به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی برنا ، با کمی تامل درمحاورات پیرامون خود می توان پی برد که روز به روز به سمت انحطاط فرهنگ گفتمان مناسب در سطح جامعه هستیم .
امروزه فقر گفتارمناسب و کمبود سطح سواد ادبی و کسر دامنه لغات در دایره واژگان افراد موجب گفتگوهای طوطی وار نامناسب و گاها به شکل توهین آمیز شده که عادی و معمولی در سطح جامعه استفاده می شود .
بررسی اجمالی در خانواده ها، محل کار ، مترو ، بیمارستان ها، دانشگاهها و ادارات و. ... نشان می دهد که متاسفانه این فقدان دامنگیر بسیاری از افراد فرهیخته ، استادان ، مربیان و به طور کل آموزش دهندگان علمی و فرهنگی نیز شده است ...
در خصوص علل پیدایش این شرایط ، گفت و گویی با دکتر فرهادی- روانشناس سلامت و عضو هئیت علمی دانشگاه همدان داشتیم که در در ادامه می خوانید.
فرهادی گفت : اخبار زیادی هر روز درباره عدم رعایت اینگونه قوانین مانند درگیریهای لفظی و فیزیکی، گران فروشی، عدم رعایت حقوق دیگران و ... به گوش می رسد و با آنها رو به رو هستیم. یک پرس و جوی ساده از مردم و یا بررسی آمارهای مربوط به درگیریهای خیابانی به خوبی گویای وجود اینگونه مسائل در سطح جامعه است. نکته ای که باید در نظر بگیریم این است که وضعیت را توصیف و تبیین کرده و ببینیم چرا این رفتارها اینقدر وسیع در جامعه مشاهده می شود و راهکارهای مناسب برای پیشگیری از آنها چیست.
وی در ادامه با بیان اینکه بی تردید احترامات و اداب اجتماعی یک پدیده چند بعدی است ،گفت : بنابر این از زوایای گوناگونی باید به آن پرداخت و در سطح کلان می توان آن را یک پدیده روانشناختی و جامعه شناختی و نیز قانونی درنظر بگیریم. از نظر روانشناختی ، نهادینه شدن نظم و قانون رفتاری با آموزش های صحیح در خانواده از سن دو سالگی شروع می شود و در خانواده هایی که اینگونه آموزش ها جدی گرفته نمی شود و توجهی به این گونه از ظرایف تربیتی فرزندان خود ندارند خواسته و یا ناخواسته در آینده تبعات نبود آن را در جامعه مشاهده می کنیم . آسیب هایی که بعضأ خود خانواده ها در جریان تربیت به کودکان وارد می کنند ، عقده های روانی در آنها ایجاد کرده که در جامعه میتوان شاهد آن بود.
این روانشناس سلامت در پاسخ به این سوال که مسئولیت آموزش و پرورش در قبال آموزش رفتار و گفتاری کودکان چیست گفت: به جز تربیت در خانواده ها، آموزش و پرورش ما به طور سنتی به مبحث آموزش تاکید کرده و مساله پرورش را نادیده می گیرد و به جای اینکه ماهیت انسانی را در نظر بگیرد بیشتر به یادگیری علم تاکید دارد و اهمیت زیادی به علم و بازده علمی و دریافتهای علمی میدهد و به نظر می رسد که ارزش انسان را در مقابل علم پایین می آورد.سیستم آموزش و پرورش باید تاکید بیشتری بر رشد انسانی و ترویج انسانهای قانونمند داشته باشد و راههای فرار از این قوانین را محدود و در تسریع اجرای آن برای جلوگیری از بروز رفتارهای ناهنجار اقدام کند.
وی اینگونه ادامه داد : از منظر جامعه شناختی باید به این نکات توجه داشته باشیم که وقتی شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب نباشد و فردی بخواهد برای رسیدن به اهداف معمولی خود دچار مشکلات زیادی شود در دامن زدن به بروز این نوع مشکلات رفتاری موثر خواهد بود . این مشکلات جزئی، از فرهنگ این دست از افراد بر آمده و در عمق روان آنها رسوخ کرده است و طبیعتاً راهکارهای حل این معضلات نمی تواند راهکارهای موضعی و سطحی و کوتاه مدت باشد . با یک همبستگی ، اندیشه درست ، اقدام موثر ، بلند مدت و ریشه دار در سطح جامعه می توان به این مهم دست یافت.
فرهادی در پایان تاکید کرد : یعنی باید در مورد تربیت صحیح فرزند پروری حتما به زوج های جوان روش های نظام مند و مشخص و همگانی را آموزش داد . بسیاری از خانواده ها قبل از فرزند دار شدن مشکلاتی را دارند که ماندگاری و حل نشدن آنها در تربیت کودک تاثیر نادرست داشته و موجب پیش آمدن مشکلات بعدی می شود. حال برای اینکه اهداف فرهنگی و اجتماعی یک جامعه که آموزش خانواده ها ، تغییر روشهای آموزشی، آموزش و پرورش و تاکید رسانه ها با تاسیس شبکه فرهنگ در کنار دیگر شبکه ها ، بر شناساندن این قوانین به افراد اجرایی شود طبیعتا باید هزینه های لازمه ی آن صرف شود . اگر به این اصل ها توجه شود مسیر منحرف شده رفتار و کردار در جامعه ایرانی در مسیر صحیح قرار می گیرد ، در غیر اینصورت ، فاجعه ای در بستر جامعه شکل خواهد گرفت.