در آستانه روز جهانی بی‌خانمانی

با جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها درباره سرنوشت مادران و کودکان کارتن‌خواب

|
۱۳۹۷/۰۷/۱۸
|
۱۱:۳۱:۱۵
| کد خبر: ۷۶۲۹۵۲
با جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها درباره سرنوشت مادران و کودکان کارتن‌خواب
«خونه مادری» عنوان هفتمین مرکز حمایتی طلوع است که با هدف ایجاد فضای امن مناسب جهت آموزش و حمایت از مادران و کودکان در معرض آسیب منطقه دروازه غار تاسیس شده است.

به گزارش گروه اجتماعی برنا ،در ابتدای این نشست سمانه نائینی، مدیر روابط عمومی جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها پیرامون روز جهانی بی‌خانمانی گفت: بی‌خانمانی به فراخور بستر فرهنگی، اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی در هر کشوری تعریف متفاوتی دارد و در ایران مساله کارتن‌خوابی با اعتیاد و طرد اجتماعی همراه است.

وی ادامه داد جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها به عنوان نهاد مردمی حامی افراد بی‌خانمان که به صورت مداوم در حال رصد و فعالیت حمایتی و درمانی در این زمینه است، این روز را که از سویی در آستانه روز بی‌خانمانی و از سوی نزدیک به روز جهانی کودک است برای طرح دوباره این موضوع مغتنم شمرده و بار دیگر یادآور می‌شود که مساله کودکان کارتن‌خواب به معنی کودکانی که در خیابان‌های شهر به دنیا می‌آیند و در واقع هیچ نوعی از علقه خانوادگی و اجتماعی در ذهن آنها نقش نبسته است، مساله‌ای جدی است که اگر به آن توجه نشود به بحرانی اجتماعی بدل خواهد شد.

اکبر رجبی مشهود، مدیر عامل جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها گفتگوی خود را با اشاره به مرکز «خونه مادری» شروع کرد و گفت :«خونه مادری» نامی است که همه زنان این سرزمین به آن نیاز دارند. خانه‌ای که مامن زنان و خانه امید کودکان این سرزمین است. طلوع تلاش می‌کند تا این خانه را برای مادران کارتن‌خواب به «خونه مادری» تبدیل کند تا زنان بتوانند فرزندانشان را به ما بسپارند. تا این زنان از ترس از دست دادن فرزندانشان در بیمارستان، مجبور نباشند خودشان فرزندشان را خیابان‌ها و بیابان‌های این شهر به دنیا بیاورند.

پس از توضیحات اکبر رجبی، که کارتن‌خواب‌های تهران «عمو اکبر» صدایش می‌زنند، الناز، زنی که پس از 4 شبانه‌روز گرسنگی مطلق به همراه پسرش، توسط تیم جذب طلوع به سرای مهر آمده بود و حالا پس از طی مراحل درمانش با پسرش در سرای مهر زندگی می‌کرد از دردهای زنان کارتن‌خواب گفت: وقتی زنی به همراه فرزندش در خیابان‌های این شهر سرگردان است، وقتی اعتیاد عنان زندگی زنی را در دست می‌گیرد، مردم می‌توانند او را به زمین بزنند یا می‌توانند دستش را بگیرند و از زمین بلندش کنند.

المیرا که از اول صحبت‌های «عمو اکبر» بی‌قرار بود بحث را این‌طور ادامه داد: 9 سال پیش باردار و کارتن‌خواب در خیابان‌های این شهر می‌چرخیدم. برای پیدا کردن یک لیوان آب گاهی 3 ساعت راه می‌رفتم و با دست و پای ورم کرده از بارداری در این شهر می‌چرخیدم. درد زایمانم که شروع شد مردی به سراغم آمد و گقت می‌تواند به من کمک کند. من را به بیمارستان بود و بعد از به دنیا آمدن فرزندم به اتفاق مرد نابینایی که نقش شوهرم را بازی می‌کرد و زنی که خودش را مادرشوهرم معرفی کرده بود از بیمارستان خارج شدیم. آنها به اتفاق فرزندم سوار ماشین شدند و به محض اینکه من خواستم سوار شوم رفتند. المیرا به اینجا که می‌رسد نمی‌تواند هق‌هقش را کنترل کند و در میان گره می‌گوید: اگر آن روزها «خونه مادری» بود شاید الان فرزندم در آغوشم بود.

عمو اکبر در ادامه نشست به موضوع آموزش اشاره می‌کند و می‌گوید: این کودکان در خیابان به دنیا می‌آیند و هرگز هیچ آموزشی نمی‌بینند، پدر و مادر خیلی از این‌ها هم همین‌طور بوده‌اند و اگر این چرخه متوقف نشود 5 سال دیگر کودک و نوجوان 10-12 ساله امروز جوانی است که در ذهنش هیچ تعریفی از مهر ندارد و می‌تواند هر کاری را انجام دهد بدون اینکه دلش بلرزد.

علی صداقتی خیاط که همه بچه‌های کار سر چهارراه‌ها به اسم عمو خیاط می‌شناسندش در ادامه درباره نحوه سوادآموزی به این کودکان گفت: زبان فراسی زبانی شیرین و ساده است و ما ظرف 15 روز خواندن و نوشتن را به یک انسان بی‌سواد یاد می‌دهیم. عمو خیاط که معتقد است «نیاز به خواندن و نوشتن در این زمانه شبیه نیاز به نفس کشیدن است» ادامه داد: تمام کسانی که دوست دارند یاد بگیرند که چطور یک فرد محروم از سواد را ظرف 15 روز آموزش داد می‌توانند با ما همراه شوند و ما همیشه از این موضوع استقبال می‌کنیم.

در پایان این نشست مدیر عامل جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها اظهار امیدواری کرد با عزم عمومی و احساس مسئولیت نسبت به آسیب‌دیدگان اجتماعی چرخه بازتولید افراد کارتن‌خواب متوقف شود.

 

نظر شما