به گزارش خبرگزاری برنا از ایلام ;اخیرا در حاشیه سفری که برای کنفرانسی در اربیل داشتم جناب سیداد بارزانی ،برادر و مشاور جناب مسعود بارزانی رهبر پیشین حکومت اقلیم کردستان (۲۰۰۵-۲۰۱۷) را دیدم و در بین صحبتهای مختلفی که داشتیم خاطره جالبی از برادرشان نقل قول کردند که در ادامه خواهد آمد:
سال ۲۰۰۵ بود و رهبران گروههای مختلف سیاسی، قومی و مذهبی چند هفتهای در بغداد حضور داشتند تا متن قانون اساسی عراق نهایی شود.
در این بین برای نوشتن یکی از جملات مقدمه قانون اساسی مجادله شدیدی میان آقای بارزانی و تنی چند از رهبران عرب اعم از شیعی و سنی روی داد. موضوع از این قرار بود که رهبران عرب خواهان نوشتن این جمله بودند که "عراق بخشی از امت عربی است" و بارزانی مخالف این موضوع بود و تاکید داشت که عراق تنها سرزمین اعراب نیست بلکه سرزمین کُردها، ترکمنها، کلدانیها، سریانیها، آشوریها و ... نیز هست.
بحث و مجادله بر سر این موضوع چند روز باعث توقف در روند نوشتن سایر متنهای مربوط به قانون اساسی شد و سرانجام پیشنهاد بارزانی با مقاومت و اصرار زیادش و البته حمایت تنی چند از رهبران دیگر نظیر آقای جلال طالبانی و ... مورد پذیرش واقع شد و جمله مذکور در مقدمه قانون اساسی بدینسان نوشته شد: "اعراب عراق بخشی از امت عرب است"
پس از پایان جلسه، طارق الهاشمی (از رهبران اهل سنت عراق، معاون پیشین رئیس جمهوری این کشور که ازسوی دولت مالکی متهم به مدیریت اقدامات تروریستی شد و بعدها از کشور متواری گشت) نزدیک بارزانی آمد و گفت من واقعا از این سرسختی و مخالفت شما درباره این جمله تعجب میکنم
بارزانی در جواب گفت: چرا تعجب میکنید؟
الهاشمی پاسخ داد: من فکر میکردم باعث افتخار شما خواهد بود که خود را بخشی از جهان عرب به شمار آورید.
بارزانی جواب داد: من به جهان عرب احترام میگذارم اما ملیت و قومیت من کُرد است و با قومیت عرب متفاوت است خود را عرب و کُرد و ... خواندن هم دال بر افتخار دانستن و ندانستن نیست فقط دو هویت جداگانهاند.
الهاشمی ادامه داد اما اگر خود را بخشی از جهان عرب بدانید به نوعی در افتخارات بزرگ و پرغرور تاریخی عرب خود را شریک کردهاید.
بارزانی جواب داد کدام افتخارات؟ شما که به هرسرزمینی وارد شدید بجز خون و ویرانی و جنگ چیزی با خود نیاوردید! نگاه کنید که چه بر سر تمدن و امپراتوری بزرگ ایران آوردید! اگر منظورتان از افتخارات ظهور پیامبر است که او رسالتی جهانی و غیرقومی داشت ببینید در همین عراق، چه بلایی سر امام حسین نوه پیامبر آوردید او را با نامهها و وعدههای حمایت و بیعت به عراق آوردید و بعد با خیانتتان، او را مظلومانه در کربلا شهید کردید!
طارق الهاشمی پس از شنیدن این جملات سکوت کرد و به سمتی دیگر رفت.