سمت توسعه یکپارچه محلات در جهت ارتقا کیفیت زندگی حرکت کنند. ایجاد نهادی مردمی در محلات در کنار توجه به برطرف کردن معضلات با اولویت محلی، نه‌تنها از طریق اعتمادسازی میان مردم و جریان سازی اجتماعی موجب تسریع امر نوسازی محلات توسط خود ساکنان می‌شود، می‌تواند حوزه‌های دیگری همچون اشتغال ساکنان محله و یا مدیریت محله را البته به معنای واقعی آن و نه به‌صورت آنچه در سرای محلات و شورایاری‌ها صورت می‌گیرد نیز تحت پوشش خود قرار دهد.»

 

نظر شما