به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، جلال خوش چهره، کارشناس مسایل بین الملل در خبرآنلاین نوشت: آیا دیدار پوتین-ترامپ در هلسینکی به رخدادهای بزرگ در جامعه جهانی میانجامد؟ آیا این دیدار تکرار تجربه کنفرانس یالتا در سال ۱۹۴۵ است که به استقرار نظام جدید پس از جنگ جهانی دوم انجامید؟ آیا حتی میشود این دیدار دوجانبه که نخستین آن پس از آغاز دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ است را به دیدار نخست «رونالد ریگان» و «میخائیل گورباچف» شبیه کرد که فرایند بعدی آن به پایان جنگ سرد انجامید؟ آیا این دیدار قرار است به تغییراتی در آرایش سیاسی منطقه خاورمیانه بینجامد؟ آیا اروپا پس از دیدار و توافقات رهبران دو کشور به قدرت حاشیه میان ابرقدرتهای شرق و غرب تبدیل میشود؟ سرانجام اینکه آیا قرار است بلوکبندیهای تازه در جغرافیای سیاسی جهان شکل بگیرد؟ در این میان نقش و جایگاه ایران چه خواهد شد؟
پرسشهای بالا در آستانه دیدار دو چهره کلیدی سیاست جهان، دغدغه ناظران و بلکه بسیاری از دولتها و رسانهها بوده است. دغدغهای که با شروع گفتوگوی پشت درهای بسته پوتین-ترامپ در پی یافتن پاسخ به آنهاست. پوتین پیش از رفتن به اتاق گفتوگوی محرمانه با ترامپ، اظهار کرد: «اکنون زمان گفتوگو درباره روابطمان و نیز مسائل و مشکلات بینالمللی در جهان است.» ترامپ نیز گفت: «ما مسائل خوبی را برای گفتوگو داریم.» او محورهای آنچه قرار است دربارهاش مذاکره کنند را به مسائل تجاری، نظامی و موشکی، هستهای و چین محدود کرد. هر دو رهبر به اصلیترین محورهای قابل پیشبینی در گفتوگوهایشان اشاره نکردند. بهعبارت دیگر هر دو از اشاره به مسائل مربوط به الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه، حمایت مسکو از بشار اسد در سوریه و اتهامهای اروپاییان درباره مسموم شدن جاسوس سابق روسیه در بریتانیا پرهیز کردند. مسائل بالا، اصلیترین موارد اختلاف نه تنها اروپا بلکه ایالات متحده آمریکا با روسیه از سال ۲۰۱۴ تاکنون بوده است. در شمار مطالبات اروپاییان از ترامپ در دیدار با پوتین نیز همین موارد گنجانده شده است. ترامپ اما پیش از دیدار با همتای روس خود، دولتمردان آمریکایی سلف خود را بابت استمرار اختلاف روابط با روسیه به سخره گرفت و بر ترمیم روابط با مسکو تأکید کرد.
همه موارد اختلاف میان قدرتهای شرق و غرب از یک همپوشانی برخورداراست. از همین رو ناظران پیشبینی میکنند که ممکن است دیدار هلسینکی به یک معامله تهاتری بینجامد. برای مثال در این معامله، ممکن است ترامپ در یک عقبگرد شوکآور الحاق شبهجزیره کریمه به خاک روسیه را به رسمیت بشناسد و در مقابل، روسیه نیز به مطالبات استراتژیک آمریکا در خاورمیانه پاسخ مثبت دهد. این وضع همانی است که موجب نگرانی ناظران، اعم از دولتها و حتی اعضای کنگره آمریکاست.
ایران اما از منظر موقعیت حساس خود به ماهیت و نتایج گفتوگوهای هلسینکی چشم دوخته است. اگرچه پوتین و ترامپ در جلسه مطبوعاتی خود به ریز موارد گفتوگوها اشاره نکردند و اصولاً از بیان موارد چالشی پرهیز کردند، اما بیتردید موضوع ایران یکی از اصلیترین دستورهای کار این دیدار است. سیاست ترامپ در همه ماههای گذشته متأثر از لابی سهگانه اسرائیل، عربستان و امارات عربی متحده علیه ایران بوده است. در واقع ترامپ و دولتش در تأثیرپذیری از لابی سهگانه اکنون اولویت راهبردی خود را مقابله با ایران قرار دادهاند. بنابراین دستیابی به نتیجه در اینباره، میتواند بزرگترین دستاورد او نه تنها در میان رقیبان آمریکایی، بلکه اروپاییان باشد. از همین رو کسب حمایت مسکو درباره مذاکرات آمریکا-کرهشمالی، بستر توافقها درباره محدود کردن نقش منطقهای ایران را در چارچوب معامله تهاتری فراهم میکند.
با نگاه به همه پرسشهایی که در سطور نخستین این نوشتار آمد، آیا روسیه و شخص پوتین مطابق با سلیقه ترامپ در این معامله تهاتری عمل خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند پرهیز از انتظارات ایدهآلیستی از روابط تهران و مسکو باید باشد. خوب یا بد، لازم است به این مهم توجه کرد که گسترش روابط ایران و روسیه هرگز به معنای وجود یک رابطه استراتژیک نبوده و نیست. روابط استراتژیک مستلزم وجوه چندجانبهای است که سطح روابط کنونی هنوز فاقد آن است. روابط جاری تهران و مسکو در چارچوب رابطه تاکتیکی و آن هم بیشتر در حوزه امنیتی محدود بوده است. این در حالی است که مسکو به موازات و یا حتی بیشتر، روابط رو به گسترش با دولتهای لابیگر علیه ایران دارد. تنها نقطه قابل اتکا در روابط ایران و روسیه، نگاه مسکو به مزایای روابط خوب با تهران به عنوان یک قدرت منطقهای در گفتوگوهای چالشی پوتین با ترامپ خواهد بود که در همان چارچوب معامله تهاتری احتمالی قرار میگیرد. نتایج دیدار هلسینکی به گمانهها و دغدغهها پاسخ خواهد داد.