به گزارش گروه اجتماعی برنا؛ دوسال پیش گزارشی از وضعیت کوچه پس کوچه های دروازه غار تهیه کرده بودم، گزارشی از اوضاع نابسامان و خیابان هایی که به سکونتگاه خیابانی معتادان متجاهر تبدیل شده بود، پس از دوسال دوباره به آنجا رفتم ، وضعیت همانی بود که دوسال پیش بود حتی بدتر و آنچه دیدم با نوشتاری مستندگونه در تاریخ 14 اسفند ماه 1396 تحت عنوان "اشباح پیدا برای مردم؛ ناپیدا برای مسوولان پایتخت" در برنا منتشر شد. حال بعد از گذشت 7 ماه و با ورود محمد علی افشانی به شهرداری تهران که بنابر گفته خودش یکی از الویتهای اصلی وی پرداختن و حل آسیبها و معضلات اجتماعی از جمله معتادان در طرح شهر تهران بود،باز به دروازه غار پایتخت رفتم و اما همچنان روند قبلی آسیبهای اجتماعی در شوش و دورازه غار ادامه دار است. وضعیتی که هر مدیری می آید از بسامان شدنش حرف می زند و همچنان این حکایت نابسامانی حاکم بر فضای دروازه غار تهران است.
وضعیت نابسامان منطقه 15 تهران مختص 5 یا 10 سال اخیر نیست؛ بلکه به زمان قبل از انقلاب بازمیگردد. اما نکته قابل توجه این است که چرا بعد از گذشت چندین سال و پیشرفت و توسعه شهری، مسوولان شهری هنوز نتوانستهاند مانع سیرصعودی روند معتادان در این گوشه شهر شوند؟
نه تنها روند معضلات و آسیبهای اجتماعی سیرنزولی یا در یک خط مستقیم نبوده، بلکه روز به روز شیب این منحنی بیشتر و بیشتر میشود و هر مسوولی که برسرکار میآید تنها وعده ساماندهی میدهد. اما ساماندهی که نتیجه مثبتی هیچگاه در پی نداشته است که اگر جز این بود باید تغییری در این شهر گرد گرفته رخ میداد.
*شهردار جدید چه گفت؟
چندروز بعد از انتصاب محمدعلی افشانی به سمت شهردار تهران، وی با توجه به بیان دغدغه مند بودنش برای از بین بردن آسیبهای اجتماعی تهران در تاریخ 4 خردادماه در بازدید سرزده از منطقه 15 در جریان معضلات و آسیبهای اجتماعی این منطقه قرار گرفت و خواستار تهیه آمار دقیق و تفکیک شده استان و شهر مددجویان شد.
با گذشت بیشتر از یکماه از این دیدار سرزده و صدور دستور ویژه برای این منطقه خبرنگار برنا از شهردار تهران بابت اقدامات صورت گرفته و یا اقداماتی که قرار است در خصوص پاکسازی دروازه غار از این وضعیت نابسامان سوال کرد که جواب شهردار این بود : «یک و ماه نیم است که شهردار تهران شدهام . بعد هم اگر حل این مشکل و ریشه کن کردنش راحت بود، تاکنون حل شده بود .»
باتوجه به پاسخ ندادن شهردار تهران که حل این معضلات جزو الویتهای اصلی وی بود، بر آن شدیم برای بررسی وضعیت، به این منطقه که آسیب اجتماعی موجود در بستر آن نیاز به کاوش و شناخت ندارد وسال ها است همه از آن می دانند به محل مراجعه کنیم تا با کاسبان و اهالی محل در مورد اینکه آیا در همین مدت و در تغییر و تحولات شهرداری اثری از تغییر در وضعیت این منطقه هم شکل گرفته است یا خیر گفت و گویی داشت.
*بازار پرده فروشان، محل خواب معتادان است
ساعت 11 صبح است و خیابان مولوی تماشاگر ازدیاد مردمی که در بازار با فروشندهها چانه میزنند یا آدمهای خسته و آشفته با ظاهر ژولیدهای که کنار پیاده راه روی زمین نشستهاند و در بساط خود به دنبال مواد خانمان سوزشان هستند.
از خیابان مولوی به سمت خیابان عبدالرییس حرکت میکنم تا با چشمان خود ببینم که از ابتدای خیابان تا انتهای خیابان که ساختمان پزشکان بدون مرز قرار دارد، وضعیت سرنگ و آدمهای خمارِ لبِ جوی آب همچنان مثل گذشته، بدون هیچ تغییری در گذر است.
مرد حدودا چهل سالهای روی زمین نشسته و درحال تا کردن و پیچیدن زروق به دور یک میله است؛ در همین حین نگاهش روی چهرهام خیره میماند و پوزخند که ترکیبی از دندانهای سیاه و زردش را به رخ میکشد.
پایینتر که میروم از یکی کاسبهای آنجا میپرسم آیا تعداد معتادان کمتر شده یا نه، با نگاه پرسشگرانه و دو به شکی میگوید: «از زمانی که سرهنگ منصوری به این محله آمده، دیگر هیچ معتادی در این اطراف به چشم نمیآیند»؛ نگاهی به پشت سرم میاندازم که دقیقا صدمتر بالاتر ردیف معتادان را دیده بودم...
*خیابان عبدالرییسی جولانگاه معتادان شهری
از ابتدای خیابان عبدالرییسی، سرنگ و ته سیگارهای فراوانی بر کف زمین پدیدار هستند که دیگر دیدن آنها برای اهالی بهت و حتی حس اندوه همراه ندارد .
و اما معضل و مشکلات این محله تنها وجود معتادان متجاهر نیست، بلکه ساکنان این منطقه از کمبود خدمات شهری و سرانهها نیز رنج میبرند.
چند قدم جلوتر روی زمین پیرمردی با لباس آبی بیمارستانی نشسته، پای گچ گرفتهاش را داخل نایلونی پیچیده و از خماری سرش به زمین چسبیده است.
کمی جلوتر و در انبوه موتورسیکلتهای دوبله و سوبله پارک شده، مرد میانسالی بیرون از مغازه پرده فروشی خود، روی صندلی فلزی نشسته بود، نزدیکش شدم و از او همان سوال قبلی را پرسیدم و از میزان تغییر و بهبود منطقه جویا شدم که اینگونه پاسخ داد : «تعداد معتادان کمتر که نشده هیچ، بیشتر هم شده است. روز به روز در این خیابان، بالاتر یا پایینتر جولان میدهند. منطقه شده تفرجگاه و محل کشیدن مواد مخدر این آدمها. سه راه نائب بدتر از اینجا است .»
*دبستان دخترانه در مجاورت معتادان متجاهر
چند قدم پایینتر از بازار پرده فروشان، دبستان دخترانهای قرار دارد که دو قدم بالا و پایینتر از آن معتادان سیه چرده و پایپ به دست، برای کودکان خردسال این مدرسه خودنمایی میکنند.
تیرماه است و زمان مدرسه رفتن دخترکان تمام شده اما همچنان برای ثبتنام پایه بعدی، در رفت و آمد این خیابان هستند. دویست متر جلوتر از مدرسه، یک مرد و زن دقیقا زیر ساختمان پزشکان بدون مرز ، پشت یک ون سفیدرنگ ایستادهاند و در حال تزریق مواد ...
سرایدار مدرسه خیرگیام به این تصویر را که می بیند به سمتم می آید و می گوید : «هرزمان که به نیروی انتظامی زنگ می زنیم و درخواست می کنیم برای پاکسازی جلو در مدرسه از این معتادان بیایند، هیچ مأموری نمیفرستند، فقط اعلام میکنند که پیگیری خواهد داشت. چه پیگیری؟ تنها اقدامشان که سرانجامی داشته این است که معتادها در این ماه از گرما، از این طرف خیابان به آن طرف خیابان که سایه است، نقل مکان کردهاند.»
*مأموران نیروی انتظامی تنها وعده میدهند
بعد از شنیدن سخنان مرد سرایدار برای اینکه از میزان حساسیت ماموران پلیس و رسیدگی آنها در خصوص تجمع معتادان در این منطقه مطلع شوم با 110 تماس گرفته و مورد را بیان کردم، سرایدار مدرسه درست میگفت، حدود چهل دقیقه از تماس با 110 گذشت و خبری از حضور ماموران نشد ...
در زمان انتظار برای دیدن حضور ماموران؛ دو معتاد دیگر که وضعیت بغرنجتری نسبت به آن دو داشتند، اضافه شدند.
در آن گرما 45 درجه منتظر ماندم، خیره به آن 4 نفر و در انتظار نیروی انتظامی ، تا اینکه سرایدار مدرسه دخترانه آمد و گفت: «گفتم که هیچوقت نمی آیند.»
و این وضعیت دروازه غار بعد از ورودمحمد علی افشانی به شهرداری تهران بود؛ شهرداری که براساس گفتههای خودش، رسیدگی به وضعیت معتادان در تهران جزو الویتهایش بود.
چرا تهران نمیتواند مثل تبریز شهر بدون معتاد باشد؟
ساماندهی نشدن معتادان در پایتخت به عوامل بسیاری از جمله خدمات نامطلوب کمپها، نبود کار روانی - درمانی، عدم هماهنگی بین دستگاههای مربوطه، نبود شغل بعد از ترک و ... مربوط است. همچنان که سردار رحیمی در این خصوص گفته بود: «باید در روند بازپروری معتادان اصلاحاتی رخ دهد چرا که متاسفانه در این زمینه دچار دور باطل شدهایم و بیش از ۹۷ درصد معتادان در چرخه موجود پس از ترک، دوباره به مصرف مواد مخدر روی میآورند.»
اما شهر تبریز در کمتر از 5 سال گذشته موفق شد که تبریز را از شهر بدون گدا به تبریز شهر بدون گدا و معتاد برساند به طوری که حتی برای پیدا کردن یک معتاد متجاهر در سطح شهر جایزه تعیین شده است.
مدیریت ارشد استان تبریز با تأکید براینکه اعتیاد بیماری است و نباید در خیابانهای استان معتاد متجاهر وجود داشته باشد، گفته بود: «با همکاری و تعامل بالای همه دستگاههای مسئول با نیروهای امنیتی و انتظامی و دستگاه قضای استان در کمترین مدت معتادان متجاهر از سطح خیابان ها جمع آوری شد.
بدیهی است شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی به عنوان ساختار متولی مقابله و مبارزه با اعتیاد با تشکیل جلسات مرتب و پیگیری جدی مصوبات خود نقش مهمی در برنامه جمع آوری معتادان متجاهر دارد.»
*مشکل اصلی، کمبود مکان نگهداری معتادان
به گفته جانشین رییس پلیس کشور یکی از عاملهایی که در شکل گیری تعداد بسیاری از معتادان در خیابانهای تهران نقش دارد، کمبود مکانهای بازپروری یا نگهداشت معتادان متجاهر است.
اولین مرحله جمع آوری معتادان از سطح شهر است اما بعد از جمع آوری توسط نیروی انتظامی این افراد باید در کدام مکان نگهداری و ترک داده شوند؟ چرا شهرداری تهران ساختمانهایی با خدمات مطلوب را در این خصوص برای معتادان درنظر نمیگیرد؟
روابط عمومی پلیس تهران بزرگ چندی پیش در مورد کمبود مکانهای نگهداری به برنا گفته بود: «زمانی که ما این معتادین را جمعآوری می کنیم هیچ سازمانی حاضر نیست این افراد را از ما تحویل بگیرد. هیچ ارگان و سازمانی حاضر نیست این افراد را از ما تحویل بگیرد و آنها را ترک و به مراکز بازپروری ببرد. تنها دو مرکز ترک اعتیاد در جاده قم وجود دارد که ما می توانیم تعدادی از این معتادین جمعآوری شده را به آن مکان انتقال دهیم.»
و اما با توجه به شکل گیری مرکز مشخص رسیدگی به وضعیت معتادان متجاهر تهران در وزارت کشور نیز همچنان شهر از تصویر این معتادان پاک نشده است و روایت همچنان ادامه دارد ....