به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ لوییس مارتینز منتقد سینما و فرستاده ال موندو به جشنواره کن در این روزنامه نوشت: «بیشتر داستانهای فرهادی در ایران روی میدهد ولی همگی آنقدر انسانی، آشنا و در عین حال ساده هستند که مثل «همه میدانند» حتی میتوانند در دهکدهای نزدیک مادرید اتفاق افتد.»
مارتینز توضیح میدهد: «به زبانی دیگر سینمای او آنقدر رمز آمیز در عین حال شفاف است که با هر تماشاگری ارتباط برقرار میکند و نمیدانیم که آیا ما بخشی از داستان او هستیم یا نه؟ و در نهایت تردید ما تاییدی است؛ بله عضو آن هستیم.»
این منتقد سینمایی ادامه می دهد: «این فیلم که گشایشگر جشنواره کن بود، اسپانیای واقعی است. در این داستان که در یک روستای منطقه کاستیل (مرکز اسپانیا) جریان دارد، خود ما اسپانیاییها حاضر هستیم . اما میتواند ایران هم باشد. تومبوکتو (مالی) هم میتواند باشد. بر همین مبنی است که کارگردان فیلم تاکید میکند: آنچه فرهنگهای گوناگون را به یکدیگر پیوند میدهد بسیار بیش از عوامل جدایی آنهاست.»
به نوشته ال موندو در«همه میدانند» فرهادی بار دیگر از حرکات نمایشی دوری کرده تا واقعیت را از درون بسازد. اینگونه مکان و منشا تاثیر گذار نیست. عملکرد او در تمام ساختههایش در همین چارچوب بوده از شاهکار «جدایی نادر و سیمین» گرفته تا اثر تقریبا بینقص «فروشنده» و اکنون در فیلم تازه خود. این روزنامه ادامه میدهد: «هنرپیشه های ناب اسپانیایی نیز به دقت برای فیلم انتخاب شدهاند. چهرههایی چون پنهلوپه کروز و خاویر باردم و در کنار آنان ادواردو فرناندز، الویرا مینگز، باربارا لنی، رامون بارآ و ایما کوئه ستا، غربیه داستان نیز ریکاردو دارین آرژانتینی است.»
مارتینز با تاکید بر اینکه سالها از توان فرهادی برای به تصویر کشیدن جامعه ایران تمجید شده است و اکنون او در پی روایتهای جهانشمول در ریشههای بومی هر محل است، ادامه می دهد: «او در فیلم تازه خود با همان شیوههای خویش، ویژگیهای جامعه روستایی را بیان میکند و در لحظاتی ما را شگفتزده میسازد. به خوبی درون مایههای نفرت را به تصویر میکشد و همچنین خصومتهای ویژه یک روستای آفتابگیر را یادآوری میکند.»
منتقد روزنامه ال موندو درباره بازیگران فیلم، مینویسد: «خاویر باردم بار دیگر نشان داد که قادر به هر کاری است و در این فیلم، دردمندی و شخصیتی سرشار از رنج را به نیکی ارائه میکند. پنهلوپه نیز به بهترین روزهای خود در فیلم «بازگشت» (ساخته المودوار) بازمیگردد و با به کارگیری صحیح زمان و لهجه (آرژانتینی و اسپانیایی) مهارت خویش را در شکسته شدن در برابر تراژدی و حضور بدون نقص در فضای نفسگیری که او را احاطه کرده به نمایش میگذارد. میتوان گفت که این دو بازیگر آنقدر اسپانیایی هستند که ایرانی نیز میتوانند باشد، یا برعکس.»
مارتینر درپایان خلاصهای از داستان فیلم و تقاوتهای عوامل آن با کارهای قبلی فرهادی را از دیدگاه خویش بیان میکند و نوشته است: «به هر گوشه صحنهها که بنگیریم شرایط ناگوار، خود ما را به عنوان عضوی از این جامعه مرموز هویدا میکند. همچنین خلا و درد احساس میشود و آثار دروغ ساده و دردناک.»
مترجم: احمد طاهری