چرا «نه به کنکور»؟

|
۱۳۹۷/۰۴/۲۵
|
۰۹:۴۶:۳۰
| کد خبر: ۷۲۹۷۳۱
چرا «نه به کنکور»؟
دکتر سید مجید حسینی معتقد است ؛ کنکور و مافیای آن ام الفساد سیستم آموزشی کشور است و تا زمانی که نحوه پایش و ارزیابی دانش آموزان آن ها را به مسلخ استعداد و مهارت می برد ، نمی توان در سایر عرصه ها نیز منتظر تحول تازه ای بود.

به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، دکترسید مجید حسینی، محقق، فعال فرهنگی و مدیرعامل باغ کتاب، مدرس دانشگاه و دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران است که اظهارنظرهای اخیر وی در خصوص تغییر در نظام آموزشی کشور با استقبال زیادی از سوی جوانان روبرو بوده است. حسینی با شعار نه به کنکور بی نقاب در مقابل مافیای 8000 میلیارد تومانی نظام جذب دانشجو در کشور ایستاده است و معتقد است خانواده ها به جای پر کردن جیب آموزشگاه ها و دانشگاه های بی کیفیت کنونی می توانند با تمرکز بر مهارت نوجوانان و جوانان، از سرخوردگی آن ها به دلیل نبود شغل و جایگاه مناسب اجتماعی در دوران پس از تحصیل جلوگیری کنند. از این رو گفتگویی صریح با او پیرامون  انتقادات وی درباره ی نظام آموزش و پرورش کشور داشتیم.

دکتر حسینی حذف کنکور را شاه کلید رفع معضلات آموزشی و بیکاری می داند.

* جناب آقای حسینی، به تازگی انتقادات شما به نظام آموزش و پرورش که در مجامع گوناگون مطرح شده، با استقبال خوبی در بین جوانان روبرو شده، به عنوان پرسش نخست، مهمترین نقد شما به نظام آموزشی کشور چیست ؟

- مهمترین نقدی که به نظام آموزشی کشور وارد است، نگاه کنسروی و نه انسانی این سیستم به دانش آموزان است، به طوریکه این نظام تمامی دانش آموزان را شبیه به هم دیده و به یک شکل رشد می دهد و مفاهیمی همچون تنوع، استعداد و خلاقیت هیچ جایگاهی در این سیستم ندارد؛ این در حالی است که وظیفه سیستم آموزشی، پرورش هر فرد مطابق با استعدادهای وی است. لذا وقتی خلاقیت و استعداد به رسمیت شناخته نشود، دستاورد آن همانند کارخانه کنسروسازی بوده که خروجی آن غیر از انسانهای تئوریک و شبیه به هم نخواهد بود. درحقیقت مهمترین ضعف این نظام آموزشی، ضدکار بودن نیروی جوان خروجی این سیستم است .بحران بیکاری و اشتغال و معضل های اقتصادی از میوه های این سیستم است، در واقع نظام آموزشی ما، از زیرساختهای ایجاد بحران اقتصادی کشور می باشد.

* نقش مراکز فنی- حرفه ای با توجه به محوریت سیستم مهارت آموزی درمحیط کار واقعی، درحوزه خلاقیت سنجی و استعداد یابی دانش آموزان به چه شکل است و آیا این مراکز در مسیر درستی در حرکت هستند؟

- متاسفانه ازآنجا که استعدادیابی در سیستم آموزشی ما جایگاهی ندارد، دسته بندی دانش آموزان به گروه باهوش و تنبل صورت می گیرد و دانش آموزانی که در دروسی چون ریاضی و فیزیک قوی هستند به سمت مدارس سمپاد و نمونه دولتی و مابقی را به شاخه علوم انسانی، هنرستان و فنی- حرفه ای هدایت تحصیلی می یابند.

درصورتی که این روند خلاف روح و فلسفه مراکز فنی حرفه ای است که در واقع مرکز خلاقیت بوده و تکنیک، فن و عمل را سرلوحه خود دارند. متاسفانه مراکز فنی-حرفه ای در کشور ما همانند بخش اضافه نظام آموزشی دیده می شوند و نگاهها بر این محور است که دانش آموزان ضعیف تری که جایی در بخش تئوریک ندارند را به این بخش سوق دهند، بدین ترتیب علاقه سنجی درستی دراین شاخه انجام نمی شود که به ورود به بازار کار واقعی بیانجامد. در تمام دنیا مراکز فنی حرفه ای به صنایع متصلند و فارغ التحصیلان پس از اتمام دوره سریعا وارد بازار حرفه می شوند؛ همان گونه که در آلمان که موفق ترین سیستم فنی-حرفه ای را در اروپا داراست، دانش آموز پس از اتمام مهارت آموزی مستقیما وارد برترین صنایع و خودروسازی ها می شود این در حالی است که ا در ایران این اتصال نادیده گرفته شده و به واقع فارغ التحصیلان در جامعه رها می گردند و هیچ کس هیچ تعهدی در قبال این افراد ندارد.در همین فضای مسئولیت پذیر نبودن هم هست که می بینیم به اندازه کشور بیش از یک میلیارد نفری چین در کشور ما مجوز برای راه اندازی دانشگاه صادر شده است و تعداد فارغ التحصیلان رشته های تئوریک چندین برابر نیازهاست و در مقابل هم در مشاغل مهارتی ، فاقد نیروی آموزش دیده هستیم.

* از آنجا که خانواده اولین نهاد اجتماعی است و بخش مهمی از اشتباهات آموزشی ریشه در رویکرد خانواده دانش آموز به مسئله آماده سازی وی برای ایفای نقش های آتی اجتناعی و اقتصادی دارد، به نظرشما چرا خانواده ها فرزندانشان را با رویکرد غلط آموزش به سوی آینده ای نامشخص می کشانند و دلایل وقوع این روند از کجا ناشی شده است؟

- دغدغه خانواده ها، ترس از آینده است و ازآنجا که تحقیقات، آمار بیکاری بالایی را در کشور اعلام می کند، خانواده ها نگران بی آیندگی فرزندان هستند؛ جامعه در این خصوص دچار اضطراب ای است به طوری که اگر این معضل 30درصد باشد، خانواده آن را تا 80درصد بزرگ نمایی می کند. از این رو والدین، فرزند را به سمت رشته های به قول عموم پول ساز یعنی رشته های پر درآمدی چون پزشکی ، وکالت و... راهنمایی می کنند و این روند باعث شده آزمونهای این دو رشته به بزرگترین امتحانات کشور مبدل شود.به طور نمونه امسال، رشته تجربی با 640هزار داوطلب،فقط 9 هزار نفر را پذیرش کرده است و میراث ناپسند این این پرمخاطبی برای مابقی دانش آموزان ، افسردگی است.قبول دارم که بخش مهمی از این مسئله ناشی از آموزش نیافته بودن خانواده است.

* به عنوان یک آموزگار فرهنگ، چه توصیه ای به خانواده ها و والدین برای هدایت تحصیلی فرزندانشان دارید؟

خانواده باید به دانش آموز خود بیاموزد که پول و امکانات فقط در رشته های خاصی چون پزشکی نبوده و نیست بلکه درآمد در علاقه نهفته است . آینده در پول خلاصه نمی شود، بلکه به خوشبختی انسان وابستگی دارد. البته فرهنگسازی دراین بخش وظیفه رسانه هاست، نه آموزش و پرورش. چون این نهاد خود درگیر مشکلات فراوانی است و لازم است از بیرون به نقد نظام آموزشی پرداخت.

* در فضای بازارگونه و آشفته آموزشی امروز، موسسات کنکور و دانشگاه های غیر دولتی درآمد بسیاری زیادی ازاین روند دارند؛ به نظر شما این مافیا چه نقشی در پایدار ماندن نابسامانی ها ایفاء می کنند؟

- به نکته ی درستی اشاره کردید.به کرات موضوع حذف کنکور را مطرح کرده ایم، اما آموزش و پرورش زیر بار آن نمی رود، چراکه گویی کنکور با آن تلفیق شده است. بسیاری از مدارس دولتی و غیر دولتی ، بازنشستگان فرهنگی که مجوز آموزشگاه ها را کسب کرده اند، انتشاراتی که یک کتاب کوچک و کم ارزش را چند برابر قیمت می فروشند از این مسئله درآمدهای مستقیم و جانبی دارند .تخمین ما این است که حداقل 8هزار میلیارد تومان مافیای مالی در پشت پرده کنکور وجود دارد و همین مسئله دلیل اصلی عدم حذف آن است. کشور ما نیازمند اجرای عدالت آموزشی است؛ چنانچه درکشورهای موفقی چون ژاپن برخلاف ایران، مدارس غیرانتفاعی، نمونه مردمی، سمپاد و... وجود ندارد و یک مدرسه خوب و یکسان برای تمامی دانش آموزان تعریف شده است.

در کشورهای توسعه یافته دانش آموزان دسته بندی هوشی نمی شوند و برای هر کودک استعداد و توانایی منحصر بفردی قائل هستند، ولی ما استعدادهای فرزندانمان را نادیده می گیریم. یکی از محورهای اصلی ایجاد عدالت آموزشی خود حذف کنکور است تا نتیجه 12 سال زندگی یک دانش آموز را آزمونی چندساعته تعیین نکند.

نقش موسسات کنکور دراین بین بسیار پررنگ است و آنها بلافاصله پس از کنکور با جاماندگان آزمون تماس گرفته و برای ثبت نام درکلاس هایشان تبلیغات را آغاز می کنند. اما موفق به حل مسئله نمی شوند چراکه آنها فقط پول جذب کرده و دانش آموز را زیرفشار این صرف هزینه هنگفت مالی، دچار استرس بیشتری می کنند؛ آمار بالایی از خودکشی دانش آموزان در این زمینه ثبت شده است و این نشان می دهد فعالیت موسسات مافیایی کنکور قاتل روح و روان فرزندانمان شده است.

لازم است آموزش و پرورش و وزارت علوم درقبال این بخش عکس العمل نشان دهند اما متاسفانه به دلیل تلفیق فعالیت و منافع شان با کنکور توجهی به این معضل ها نمی شود. ازاین رو امروز نیازمند نقد رسانه ای صریح سیستم آموزشی کشور هستیم تا با این فشارهای روانی وارد به دانش آموز مقابله کنیم .

جالب است که با افزایش فارغ التحصیلان دوره های کارشناسی این روند به بخش تحصیلات تکمیلی یعنی ارشد و دکتری نیز انتقال یافته و 800هزار شرکت کننده ای که با آمار قبولی بسیار اندکی نسبت به استقبال شان مواجهند، مجبورند که مجددا به موسسات کنکور انتفاع مالی بالایی برسانند.

در واقع امروز این موسسات کنکور هستند که سیاستهای آموزشی ما را تعیین می کنند چون قدرت اقتصادی بالایی را دارا هستند. شاید بیان این نکته نیز جالب توجه باشد که تغییرات اندک هرساله کتب درسی باعث تجدید چاپ کتابهای تستی و کنکور شده و بهره اقتصادی بالایی را برای موسسات به ارمغان می آورد که همه اینها نشانی از حضور مافیای آموزشی در سیستم است.

* برخی معتقدند سیستم آموزش و پرورش، زیرساخت های لازم برای اصلاحات مورد اشاره را دارا نیست، از نظر شما برای اصلاحات آموزشی از کجا باید شروع کرد و پیشنهادهای شما دراین زمینه چیست؟

- در این مسیر نیازمند بهره گیری از سیستم های کمکی هستیم ، حذف کنکور، ایجاد عدالت آموزشی با یکپارچه سازی مدارس متنوع و استفاده از توان موسسات کمکی بسیار موثر است. در دهه 50و 60 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان موسسه ای مکمل در کنار آموزش و پرورش رفع بحران فرهنگی را در دستور کار داشت. امروز نیازمند کانون پرورش مهارت و کار و خلاقیت به عنوان مکمل آموزش و پرورش هستیم تا بحران های دراین زمینه را حل کند و اصلاح سیستم آموزشی صورت گیرد تا ورود به سیستم کار را تسهیل نماید.

* برخی از مخاطبین شما و به ویژه معلمان تصور می‌کنند نظرات شما عملیاتی نیست. اگر شما در جایگاه وزیر آموزش و پرورش یا علوم بودید؛ واقعا چه کارهایی می کردید و به طور مشخص، در شرایط کنونی پیشنهادات شما به مسئوللان این بخش چیست؟

- اصلاح در یک سیستم ازیک نقطه کوچک آغاز می شود، «جولیانی» شهردار موفق نیویورک که تغییرات بزرگی در این شهر شلوغ و بی نظم به وجود آورد، اولین فعالیتش را از اصلاح و حذف نرده های خیابان ها آغاز کرد؛ چرا که اعتقاد داشت، هرعنصر کوچکی زنجیره بزرگی از عناصر را همراه با خود دچار تغییر می کند و آن زمان سیستم پلیس، فرهنگ عبور و مرور تا سیستم آموزش شهروندی و ... تحت تاثیر این تغییر کوچک متحول شدند. امروز نرده وزارت آموزش و پرورش، کنکور است چرا که کنکور اساس تفکری کارخانه ای است. حذف کنکور منجر به استعدادیابی و رزومه یابی هر دانش آموخته می گردد و اصلاح آن یعنی حرکتی بزرگ برای پرونده سازی تحصیلی و علاقه سنجی و استعداد یابی هر فرد.

* در جایگاه مدیریتی کنونی به عنوان مدیرعامل باغ کتاب و موسسه نشرشهر، باتوجه به ظرفیتهای هرچند محدود اما مرتبطی که دردست دارید چه فعالیتهایی برای بهبود وضع آموزش داشته اید؟

باغ کتاب نقطه مقابل آموزش و پرورش است، قصه گویی به جای تقلید، آموزش همراه با بازی و تاکید بر کار گروهی و عملیاتی را در فعالیتهایش مورد نظر قرار داده است.ظرفیت های اصلی در آن دیده شده اما در بخش منابع انسانی هنوز ضعیف است. برای فرهنگسازی نظام نوین آموزش به کودکان و نوجوانان، استفاده از خدمات باغ کتاب برای بخش دولتی و دانش آموزی با تخفیف درنظر گرفته شده و برای کودکان کار و محرومان تمامی خدمات آموزشی را رایگان اختصاص داده ایم ، طی هماهنگی های صورت گرفته با بنیاد مستضعفان نیز تابستان امسال، 10هزار دانش آموز از این خدمات رایگان بهره خواهند برد.

*در پایان اگر نکته ای باقی مانده، تبیین فرمایید؟

- تغییر نظام آموزشی ما نیازمند تغییر افکار عمومی، تغییر ذهنیت خانواده ها و جامعه است؛ چراکه هدف از تربیت فرزندانمان کسب پول نیست بلکه رسیدن به خوشبختی است و اگر جامعه مصرف گرا و مادی امروز آن را نپذیرد با نسلی ویران در آینده مواجه خواهیم شد و در این راه نقش بی بدیل روشنفکران، رسانه ها و فضای مجازی بسیار تاثیرگذار و راهگشا است.

منبع: فاطمه کامکار- تابناک

نظر شما