روایت محسن رضایی از ایثار و شجاعت دو مادر خوزستانی

مادران فداکار

دو مادر هر دو زخمی شدند. یکی خودرا روی دو فرزندش انداخت تیرها به او  خورده ولی هر دو فرزند دخترش نجات یافته اند. ولی مادر دوم خودش وفرزند چهارساله اش بشدت زخمی می شوند. نتوانسته بود از زخمی شدن فرزندش جلوگیری کند، ساعاتی بعد فرزندش به شهادت می رسد. تخت بعدی را رفتم خانم جوانی را دیدم که گلوله از سرش عبور کرده بطورمعجزه آسایی نجات پیداکرده است. تازه عروسی کرده بود شوهر جوانش کنارش بود. آن طرفتر تخت نوجوان دوازده ساله است. با او صحبت می کنم. می گوید از پشت سر به من تیراندازی کردند. گفتم پس ازشما هم ترسیدند، که روبرو بجنگند. با شجاعت پاسخم داد که اره آنها مرد نیستند ولی شما هم به فرماندهان بگو نگذارند تروریستها از مرز عبور کنند. از شجاعتش خوشم آمد. درست می گوید به همان میزان که در تنبیه و مجازات تروریست ها باید اقدام کرد ضعف‌های درونی مسولان امنیتی و نظامی را باید مورد رسیدگی قرارداد. به همه مجروحان قول دادم که این دفعه مجازات تروریست‌ها با گذشته متفاوت خواهد بود.

اولا از وزارت خارجه کشورمان می خواهیم که ازکشورهای دانمارک و هلند و انگلستان بخواهد که تروریست‌ها را تحویل دهند درغیر اینصورت درآینده اعتراضی نداشته باشند. ثانیا  از حامیان منطقه ای آنها می خواهیم که ارتباط مالی و رسانه ای از تروریستها را هرچه زودتر قطع واعلان برائت کنند. ادامه همکاری با تروریست‌ها را بدون پاسخ نمی گذاریم.